گفتمان راسان بخشی از مبارزه برای دمکراسی در ایران است

مهدی سامع

 

کوردستان میدیا، 28 مرداد 1395

وب ‌سایت کوردستان میدیا در رابطه با مبارزات نوین حزب دمکرات کردستان ایران با مهدی سامع، فعال سیاسی چپ مصاحبه ‌ای انجام داده است که عیناً درپی می‌آید:

 

١- شما به عنوان یک فعال سیاسی چپ حوادث اخیر در کردستان را تا چه حد مثبت ارزیابی می ‌نمایید؟

اجازه بدید قبل از پاسخ به سوالهای شما ادای احترام کنم به پیشمرگان شهید کردستان و به ویژه به پیشمرگان شهید در رویدادهای اخیر و تسلیت بگم به خانواده ‌های آنان، به حزب دمکرات کردستان ایران و به مردم ایران و به همه ‌ی آزادیخواهان.

من پس از خیزش دوباره (راسان) با یک سری تحلیلها و اظهار نظرهایی برخورد کردم که گرچه تازگی ندارد، ولی تأسف آور است. روح دایی جان ناپلئون در پیکر برخی از نیروهای سیاسی بد جوری رسوخ کرده است.

همزمان یک نوع مُدگرایی در تحلیل هم در این سالها رواج پیدا کرده و آن چه دیده نمی ‌شود نقش مردمی است که علیه ستم مبارزه می‌کنند.

یادمان هست که قبل از تسلیم خامنه ‌ای و نوشیدن جام زهر از جانب او، بیشتر نیروهای سیاسی ایران همسو با استبداد مذهبی حاکم ادعا می‌کردند که «هر نوع تحریم به زیان مردم ایران و به سود رژیم است».

برخی کمی تخفیف می‌دادند و فقط با تحریمهای اقتصادی و تکنولوژی مخالفت می ‌کردند. به روی خودشان هم نمی ‌آوردند و هنوز هم نمی ‌آورند که چرا وقتی دولت محمود احمدی‌نژاد طی هفت سال بیش از هزار میلیارد دلار درآمد ارزی داشت، وضعیت مردم فلاکتبارتر شد؟ به این سوال هم جواب نمی ‌دادند که ماجراجویی اتمی جمهوری اسلامی را چگونه باید مهار کرد؟ برخی برای این که به این سوالها جواب مشخص ندهند اصلاً منکر این می ‌شدند که رژیم ایران به دنبال ساختن بمب هسته ‌ای است.

به هر حال تحت فشار تحریمها که فقط در سال آخر ریاست احمدی‌ نژاد جدی شد، خامنه ‌ای مجبور به عقب ‌نشینی شد و همین نیروها به روی خود نیاوردند که اگر تحریمها نبود چه فجایعی سرزمین و مردم ما را تهدید می‌کرد. در حقیقت زندگی مردم چه در شرایط تحریم و چه غیر تحریم روند رو به قهقرا داشته و دارد. ولی تحریمها به خصوص وقتی سال آخر پای تحریم نفتی و بانکی به میان آمد، حکومت را مجبور به کوتاه آمدن کرد. ولی نیروهای مخالف تحریم قضایا را برعکس می ‌دیدند و مُد هم شده بود که تحریمهای ظالمانه در مورد عراق را دلیل صحت نظرات خود کنند.

و باز یادمان هست که در همان سالها مرتب از نزدیک بودن «حمله نظامی» حرف زده می‌شد و تحلیل و تز صادر می‌شد. وقتی خبرگزاری رسمی روسیه بنا به دلایل قابل فهم که به بازیهای حکومت روسیه مربوط بود، یک خبر آبکی در مورد امکان حمله به ایران انتشار می‌داد، این دسته از جریانهای سیاسی شروع می‌کردند هشدار دادند و بسیج کردن و تقلید از جنبش پرتوان و میلیونی ضد جنگ علیه حمله به عراق با آکسیونهای چند نفره و حداکثر چند ده نفره. آن موقع هم «خطر حمله به ایران جدی است» مُد شده بود و ما شاهد چه تحلیلهای طولانی بودیم و چه انرژیهایی که به سود رژیم، البته بیشتر ناآگاهانه، به هَدَر رفت. بعداً هم که مشخص شد که خیال خامنه ‌ای از بابت حمله نظامی کاملاً آسوده بوده، برخی ابلهانه ادعا کردند که مخالفت آنان باعث شد که آمریکا به ایران حمله نکند و بازهم به روی خودشان نیاوردند که چه سَر و سِر پنهانی بین آمریکا و ولایت خامنه‌ای وجود داشته است.

