یادداشت سیاسی .....

اهداف واقعی در پس ادعاهای مزورانه

مهدی سامع

علی خامنه ای در روز دوشنبه ۶ اردیبهشت در دیدار اعضای شورای‌ عالی مرکز الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت، ضمن مخالفت با مدلهای شناخته شده توسعه به تشریح هدف انقلاب اسلامی و توسعه مورد نظرش پرداخت. او «تحقق تمدن اسلامی» را مرحله نهایی انقلاب اسلامی نامید. او «اسلامی بودن» الگوی پیشرفت را اساس کار خواند.

خامنه ای برای تحقق اهداف انقلاب اسلامی پنج مرحله ردیف کرد. مرحله‌ اول فرآیند شکل‌ گیری انقلاب اسلامی و مرحله دوم تشکیل نظام اسلامی است که به گمان ولی فقیه، این دو مرحله از «هنرهای بزرگ» خمینی بوده که به سرانجام رسیده است.

خامنه ای مرحله سوم را که به نظر او اکنون جریان دارد «تشکیل دولت اسلامی» یعنی «تشکیل دولتی بر اساس الگوها و معیارهای کاملاً اسلامی» خواند. او گفت تا وقتی این مرحله به طور کامل محقق نشده، نوبت به مرحله چهارم که «تشکیل جامعه اسلامی» است، نمی‌رسد. ولی فقیه «گام نهایی» یا مرحله پنجم را تحقق «تمدن اسلامی» دانست. خامنه ‌ای «تولید الگوی پیشرفت اسلامی- ایرانی» را لازمه تحقق «تمدن اسلامی» دانست و در مخالفت با انواع دیگر توسعه گفت: «الگو های رایج توسعه، از لحاظ مبانی، غلط و بر پایه اومانیسم و اصول غیر الهی هستند و از لحاظ آثار و نتایج نیز نتوانسته ‌اند وعده‌ هایی را که در خصوص ارزشهایی نظیر آزادی و عدالت داده بودند، محقق کنند.» او آثار این ناکارآمدی را «بیکاری، فقر و اختلاف طبقاتی شدید» دانست.

 

سوال اساسی در رابطه با این سخنان این است که در پس این مرحله بندی و توضیحات پیرامون آن چه اهدافی کمین کرده است؟

 

اساس الگوی توسعه مورد نظر خامنه ای «اسلامی بودن» است. اسلام مورد نظر او و ارگانی که باید «اسلامی بودن» عناصر توسعه را تایید کنند کاملاً مشخص است. نظر فقهای شورای نگهبان که دست نشاندگان او هستند بدون اما و اگر باید پذیرفته شود و خود ولی فقیه نیز در همه امور «فصل الخطاب» است. این بدان معنی است که اسلامی بودن یعنی خامنه ای بودن.

خامنه ای در این سخنرانی از واژه «جمهوری اسلامی» استفاده نکرده و حتی تشکیل جمهوری اسلامی توسط خمینی را «تشکیل نظام اسلامی» فرمولبندی می کند. این همان سیاست گذار از «جمهوری اسلامی» به «ولایت اسلامی» است که چند سال قبل خامنه ای برای آن خیز برداشت. برنامه او که در گام اول ناکام ماند، حذف انتخابات مستقیم ریاست جمهوری بود.

