سلامت بدون شرح ! (1)

امید برهانی

 

درآمد: در نوشته پیش رو نگاهی به شایع ترین اختلالات بهداشت و سلامت در ایران امروز و فراوانی آنها می اندازیم و با توجه به این واقعیت که سلامت بیش از آنکه محصولی مدیکال باشد تابعی از متغیرهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است، هرچه بیشتر به بی انگیزگی و بی لیاقتی رژیم جمهوری اسلامی و پایوران و متولیانش در حفظ و ارتقای سلامت مردم پی می بریم. گرچه با تجربه نزدیک به چهار دهه زندگی زیر خیمه شوم نظام انسان ستیزی که ستونش زور، توحش و جنگ سالاری است، انتظار توجه به مقوله سلامت ملی دور از منطق به نظر می رسد، اما شنیدن و خواندن بی واسطه، بی کم و کاست و بی تفسیر مصایب سلامت از زبان خود مسوولان و رسانه های حکومتی، عمق فاجعه را برای مخاطبان و فعالان سیاسی ملموس تر می کند.

 

مهمترین علل مرگ و میر در ایران

معاون بهداشتی وزیر بهداشت دولت پیشین در گفت و گو با "فارس" در سال 92 گفته بود: «نتایج اولیه "طرح مطالعه ملی بار بیماریها در کشور" که اواخر سال 91 آغاز شد نشان می دهد که بیماریهای قلبی - عروقی، سوانح و سرطان رتبه اول تا سوم علت مرگ و ناتوانی ایرانیان را به خود اختصاص می دهند.»

فاطمه رخشانی در پاسخ به این پرسش که آیا نتایج عددی و آماری طرح مشخص شده است، گفت: "بله، نتایج این مطالعه ملی آغاز شده است ولی فعلا نمی توانم این اعداد را اعلام کنم، چون ممکن است در بین مردم نگرانی ایجاد کند!"

معاون مهم ترین ارگان متولی سلامت، نگران سلامت مردم نیست، بلکه دلشوره "نگرانی" آنها را دارد و بی خبر از این واقعیت که امروزه تقریبا تمام خانواده ها در ایران از روستا تا شهر درگیر دستکم یک مورد از بیماریهای مورد اشاره وی هستند. حدس آمار این بیماریها از روی مشاهده عینی مردم از میزان مراجعه و نوبت انتظار کلینیکها و بیمارستانهای دولتی و خصوصی و بخشهای ویژه، کار چندان دشواری نیست و سواد آماری بالا نمی خواهد.

او ادامه می دهد: "در مورد عامل خطر بروز این بیماریها نیز تحقیقات ملی نشان می دهد که فشار خون عامل اول بروز مرگ و میر در کشور است و بعد از آن چاقی در رده دوم عوامل خطر زا (Risk factor) ایرانیان است. در هر دو مورد، فاکتور پنهانی ایجاد یا تشدید، "استرس" است که در پژوهشهای بالینی رایج تنها اسمی از آن برده می شود و هیچ تعریف و نمونه ای از آن ارایه نمی شود، اما در تجربه و مشاهده بالینی روزمره، با استرس به وفور و به شکلهای گوناگون از قبیل کار سخت و طاقت فرسا، محیط شغلی ناسالم، بیکاری، روابط خانوادگی معیوب، نارضایتیهای جنسی و زناشویی، خشونتهای خانوادگی و اجتماعی، هم چشمی و رقابتهای دردناک اقتصادی، آلودگی زیست محیطی و صوتی، نبود امنیت شغلی، اقتصادی و اجتماعی، ناامیدی و چشم انداز منفی برای آینده و ده ها شکل دیگر سر و کار داریم. همه این شکلها با تاثیر بر روی محور عصبی – هورمونی - ایمنی بدن ایجاد بیماریهای فشار خون و چندین عارضه بیماری زای دیگر، حتی در کودکان و جوانان می شوند."

