جهان در آیینه مرور

 

سیریزا یونان را به راست یا به چپ خواهد برد؟

 

لیلا جدیدی

 

مقدمه:

انتخابات 25 ژانویه/5 بهمن در یونان و پیروزی حزب چپ رادیکال "سیریزا" یک رویداد ساده و یک انتخابات رایج در اروپا نیست. پیروزی این حزب حاصل مبارزات چندین ساله قشرهای گوناگون جامعه یونان است که تحت ستم خانمانسوز سرمایه داری قرار گرفته اند. این پیروزی می تواند خطری جدی برای دولتهای اروپایی باشد که در سالهای اخیر به خاطر سیاستهای ریاضت اقتصادی به راست متمایل شده اند

استراتژیستهای سرمایه اکنون زنگهای خطر را به صدا در آورده اند. آنها نگران رویارویی دولت جدید با خروج از منطقه یورو و حتی خروج از اتحادیه اروپا هستند. درست است که این کشور با استانداردهای اروپا اقتصاد کوچکی دارد، به طوری که سهم آن از تولید ناخالص منطقه یورو تنها 2 درصد است، اما این اقدامات احتمالی می تواند واکنشهایی فراتر از مرزهای یونان داشته باشد. از یکسو، مردم کشورهای دیگر اروپایی از جمله ایتالیا و اسپانیا را به رهایی از ستمهای ریاضت اقتصادی امیدوار و تشویق کند و از سوی دیگر، یک تاخیر در پرداخت بدهی یونان می تواند اثر زنجیره ای در بانکهای اروپایی داشته باشد و سرمایه گذاران، سهام ایتالیا و اسپانیا را رها کرده و مشکلات عظیمی ایجاد کنند، به گونه ای که به بی ثباتی "یورو" بیانجامد.

کشور کوچک یونان که کمتر از 12 میلیون نفر جمعیت دارد، اینک مرکز نگرانی و دلهره طبقه حاکمه کشورهای اتحادیه اروپا و به ویژه آلمان و فرانسه است، زیرا آنها به خوبی می دانند که به گفته لنین: "زنجیر دنیای سرمایه داری از ضعیف ترین حلقه است که می گسلد."

در سال 2012، زمانی که حزب سیریزا به پیروزی در انتخابات در مرتبه نزدیکی قرار گرفت، موجی از وحشت در میان 19 کشور منطقه یورو ایجاد شده بود. با گذشت 6 سال از بحران سرمایه مالی، بیشتر اقتصادهای اروپایی راکد مانده اند و پیامدهای سیاسی آن به احزاب حاکم چپ میانه و راست میانه ضربه زده، مانند فرانسه و کشورهای دیگری که راستها در انتخابات پیروز شده اند. اما با این حال در اسپانیا تحولات خلاف این روند جریان یافت و حزب چپ "پودومس" که حتی یکسال هم از عمرش نگذشته بود، در نتیجه خشم مردم نسبت به سیاستهای ریاضتی رشد کرد و اکنون پیروزی سیریزا می تواند تاثیر بسزایی در سرنوشت پودوموس داشته باشد.

پس از بحران اقتصادی سال 2008، دولت یونان دیگر توان پرداخت بدهیهای خود را نداشت. اتحادیه اروپا به همراه بانک مرکزی اروپا و صندوق بین المللی پول (ترویکا) پا پیش نهادند که یونان را "نجات" دهند. آنها در این جهت شرایط سختی را بر یونان تحمیل کردند که از جمله آنها کاهش حقوق کارکنان دولتی و محدود ساختن شدید مددهای اجتماعی و خدمات دولتی، خصوصی سازی و افزایش مالیاتها بود تا منافع به دست آمده، صرف پرداخت بدهیها شود.

"ترویکا" به بهانه اینکه با کاهش دستمزد، سرمایه گذاری در این کشور رونق خواهد یافت، زندگی زحمتکشان را به ورطه نابودی کشاند. اما از آنجا که این نقشه به نتیجه نرسید، دور دوم ریاضتهای اقتصادی را آغاز کرد. با این حال و به دلیل بهره های کمر شکنی که بر این وامها مقرر شده بود، بدهی یونان به نسبت اقتصاد آن همچنان در حال رشد بود، به طوری که در سال 2013 به 175 درصد تولید ناخالص ملی رسید و در حال حاضر به 168 درصد رسیده است.