خامنه ای شرایط کنونی را «تشکیل دولت اسلامی» می داند که هنوز به طور کامل محقق نشده است. بنابرین می توان فهمید که کامل شدن این مرحله با حذف واژه «جمهوری» عملی خواهد شد. بیان صریح تر تشکیل دولت اسلامی ایجاد و تکمیل «ولایت مطلقه خامنه ای» است. اگر خامنه ای بتواند این مرحله را به طور کامل عملی کند، «تشکیل جامعه اسلامی» و «تمدن اسلامی» که همان «امپراطوری اسلامی» و یا «ولایت جهانی خامنه ای» است، در دستور کار او قرار خواهد گرفت. یادمان نرفته است که محمود احمدی نژاد ادعا می کرد که جهان در حال احمدی نژادی شدن است. توسل احمدی نژاد به مساله «ظهور» برای تحقق همین امر یعنی احمدی نژادی شدن جهان بود. خامنه ای البته بلاهت گماشته سابق اش را ندارد. اما بدون آن که خود بیان کند، ایادی ذی نفوذ اش بر پیوند مقام معظم با مساله ظهور که به گمان آنان اوج «تمدن اسلامی» است تاکید می کنند. ناصر مکارم شیرازی که یکی از کهنه مراجع مذهبی است، یکی از دلایل «موفقیت» خامنه ای را «ارتباط با امام زمان» در مسجد جمکران اعلام کرد. وی این سخنان را در دوازدهمین همایش بین المللی دکترین مهدویت در قم بیان کرد و گفت: «ما امیدواریم در آستانه ظهور باشیم.» (سحام نیوز، پنجشنبه 30 اردیبهشت 1395)

نه این تشابه میان ادعاهای احمدی نژاد و خامنه ای تصادفی است و نه محصول حکمرانی آنان پنهان شدنی. خامنه ای محصول ناکارآمدی اُلگوهای رایج توسعه را  «بیکاری، فقر و اختلاف طبقاتی شدید» اعلام می کند. آمار و ارقام و مهمتر از آن واقعیات جامعه ایران درجه تزویر و ریاکاری خامنه ای را برملا می کند. در کشوری با جمعیت 80 میلیونی فقط 22 میلیون شغل دارند و از این تعداد حدود 16 میلیون شغل رسمی دارند.

مشاور وزیر کشور، بهمن مشکینی در یک سخنرانی‌ در روز سه شبه ۲۸ اردیبهشت گفت: «۱۱ میلیون حاشیه نشین و بیش از هفت میلیون ساکن مناطق بافت فرسوده در کشور وجود دارد که جمعا ۱۸ میلیون حاشیه ‌نشین را تشکیل می ‌دهد....با در نظر گرفتن نرخ میانگین بین خوشبینانه ‌ترین و بدبینانه ‌ترین حالت، حدود 4 میلیون نفر معتاد داریم و این به معنای درگیری این تعداد خانواده با معضل اعتیاد و تبعات آن است......باید حداکثر آمار طلاق در کشور ۱۰ درصد باشد که این میزان در کشور ما ۲۳ درصد است...ما ۲.۶ میلیون زن سرپرست خانوار..... ۸۰۰ هزار زندانی ثابت و غیر ثابت و ۳۰ هزار کشته در تصادفات رانندگی در سال داریم» (رادیو زمانه)

خامنه ای از این واقعیتهای فاجعه بار و البته از اختلاف طبقاتی فاحش در جامعه باخبر است. او همانند کسی است که در دِه راهش نمی دادند، اما سراغ خانه کدخدا را می گرفت، مدعی برتری اُلگوی توسعه اش بر انواع دیگر توسعه می شود. خامنه ای این را هم می داند که اُلگوی مورد نظرش پوچ و بی ارزش است، اما مثل همه مستبدان تاریخ همه چیز باید در خدمت بقای فرمانروایی اش باشد. دغدغه او به هیچوجه «تمدن اسلامی» نیست. او این رویا را مزورانه برای این مطرح می کند تا بقای ولایت مطلقه اش را تضمین کند. مساله ظهور اسم رمز اقدامات جنایتکارانه مقام معظم در عراق و سوریه و...است. قدرت به هر قیمت حتی به قیمت کشتار چند صد هزار مردم ایران، سوریه، عراق که اکثر آنان خود را مسلمان می دانند، سیاست خامنه ای در کُل و جزء را تشکیل می دهد. هر حرف و نظر دیگری که خامنه ای مطرح کند، تزویر مطلق است.

 

منبع: نبردخلق شماره  371، شنبه اول خرداد 1395 – 21 مه 2016

 

 

بازگشت به نبردخلق

بازگشت به صفحه اول