"ضیافت برگ"

م. وحیدی ( م. صبح)

 

خود را

از بال میلادت

می آویزم

تا حس گمنام پرواز را

بیابم

ای كه گلریز پلك هایت

لغات خورشید های فرداست

ماهیان دلت را

درجذبه های دریایی ماه

به گردش آور!

در فهرست شب

تصویرهای خاكستری سكوت

فرو می ریزند

و ستارگان

ساكنان ایستگاههای ممنوع را

به ضیافت برگ و آفتاب و حماسه

می برند

هر فوج صاعقه

اینك

چشم انداز بارانهای پنهان

ابر های خانه من است

 

 

منبع: نبردخلق شماره 364، جمعه اول آبان 1394 - 23 اکتبر 2015