اکنون به راحتی می توان گفت که بحران اقتصادی یونان بدترین نوع بحران در قلب اتحادیه اروپا است. اگر ما در بسیاری از جنگها مانند عراق و سوریه شاهد بحرانهای اجتماعی بوده ایم، در یونان بدون جنگ با چنین وضعیت وخیمی روبرو هستیم.

آمارهای اعلام شده از سوی محققان پارلمان اروپا به خوبی گویای فلاکتی است که سیاستهای ریاضتی سرمایه داری، مردم یونان را به آغوش آن افکنده است:

- از 11 میلیون جمعیت این کشور، ۴ میلیون اکنون در فقر زندگی می کنند، یعنی حدود نیمی از جمعیت کشور و 8/3 میلیون نفر در مرز خط فقر قرار دارند

- 6/26 درصد دارای هیچ شغلی نیستند

- 52 درصد جوانان بین 15 تا 24 ساله بیکارند

- 47 درصد جمعیت کشور فاقد دسترسی به درمان و دارو هستند

- هزاران معلم بیکار شده و کلاسهای درس فشرده و پر جمعیت است

- چهارصد هزار خانوار بدون درآمد هستند و یک سوم مجموع کودکان یونان از سووتغذیه رنج می برند

- یک سوم کارگران با ماهی کمتر از 740 یورو زندگی می کنند

همزمان با حاکمیت این شرایط و در طول همین دوره، ثروت ۱۰ درصد از غنی ترین افراد یونانی افزایش یافته است.

در سالهای اخیر در فصل زمستان بسیاری جان خود را به خاطر تنفس مونوکسید کربن ناشی از سوخت ارزان چوب برای گرما از دست داده اند. دنیای پیشرفته اقتصادی چنین وخامتی را از بحران سال 1930تا کنون تجربه نکرده است.

 

سیریزا نمادی از اعتراضات و مقاومت توده ای

"لی ساستار" (Lee Sustar)، یک تحلیل گر سیاسی، برای درک بهتر یونان پیشنهاد می کند باید تاریخ سیاسی و قطب بندی سیاسی قوی قرن بیستم را خواند. وی می گوید: "پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 که احزاب کمونیست در سطح بین المللی بی اثر شدند و بازار آزاد و سیاستهای نو - لیبرالیسم توان اتحادیه ها را فرسود، چپ و کارگران سازمانیافته در یونان برخلاف کشورهای دیگر اتحادیه اروپا، قدرتمند باقی ماندند. سپس، با تحولات مخرب سرمایه داری در چند دهه اخیر در سطح جهان، چپ در یونان رشد بیشتری یافت."

در این شرایط بود که سیریزا با جنبشی که ریشه در مقاومتهای توده ای داشت، متولد شده و رشد کرد. از همین روست که این حزب به نمادی از اعتراضات مردم علیه سیاستهای ریاضت اقتصادی تبدیل شد.

سیریزا که از ائتلاف چند حزب چپ و رادیکال تشکیل شده بود، تا سال 2004 کوچک ماند. دولت اتتلافی "پازوک" و "دمکراسی نو" که تحت خواسته های ترویکا عمل کردند، یکه تاز میدان بودند. اما تظاهرات و اعتصابات پس از بحران سال 2008 برای این حزب چپ رادیکال و مخالف سیاستهای اقتصادی، درهای تازه ای را گشود. معترضان و کارورزانی که در اعتصابات عمومی شرکت کرده بودند، وزنه ای برای این حزب شدند و آن را به نیرویی که می تواند در انتخابات موثر باشد، تبدیل کردند. نتیجه آنکه در ماه مه 2014، سیریزا در انتخابات پارلمان اروپا بیشترین رای را به خود اختصاص داد.

در همین حال باید توجه داشت که بحران اقتصادی تنها دلیل گسترش چپ نبود، بلکه این امر نتیجه دو سال تمام نبرد سهمگین کارگران و مبارزات اجتماعی بود. همچنین این گسترش بدان دلیل بود که توده ها باید از میان احزاب موجود در جنبش اعتراضی، حزبی را برای پیشبرد خواسته های شان انتخاب می کردند. انتخاب آنها نمی توانست حزب "چپ دمکراتیک"، که از پازوک جدا شده بود باشد. "حزب کمونیست یونان" یا نو - نازیستهای "فجر طلایی"، حزبی که اوباشهایش یک هنرمند محبوب به نام Pavlos Fyssas را به قتل رساندند و یا اعضای آن به دلایل فساد دستگیر شده بودند نیز نمی توانستند به عنوان گزینه برای آنها مطرح باشد.