 

اکنون هم مُد روز «عربستان و جنگ نیابتی» است که مدیا را مزین به تحلیلهایی کرده که رسالت آن تنها و تنها انکار نقش مردم و تبلیغ بی ‌عملی و تسلیم است. لنین در جایی فراخوان می‌دهد که «علیه تمامی اشکال ستم بپاخیزیم» و امروز مردمی که می‌ خواهند با ستمگری مبارزه کنند، به عنوان کسانی معرفی می ‌شوند که به «نیابت» از جانب عربستان به میدان آمده ‌اند. می‌بینید که دایی جان ناپلئون هنوز زنده است. این ظالمانه ‌ترین برخورد با خیزش مردمی است.

 

برخلاف این دسته از تحلیلها به گمانم رویداد راسان نه فقط یک گام مثبت در جنبش آزادیبخش مردم ایران، که یگ گام ضروری در پاسخ به نیازهای مردم محروم کردستان است. مردمی که چوبه ‌های دار را می ‌بینند و روزانه تازیانه را بر پیکر خود لمس می‌کنند، اکنون با خیزش دوباره ‌ای روبرو می ‌شوند که امید بخش است. این حق مردم است که در مبارزه علیه تمامی اشکال ستم، از همه تاکتیکها آگاهانه و خردمندانه استفاده کنند و این وظیفه هر مدعی مبارزه برای آزادی و دمکراسی است که از این مبارزه حمایت کند و به آنانی که در این راه هزینه ‌های سنگین می‌پردازند یاری رسانند.

 

٢- مبارزات نوین حزب دمکرات در چهارچوب گفتمان «راسان» چه تأثیری را بر جریان دمکراسی در ایران دارد؟

گفتمان راسان بخشی از مبارزه برای دمکراسی در ایران است. یک جریان خارج از مبارزه مردم ایران نیست که بر مبارزه مردم ایران برای دمکراسی تأثیر بگذارد. به بیان دیگر هر کانون مبارزه در ایرانی که ملیتهای مختلف ساکن آن هستند و می‌خواهند در کنار هم زندگی کنند و از حقوق برابر و بدون تبعیض برخوردار باشند، جزیی جدایی ‌ناپذیر از یک کل واحد است. هر مبارزه در هرگوشه ‌ای از ایران وارد شریان یک پیکر واحد می ‌شود. بیهوده نبود که راسان با استقبال گسترده در میان زندانیان سیاسی در سراسر ایران روبرو شد.

 

٣- آیا خیزش حزب دمکرات به ایجاد جبهه ای متحد علیه رژیم ایران منجر خواهد شد؟

من همیشه طرفدار اتحاد و کار جبهه ‌ای بوده ‌ام و اکنون هم به طور شفاف و به قول معروف تمام قَد طرفدار طرح جبهه همبستگی که از جانب شورای ملی مقاومت ایران اعلام شده هستم. اما به گمانم قبل از بحث جبهه باید بین نیروهایی که بدون شکاف خواهان سرنگونی نظام حاکم بر کشور هستند، برخی از مسائل حل شود. مرزبندی‌ها روشن شود، حداقلها مشخص شود و به ویژه نیاز مشترک به طور جدی درک شود.

بنابرین باید با گامهای سنجیده این راه را پیمود. البته قبل از آن می توان برخی همکاریها، به طور مثال تبادل اطلاعات در مورد توطئه ‌های رژیم و یا همکاری در افشای رژیم در صحنه بین‌المللی، داشت. یک نمونه برجسته از همکاری عملی را برخی از زندانیان سیاسی با دیدگاهها و وابستگیهای متفاوت به طور مداوم انجام می ‌دهند که دستگاه امنیتی ولایت خامنه ‌ای از این بابت بسیار گَزیده شده است.

 

٤- دیدگاه کلی شما در مورد خیزش حزب دمکرات در این مقطع زمانی چه می‌باشد؟

فکر می‌کنم به این سوال در ابتدا پاسخ داده باشم. فقط یک نکته اضافه کنم. من بارها و به مناسبتهای مختلف گفته ‌ام که مبارزه با استبداد مذهبی حاکم یک مبارزه لوکس، پاستوریزه شده و حرکت در یک اتوبان چند بانده نیست. پیکاری است سخت و با هزینه ‌های کلان. در اطلاعیه ‌های حزب دمکرات کردستان ایران و اظهار نظرهای مسئولان حزب می ‌بینم که به این هزینه سنگین آگاهی دارند و به آن تأکید می‌کنند. در پیکارهای بی‌امان علیه استبداد دینی که بدون اغراق پدرخوانده داعش است، آگاهی به هزینه ‌ها در تمامی پیکر جنبش نقش تعیین کننده دارد.

با تشکر از شما و با آرزوی موفقیت و پیروزی برای جنبش راسان

 

http://www.kurdistanmedia.com/farsi/idame/25081

منبع: نبردخلق شماره 376، شنبه اول آبان ۱۳۹۵ – ۲۲ اکتبر ۲۰۱۶

 بازگشت به نبردخلق

بازگشت به صفحه اول