خانم معاون وزیر سابق حق دارد نگران باشد. وی که از بررسی بار بیماریها و تنظیم سند ملی بار بیماریهای کشور در سال ۹۲ خبر داده بود، افزود: "بار بیماریهای غیر واگیر و عوامل خطر زا در کشور بسیار بزرگ و زیاد است. ﻧﺘﺎﯾﺞ ﻧﺸﺎن ﻣﯽ دﻫﻨﺪ که ﻣﺮگ ﺑﻪ ﻋﻠﺖﺑﯿﻤﺎرﯾﻬﺎی دﺳﺘﮕﺎه ﮔﺮدش ﺧﻮن و ﺳﻮاﻧﺢ و ﺣﻮادث در ﺗﻤﺎم ﺳﺎﻟﻬﺎی ۱۳۵۸ ﺗﺎ ۱۳۸۰ در اﯾﺮان ﺑﻪ ﺗﺮﺗﯿﺐ در رﺗﺒﻪ ﻫﺎی اول و دوم ﻗﺮار داﺷﺘﻪ اﺳﺖ. ﻋﻠﻞ ﻓﻮق و ﺳﺮﻃﺎﻧﻬﺎ، ﺑﯿﻤﺎرﯾﻬﺎی دﺳﺘﮕﺎه ﺗﻨﻔﺲ، ﻧﺎﻫﻨﺠﺎریهای ﻣﺎدرزادی و کروﻣﻮزوﻣﯽ، ﺑﯿﻤﺎریهای دﺳﺘﮕﺎه ﮔﻮارش، ﺑﯿﻤﺎریهای ﻋﻔﻮﻧﯽ و اﻧﮕﻠﯽ، ﺑﯿﻤﺎرﯾﻬﺎی ﻧﻮزادان و ﺑﯿﻤﺎرﯾﻬﺎی ﮐﻠﯿﻮی و دﺳﺘﮕﺎه ادراری در ﻣﺠﻤﻮع ۸۰درﺻﺪ ﻋﻠﺘﻬﺎی ﻣﺮگ را ﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯽ دﻫﺪ. اینها تازه "مرگ و میرهای طبیعی" محسوب می شود."

بر اساس گفته رییس سازمان پزشکی قانونی کشور، علتهای اصلی مرگ و میر غیر طبیعی در ایران به ترتیب، تصادفات خونین جاده ای و مصرف گسترده مواد مخدر تشکیل می دهد.

با محاسبه و مقایسه نرخ علتهای مرگ در ایران با کل جهان، درمی یابیم که احتمال مرگ بر اثر تصادفات جاده ای 5/2 برابر و بر اثر مصرف مواد مخدر، 2 برابر بیشتر از متوسط جهانی است.

ﺷﺎﺧﺺﻣﺮﮒ ﻭ ﻣﻴﺮ ﺧﺎﻡ ﺩﺭ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﺁﻣﺎﺭﻫﺎ ﺍﺯ ۱۳ ﻧﻔﺮ ﺑﻪ ﺍﺯﺍی ﻫﺮ ۱۰۰۰ ﺗﻮﻟﺪ ﺯﻧﺪﻩ ﺩﺭﺳﺎلهای ۱۹۷۰- ۱۹۷۵، ﺑﻪ ﺭﻗﻢ ۵ ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﺳﺎلهای ۲۰۰۵ - ۲۰۱۰ ﮐﺎﻫﺶ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺷﺎﺧﺺ ﺍﻣﻴﺪﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺑﺎ 28.6 ﺩﺭﺻﺪ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﺍﺯ ﺭﻗﻢ 55.2 ﺳﺎﻝ ﺩﺭ ﺳﺎلهای ۱۹۷۰- ۱۹۷۵ ﺑﻪ ﺭﻗﻢ ۷۱ ﺳﺎﻝﺩﺭ ﺳﺎلهای ۲۰۰۵ - ۲۰۱۰ ﺍﻓﺰﺍﻳﺶ ﻳﺎﻓﺖ. نرخ متوسط مرگ در جهان 12.8 نفر در ۱۰۰۰ تولد است.

این دو شاخص همانطور که پیداست شاخصهای کمی هستند و به هیچ وجه کیفیت زندگی و مرگ را باز نمی تابانند. در ایران هم مثل بسیاری کشورهای زیر نظر سازمان بهداشت جهانی، از چند دهه پیش با اقدامات اصلاحی در زمینه بهداشت زایمان، مادر و کودک و تغذیه و واکسیناسیون، پس از یک یا دو دوره برنامه خواه ناخواه بهبودی آماری در زمینه کنترل جمعیت، بیماریهای عفونی و میزان مرگ و میر مادران و نوزادان حاصل شد، اما با سیاستهای ویرانگر، بی کفایتی و بی برنامگی در دو دهه گذشته در تخریب زیست بوم، تولید یا واردات مواد غذایی ناسالم، افزایش انواع آلاینده های هوا و خاک، کاهش میزان آب و آلودگی آن، بیابان زایی و هجوم ریزگرد، گسترش اعتیاد و به دنبال آن ایدز و هپاتیت، سیل بی رویه مهاجرت، حاشیه نشینی، کارتن خوابی و کودکان خیابانی، بار بیماریهای غیر واگیر در کشور افزایش وحشتناک و شاخصهای کیفی زندگی افت وحشتناک تر و فجیع تر پیدا کرده و ایران را در زمره بدترین کشورها از نظر قابلیت زندگی در آورده است.