باید یادآور شد که حزب هیتلر نشان فجرطلایی به خاطر زد و بند با راستهای حکومتی و چهره های سرشناس در ارتش در پارلمان باقی مانده است.

 

آغاز به کار دولت سیریزا

تنها دو روز پس از پیروزی حزب چپ سیریزا در انتخابات یونان، نخست وزیر جدید با آمادگی کامل و به فوریت کابینه خود را معرفی کرد. سیریزا با ضدیت با سیاست ریاضت اقتصادی که به مردم یونان تحمیل شده است، برنده این انتخابات شده بود و به همین دلیل به محض تشکیل دولت، با کمیسیون اروپا و بانک مرکزی اروپا وارد نزاع شد. "الکسی سیپراس"، نخست وزیر، که رهبر حزب نیز است، بدون توجه به هشدارهای پیاپی صندوق بین المللی پول، آلمان و کمیسیون اروپا، دست به اقداماتی زد که خلاف شرایط پرداخت اعتبار به این کشور از سوی سه نهاد سرمایه (ترویکا) است. دولت پیشین یونان که تن به تمامی شرایط خانمانسوز ترویکا داده بود، سبب سقوط بی سابقه اقتصادی، بیکاری و فقر فراگیر در این کشور شده و از همین رو بود که ایستادگی سیپراس در مقابل ترویکا، آن را محبوب مردم و به ویژه کارگران و جوانان یونان کرد.

دولت چپ رادیکال سیریزا در اولین اقدام خود خصوصی سازی دو بندر مهم "پیره" و "تسالونیک" و شرکت آب و برق را متوقف کرده و خواهان استعفای اعضای سازمان خصوصی سازی که پیشبرد خصوصی سازی اموال دولتی را برعهده دارند، شد. افزون بر این اقدام که نقض کننده شرایط ترویکا بود، دولت در دو زمینه دیگر نیز دستورات ترویکا را نادیده گرفت. دولت یونان اعلام کرد که حداقل دستمزدها که شامل بازنشستگان نیز می شود، به میزان یک سوم افزایش خواهد یافت و همچنین هزاران کارگری که به امر ترویکا از کار بیکار شده بودند، به بازگشت به کار دعوت شدند. کارمندان اداری که سرنوشتی مشابه پیدا کرده بودند و به نشانه اعتراض در برابر وزارت دارایی دست به چادرنشینی زده بودند نیز به بازگشت به کار فراخوانده شدند.

در همین حال، سیریزا اعلام کرد که خواهان تجدید مذاکره مجدد در باره موضوع بدهیها است.

جالب توجه این است که رسانه ها این اقدامات را به عمد مسکوت گذاشتند، زیرا گامهای متهورانه دولت جدید می توانست باعث دردسرهای بزرگی برای دولتهای راست اروپایی شود. آنها به هیچوجه مایل نیستند افکار عمومی کشورهای شان جذب ایستادگی و اقدامات مردمی دولت چپ در اروپا گردد.

پس از اقدامات ذکر شده، "یانیس واروفاکیس"، وزیر دارایی جدید یونان، گفت که دولت یونان در جهت "یک توافق جامع پایدار برای بازسازی یک اقتصاد اجتماعی در چارچوب اروپایی مترقی" آماده گفتگو است. سپس سیپراس و واروفاکیس برای یافتن متحد سفر به کشورهای اروپایی را آغاز کردند، اما با آنها غیردوستانه، توهین آمیز ولی در ظاهر مودبانه رفتار شد و نشانی از کمک به مردم یونان در هیچ کجا به چشم شان نخورد.

 

برنامه سیریزا برای پس از پیروزی

در سپتامبر سال گذشته الکسیس سیپراس برنامه حزب را که به "برنامه تسالونیکی" شناخته می شود، ارایه داد. در این برنامه مفادی مترقی وجود دارد که چنانچه امکان اجرای آن باشد، تسکینی بر درد و رنج زحمتکشان یونان خواهد بود.

برنامه تسالونیکی شامل افزایش سرمایه گذاری دولتی، لغو گام به گام مفاد غیر عادلانه در تفاهم نامه با ترویکا، بازسازی سیستم رفاه عمومی، واگذاری وامهای کوچک، توقف خصوصی سازی داراییهای عمومی، احیا تدریجی حقوقها و بازنشستگیها، برق مجانی و یارانه غذا برای ٣۰۰ هزار نفر از فقیرترین خانواده ها، لغو قسمتی از بدهیهای متحمل شده به مردمی که اکنون در زیر خط فقر هستند، توقف مصادره خانه های به ارزش کمتر از ٣۰۰ هزار یورو توسط بانک (خانه هایی که صاحبان آن قادر به بازپرداخت وام مسکن نبودند)، رساندن حداقل دستمزد ماهانه به ۷۵۱ یورو، جلوگیری از تبعیض علیه کارگران جوان، بازگشت مذاکرات دسته جمعی و بسیاری از مطالبات دیگر است. این برنامه مورد استقبال رای دهندگان قرار گرفته بود.

اگرچه برنامه مذکور بیشتر شکل رفرمیستی دارد تا سوسیالیستی، با این حال می توان گفت که این چپ ترین برنامه ای است که در سالهای اخیر در اروپا دیده شده. دولتهای حامی سرمایه پیشتر پیام داده بودند سیپراس باید چنین برنامه هایی را کنار بگذارد و به ریاضت اقتصادی ادامه دهد. "اولاند" در فرانسه و "میلی بند" در بریتانیا این برنامه ها را "افراطی" خوانده بودند و پیش بینی کرده بودند که این برنامه سیریزا را به پیروزی نمی رساند. اما سیریزا عکس این ارزیابی را ثابت کرد. این حزب معتقد است که برنامه پیشنهاد اش نه تنها افراطی نیست، بلکه برنامه حداقلی است و باید راه اجرای آن را بتواند پیدا کند.

واروفاکیس از اقدامی "شفا بخش " صحبت کرد و گفت: "نیافتن یک راه حل، در منطق ما جایی ندارد."

اما پرسش در این است که آیا سیریزا می تواند این برنامه را اجرا کند؟ آیا جز مصادره ثروت هنگفت سرمایه داران راهی دیگری وجود دارد؟

 

پیرامون مذاکرات سیریزا با ترویکا

"مارتین شولتز"، رییس پارلمان اروپا، در سفری که بلافاصله بعد از انتخابات یونان به این کشور داشت، هشدار داد: "سیریزا باید درک کند که اکنون او دولت یونان است و نه حزبی که کمپین انتخاباتی راه می اندازد."

اینطور به نظر می آید که آقای شولتز معتقد است در کمپین انتخاباتی دروغگویی آزاد است.

سیریزا در کمپین انتخاباتی خود لغو بخش عظیمی از بدهیهای دولت یونان را از مطالبات اصلی این حزب قرار داده بود. اما این درخواست از سوی اتحادیه اروپا و بانک مرکزی اروپا به طور مطلق رد شد. سیپراس از پافشاری بر این چنین مطالبه ای عقب نشینی کرد. از این رو بود که خواستار "پلی مابین پرداخت بدهیها" شد و درخواست وامی کوتاه مدت برای ایجاد "فضای تنفس اقتصادی مردم یونان" شد. سیپراس استدلال می کرد که این فضا فرصتی برای ادامه مذاکرات در فضای بهتر خواهد داد. سیپراس می دانست که حتی اگر چنین وامی پرداخت شود، فقط مشکلات به عقب رانده می شود، با این حال امیدوار بود که در ادامه مذاکرات بتواند طرفهای خود را به پرداخت بدهیها متناسب با نرخ رشد کشور راضی کند. در این صورت یونان می توانست همگام با بهبود شرایط اقتصادی، بدهیهایش را نیز پرداخت کند.

"ولفگانگ شویبله"، وزیر دارایی آلمان، ایده های دولت یونان را ساده لوحانه توصیف کرده و گفت: "برای یونانیان متاسفم. آنها دولتی را انتخاب کردند که در برهه فعلی کاملا غیرمسوولانه عمل می کند."