 

خودکشی

وبگاه سازمان تامین اجتماعی (تامین 24) در گزارشی پیرامون میزان تکان دهنده خودکشی در استان ایلام، بخشی از آمار رسمی در این باره در کل کشور را نیز منتشر کرده است. این منبع می نویسد: طبق اعلام سازمان جهانی بهداشت خودکشی نرخ مرگ و میر جهانی ناشی از خودکشی ۱۲ - ۱۱ نفر در یکصد هزار نفر جمعیت است. نرخ خودکشی در ایران و در سال ۱۳۹۱، 4.5 نفر در هر یکصد هزار نفر بوده است اما در بین استانها، استان ایلام بحرانی ترین وضعیت را دارد، به طوری که با توجه به میانگین جهانی نرخ خودکشی که ۱۱ نفر است، اما استان ایلام دارای نرخ خودکشی 71.9 نفر در هر یکصد هزار نفر است. بنابراین، ایلام دارای بالاترین نرخ خودکشی در جهان است، به گونه ای که طی ۲۵ سال اخیر، نرخ خودکشی در آن ۷۰ برابر شده است.

بعد از ایلام، نرخ اقدام به خودکشی در چهار استان لرستان (4.8)، کرمانشاه (8.2)، سمنان (7.6) و کهگیلویه و بویراحمد (7.5) وضعیت مطلوبی ندارد.

در این میان استانهای خوزستان (2.1)، تهران (2.7)، البرز (2.7)، آذربایجان شرقی (2.7) به ترتیب پایین ترین نرخ اقدام به خودکشی در کشور را دارند.

به نقل از آمارهای گزارش شده در سالنامه آماری مرکز آمار ایران، طی سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۱، تعداد ۴۱۰۷۹ تن اقدام به خودکشی کرده که از میان آنها ۲۷۱۶۸ نفر فوت کرده اند.

نمودار نرخ اقدام به خودکشی در سه دهه گذشته در ایران نشان می دهد که نرخ اقدام به خودکشی از دهه ۶۰ تا ۷۰ رشد چشمگیر و بی سابقه ای داشته است. این نرخ همچنین از دهه ۷۰ تا اوایل دهه ۸۰ روند صعودی را پیموده، ولی از اواسط دهه ۸۰ به بعد، در یک سیر نزولی نرخ اقدام به خودکشی کاهش یافته تا بالاخره در دهه ۹۰ به نرخ ثابتی می رسد.

از سوی دیگر، باید به این مساله توجه شود که نرخ خودکشی افراد بالای ۷۰ سال، سه برابر بیشتر از جوانان ۱۵ تا ۲۴ سال است. اما در ایران و بر خلاف بقیه دنیا، جوانان ۷۰درصد بیشتر از سالمندان خودکشی می کنند.

در بسیاری از کشورها که وضعیت اقتصادی نامناسب می شود، موج اخراج از کار، به ویژه اگر با بیمه های بیکاری قابل توجه همراه نباشد، فرد را از چرخه تولید و از دایره تقسیم کار اجتماعی خارج کرده و دیگر سرنوشت او و خانواده اش برای سیستم حاکم مهم نیست. کاهش روز افزون قوانین پشتیبان کارگران، تعدیل یا به بیان روشن تر، اخراج بی شمار نیروی کار، نبود تامین و رفاه، نبود حق اعتراض و اعتصاب و تشکلهای قوی صنفی و کارگری و فعالیتهای سندیکایی، همه در پراکندگی نیروی کار و گسترش روحیه یاس در افراد و اقدام به خودکشی موثر است.

نوع دیگر از خودکشی که بیشتر در بین زنان در جوامع سنتی روی می دهد، خودکشی سرنوشت گرایانه است که دایره وسیعی از خودسوزی تا خوردن سم را در بر می گیرد. این نوع خودکشی به خاطر نپذیرفتن سرنوشتی است که دیگران برای فرد رقم می زنند، مثل ازدواج اجباری، نداشتن جهیزیه مناسب، تجاوز، درگیریهای ناموسی و عاطفی. نمونه های فراوان از این دست در سالهای اخیر به فراوانی در رسانه ها و شبکه های مجازی دیده و شنیده می شود.

منبع: نبردخلق شماره 365، یکشنبه اول آذر 1394 - 22 نوامبر 2015

بازگشت به نبردخلق

بازگشت به صفحه اول