اما این سوال پیش می آید که سیریزا چگونه می تواند اقتصاد کشور را رشد دهد؟

بازار جهانی در حال حاضر با مشکل رکود روبروست، این را در اروپا، ژاپن، برزیل، روسیه و حتی رشد اقتصادی کند شده چین می توان مشاهده کرد. همزمان، یونان با سطح پایین تولید نمی تواند به رشد اقتصادی دست یابد و به موازات آن، سطح سرمایه گذاری و تکنولوژی تولید در این کشور پایین است.

یونان باید بتواند محصولاتش را در بازار جهانی به رقابت بگذارد. این دو راه دارد، یا مدرنیزه کردن تولید و یا پایین بردن سطح حقوق کارگران. برای مدرنیزه کردن به سرمایه گذاری نیاز است و سرمایه گذاران همواره درپی بردن بیشترین سود هستند و در صورتی سرمایه گذاری می کنند که مطمین باشند برای تولیدات، بازار گسترده ای وجود دارد. از همین روست که برای به دست آوردن سودهای کلان، کاهش دستمزد و افزایش ساعات کار را دیکته می کنند. پایین آوردن دستمزد توسط دولت گذشته نتیجه اش فقر برای زحمتکشان این کشور بود.

 

توافق آلمان

اجلاس اضطراری وزرای دارایی کشورهای حوزه پولی یورو روز جمعه 21 فوریه و با حضور وزیران اقتصاد و دارایی کشورهای عضو حوزه یورو در بروکسل برگزار شد. یونان درخواست کرده بود که پرداخت کمکهای مالی به این کشور به مدت شش ماه دیگر تمدید شود، اما وزرای دارایی حوزه یورو در نهایت بر سر تمدید چهارماهه این کمکها توافق کردند.

شویبله در انتهای نشست با لبخند بر لب و لحنی تمسخر آمیز به واروفاکیس، همتای یونانی خود گفت: "دولتمند شدن یعنی با واقعیتها روبرو شدن و واقعیتها همیشه مانند رویاها شیرین نیستند."

نمایندگان پارلمان آلمان با ۵۴۲ رای مثبت، با تمدید چهار ماهه کمکهای مالی اتحادیه اروپا به یونان موافقت کردند. البته تعداد 30 تن از نمایندگان محافظهکار که مخالف این اقدام دولت هستند، بدان رای منفی دادند. ولفگانگ شویبله، وزیر دارایی آلمان، با در نظر گرفتن دردسرهای بیشماری که رد در خواست سیریزا برای کشورش و برای کل اتحادیه اروپا خواهد داشت، از اعضای پارلمان خواست با "طرح نجات مالی یونان" موافقت کنند. وی اما به طور تحقیر آمیزی تاکید کرد که به آتن اجازه "باج گیری" از منطقه یورو داده نخواهد شد. شویبله افزود: "ما درباره کمک میلیاردی جدید به یونان صحبت نمی کنیم. ما درباره هیچگونه تغییر در این برنامه صحبت نمی کنیم. این فقط ارایه وقت اضافه برای پایان بخشیدن موفقیت آمیز به برنامه حاضر است."

دولت سیپراس در برابر تمدید وامها متعهد شد فهرستی از اصلاحات اقتصادی را به اتحادیه ارایه دهد. واروفاکیس این اصلاحات را بر اساس ادامه سیاست ریاضت اقتصادی نمی داند و می گوید، اصلاحات مورد نظر مورد توافق هر دو طرف است.

گفته می شود جلوگیری از فرار مالیاتی، مبارزه با فساد، بازسازی ادارات دولتی و مقابله با بحران انسانی در فهرست برنامههای اصلاحاتی آتن قرار دارد.

به هر جهت، در ناامید کردن مردم یونان کوتاهی صورت نگرفت. هر آنچه دولت جدید در دستور کار بگذارد، ناچار است برخی از برنامه های ریاضتی دولت پیشین را نیز در آن بگنجاند. طرفهای یونان تلاش می کنند آنان را در چارچوب برنامه های ریاضتی نگه دارند. قدرتهای بزرگ اقتصادی در اروپا از جمله آلمان ادعا می کنند که یونان خود باعث چنین مشکلاتی شده، زیرا از بیشتر از توانش ولخرجی کرده است.

جالب آنکه پرتغال و ایرلند که خود قربانیان برنامه های ریاضتی هستند و مجبور شده اند به آن تن دهند، در کنار آلمان، هلند و فنلاند که از برنامه ریزان این سیاستها هستند، در جبهه مخالف دولت یونان قرار گرفتند.

دولتهای دست راستی پرتغال، ایرلند و اسپانیا از سوی جنبشهای اعتراضی علیه ریاضت در معرض خطر قرار دارند. آنها به همین دلیل با فشار برای به شکست کشاندن تجربه یونان، به وضعیت متزلزل خود می اندیشند. آنها از اینکه احزاب رقیب شان از سوی مردم به همین گونه قوی شوند، در بیم هستند.

 

مخالفتها با مذاکرات

اما این توافق با مخالفتهایی نیز در دولت الکسیس سیپراس و درون حزب سیریزا روبرو شده است.

منتقدین مذاکرات پر سر وصدایی که دولت جدید یونان داشت، آن را تسلیم دولت و پشت کردن به قولهای انتخاباتی سیپراس می بینند.

آلکسیس سیپراس پس از این توافق، با موجی از انتقادهای داخلی هم از سوی چپهای رادیکال درون ائتلاف سیریزا و هم از سمت حزب پوپولیست "یونانیهای مستقل" (شریک سیریزا در ائتلاف حاکم) مواجه شد.

پیش از پیروزی سیریزا در انتخابات، نیروهایی چپی مانند "انتارسیا" (ANTARSYA) که ائتلافی در منتهای جناح چپ حزب است، براین باور بودند که سیریزا "نیروی ذخیره سرمایه داری" است و در نخستین گام با سرمایه داران سازش خواهد کرد.

این در حالیست که دشمنی سرمایه داران اروپایی با سیریزا موضوع پنهانی نیست. با این حال شکی نیست که آنها تمام تلاش خود را برای زیر کنترل درآوردن این حزب به عمل خواهند آورد.

پس از آنکه در روز 20 فوریه دولت تازه یونان برسر آینده یونان با گروه اروپایی، صندوق بین المللی پول و بانک مرکزی اروپا بر سر میز مذاکره نشست، نمایندگان پارلمانی سیریزا و سیپراس جلسه ای برگزار کردند که نزدیک به 12 ساعت طول کشید. الکسی سیپراس، رهبر سیریزا و نخست وزیر تاره انتخاب شده یونان، از سوی پلاتفرم چپ این حزب مورد انتقاد شدید قرار گرفت. پلاتفرم چپ شامل ترکیبی از استالینستها و عده ای از عناصر شبه چپ در حزب سیریزا است. آنها بر این امر پافشاری دارند که سیریزا جریانی بورژوایی است که از منافع طبقه حاکمه و طبقه متوسط بالا دفاع می کند. پلاتفرم چپ بخش مهم و زیادی از رهبری سیریزا را در دست دارد و در کنفرانس سال 2013 این حزب، بیش از 30 درصد آرا و 6 کرسی را در کمیته مرکزی از آن خود کرد.

پلاتفرم چپ اشتیاق زیادی نشان می داد که سیریزا در ائتلاف با حزب دست راستی "یونان مستقل" قرار گیرد. آنها بر این باور بودند که این حزب نظرات ترقی خواهانه ای علیه سیاست ریاضت اقتصادی دارد. پیش از انتخابات، رهبر پلاتفرم چپ گفته بود: "ما بر پایه سیاستهای مترقیانه با این حزب همکاری می کنیم."

پس از پیروزی سیریزا، "لافازانیز" (Panagiotis Lafazanis)، استالینیست پر سابقه که پستهای وزارت بازسازی تولید، محیط زیست و انرژی را به دست گرفت، اعلام کرد که برای خصوصی سازی "خط قرمز"هایی دارد که نمی توان از آن رد شد. او از قرارهای سیریزا در باره خصوصی سازی جهت جلب سرمایه گذاری، ابراز ناخرسندی کرد.

اما الکسی سیپراس به طور ضمنی به نمایندگان منتقد گفت "یا بسازید یا ساکت شوید". او گفت: "می خواهم بدانم شما با توافقها با اروپا موافقید یا مخالف. اگر کسی مخالف است، می خواهم همین الان بگوید."

گفته می شود در نهایت مشخص شد مخالفان توافق چندان زیاد نیستند. از میان 140 نماینده، بین 5 تا 10 نفر رای منفی و 20 نفر ممتنع دادند. لافازانیز در میان کسانی بود که رای منفی داد.

آنچه روشن است مذاکرات و توافقات سیریزا سبب شکاف در دولت خواهد شد؛ آنهایی که می خواهند مصالحه کنند و آنهایی که از فشار توده ها هراس دارند و بدین مصالحه نمی خواهند تن در دهند.

در این رابطه عده ای از هواداران سیپراس، امضای قرارداد را با قرارداد "برست لیتوفسک" لنین مقایسه کرده بودند. یک روزنامه نگار عضو "حزب کمونیست یونان" در مقاله ای در پاسخ به این عده معترضانه می نویسد: "آیا شما جدی هستید؟ ... تا آنجا که ما می دانیم، لنین یک کمونیست بود و نه یکی از دوستان سوسیال دموکراسی و طرفدار سیاستهای کینزی. بلشویکها یک انقلاب را به پیش بردند با هدفی روشن در محو تمام وابستگیهای طبقاتی و رژیم پیشین، نه اینکه ترویکا را غسل تعمید دهند."

او در ادامه می نویسد، "زمانی که دولت جوان شوروی معاهده صلح امضا کرد، لنین در مورد "دوستان"، "شرکا" و "متحدان" صحبت نکرد. لنین به میان مردم رفت و اشاره به "امپریالیست" و "دزدها" کرد. او از "پیروزی" یا "مذاکرات موفقیت آمیز" حرف نزد، آنگونه که سیپراس و واروفاکیس حرف زدند. لنین به وضوح از باج خواهی صحبت کرد. او پیمان برست را تنها به یک دلیل امضا کرد. اگر این کار را نمی کرد، ارتش آلمان دولت جوان شوروی را در گهواره آن متوقف کرده بود. با این کار لنین شعله انقلاب را زنده نگاه داشت."

منتقدان دیگر سیریزا در شبکه های اجتماعی می نویسند: "گوسفند همیشه گوسفند باقی می ماند و در نهایت به عنوان غذای اصلی روی میز گرگ قرار می گیرد"

"مردمی که در 25 ژانویه به سیپراس رای دادند ساده لوح نبودند. آنها فقط امید داشتند که شاید سیریزا بتواند غارتگران کشور ما را کنار بگذارد."

"سیریزا همان تفکری را دارد که دولتهای بورژواری پیشین داشتند: "تو حرف نزن، من هم چیزی نمی گویم" یا "فعلا من چشمایم را می بندم، بعد وقتی به قدرت رسیدی، تو چشمانت را ببند"

"سیریزا رکورد جهانی را در تغییر روش پس از انتخابات شکست. آنها این ملتی را که تحت رنج غیر قابل توصیفی است به طوری که هفت هزار خودکشی از آن بیرون آمده را یکجا و دربست به ترویکا فروختند."

"سیریزا می گوید به روشهای فاسد بورژوازی اعتقاد ندارد اما در دولت جدید وزرای زیادی داریم - به ویژه از راست میانه "دمکراسی نو" - که بیشترشان باید پشت میله های زندان باشند به خاطر جنایتهایی که علیه مردم یونان مرتکب شده اند"

رویدادی دیگر که انتظار آن می رفت، اعتراضهای خیابانی گروهی نقاب پوش در آتن بود. آنها با شکستن ویترینهای فروشگاهها و پرتاب کوکتل مولوتف با پلیس یونان درگیر شدند. نزدیک به پانصد آنارشیست و حامیان سابق سیریزا، دهها خودرو و ظروف زبالهرا به آتش کشیدند، ایستگاههای اتوبوس را ویران کردند و ویترین مغازه ها را شکستند. این نخستین تظاهرات ضد سیاست ریاضت اقتصادی در یونان پس از روی کار آمدن سیریزا بود که از سوی اعضای این حزب تازه حاکم شده نیز مورد انتقاد قرار گرفت.

 

و در پایان...

مردم یونان اکنون امید تازه ای یافته اند و روحیه ها متحول گشته. از سوی دیگر، اقدامات فوری دولت آنان را خوشبین کرده است. راه اندازی دوباره تلویزیون دولتی "ای آر تی" یک نمونه است. کارگران و کارمندان پس از بسته شدن این رسانه از سوی دولت پیشین، ساختمان آن را اشغال کرده بودند. مقامهای اتحادیه اروپا، بانک مرکزی اروپا، کمیسیون اروپا و غیره واکنشها و برخوردهای تحقیر آمیز و تندی داشته اند که بر خشم مردم نسبت بدانها افزوده. البته که انتقال روحیه شادی و خشم در درون یک جنبش ضروری است.

دولت یونان اکنون گزینه هایی پیش رو دارد که از هر سو پیشنهاد و یا تحمیل می شوند. رهبری سیریزا می تواند با امیدواری در گرفتن امتیازاتی از اروپا به مذاکرات ادامه دهد که در این صورت به نظر می آید که در نهایت باید خود را تسلیم ترویکا کرده و سرانجام سیاستهای ریاضت اقتصادی را پیش ببرد. در چنین حالتی سیریزا حمایت مردمی که به آن رای داده اند را از دست می دهد؛ امری که یونان را به سمت نیروهای راست افراطی سوق خواهد داد.

نظریه دیگر می گوید؛ از مذاکرات برای افشای ماهیت اتحادیه اروپا در مقابل چشمان توده های یونان استفاده شود و در انتها به انجام کامل برنامه تسالونیکی مبادرت شود. این گزینه نیاز به لغو بدهیهای خارجی و ملی کردن بانکها و کمپانیهای اصلی یونان دارد؛ امری که یونان را به هیچ وجه "منزوی" نخواهد کرد.

اما در مقابل این نظریه ها، واروفاکیس اعلام کرد ۷۰ درصد از آنچه که با دولت ساماراس توافق شده بود را می پذیرد. وی افزود: "گاهی ضروری است که با نیروهای ارتجاعی معامله کنیم." سیپراس نیز تاکید کرد که قصد دارد یونان را در منطقه یورو و اتحادیه اروپا نگه دارد. وی گفت که دولت او به تعهدات خود احترام می گذارد.

بحران اقتصادی یونان بسیار عمیق است و توافقات صورت گرفته این مشکلات را نمی تواند حل کند. در واقع بدهیهای یونان قابل پرداخت نیستند. از سوی دیگر طلبکاران نیز از آن چشم پوشی نمی کنند.

تا زمانی که یونان در دایره اتحادیه اروپا و یورو باقی بماند، باید منابعی برای بازپرداخت بدهیها و بهره آن بیابد و آن چیزی نیست جز ریاضت.

تضاد بین زحمتکشان و بی چیزان و سرمایه های کلان مالی اروپا که نمی خواهند ثروت عظیم و انباشته شده خود را هزینه کنند، بسیار عمیق است.

جناح چپ سیریزا می گوید، سیریزا باید برنامه تسالونیکی را به پیش ببرد و برای این امر باید منابع مالی آن را پیدا کند. اما ثروت در دست الیگارشهای طبقه سرمایه دار است که به هیچوجه حاضر نیستند آنرا صرف زندگی بهتر برای زحمتکشان جامعه کنند. از این رو برنامه تسالونیکی فقط از طریق سلب مالکیت از کمپانیهای بزرگ و منافع سرمایه داری می تواند پیش برود. وقتی دولت سیریزا این ثروت را در دست خود داشته باشد، همه رفرمهایی که قول داده را می تواند تامین مالی کند.

"پانوس کامنوس"، وزیر دفاع یونان پیشتر گفته بود اگر اتحادیه اروپا آتن را رها کند، کشورش به دنبال کمک گرفتن از کشورهایی چون آمریکا، روسیه و چین خواهد بود. اما دولت اوباما می گوید هر اقدامی غیر از "مصالحه" می تواند "خطرناک" باشد.

این امر ثابت می کند که حتی فراتر از مذاکرات بروکسل، فضا برای مانور این دولت فوق العاده تنگ است.

نیروهای مترقی، پیشرو و مارکسیست در رزم مردم یونان علیه گرگهای اتحادیه اروپا، بانک مرکزی اروپا و صندوق بین المللی، در کنار آنها ایستاده اند. پیام آنها به سیپراس این است.

بازگشت به صفحه اول

بازگشت به صفحه نبرد خلق