یادداشت سیاسی ....

 

تفرقه افکنی با شعار وحدت

 

مهدی سامع

 

در ماه گذشته یکی از نهادهای تبلیفاتی ولایت خامنه ای که نقش پشتیبان برای اقدامات تروریستی و مداخله گرانه رژیم بازی می کند، اقدام به برگزاری کنفرانس «وحدت اسلامی» کرد. نهاد مزبور با نام «مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی» در عصر روز جمعه 19 دی گزارشی کوتاه از این کنفرانس که طی روزهای 17 تا 19 در تهران برگزار شد، منتشر کرد. بر طبق این گزارش در این کنفرانس که موضوع آن «امت واحد اسلامی، چالشها و راه‌ كارها» بود و حسن روحانی آن را افتتاح کرد، «صدها تن از شخصیتهای دین و نخبگان علمی» از ایران و سایر كشورهای جهان در آن شرکت کرده و شرکت کنندگان «توفیق دیدار با مقام معظم رهبری، حضرت امام خامنه ‌ای را یافته و به فرمایشات ارشادی» او گوش کردند. به نظر می رسد کاربرد مفید و سودآور کلمه «امام» برای خامنه ‌ای فقط در چنین مجامعی میسر است. زیرا اگر از چنین کنفرانسهایی وحدتی حاصل نمی شود و حتی شرکت کنندگان سُنی مذهب در این کنفرانس نماز جماعت جداگانه خواندند، خامنه ای می تواند تعدادی از نخبگان سُنی و شیعه غیر ایرانی که چندان هم مقام و موقعیت قابل محاسبه ای ندارند را به هیزم تنور تفرقه افکنی خود تبدیل کند.

حرفهای خامنه ای در روز جمعه 19 دی برای شرکت کنندگان در این کنفرانس، گوشه ای از اقدامات منافقانه او را برملا می کند. خامنه ای گفت:«تجلیل از رسول ختمی مرتبت نباید به حرف و سخن محدود شود بلکه تلاش برای تحقق پیامهای وحدت بخش آن حضرت، باید مهمترین اولویت کشورهای اسلامی و ملتهای مسلمان باشد.».

خامنه ای برای این که خود را فقط به «حرف و سخن» محدود نکند و سرعت عمل در اجرای «وحدت» را نشان دهد، یک هفته بعد از این سخنان «ارشادی» دستور داد تا نمازخانه مرکزی سُنیها در منطقه پونک در تهران در روز شنبه 27 دی، مُهر و موم شود.

در ولایت خامنه ای، برای حفظ «وحدت اسلامی»، سُنیهای ساکن تهران سالهاست که از داشتن مسجد محروم شده و دقیقاً در همان روزی که مقام معظم در حضور چند صد تن شعار وحدت می داد، از برگزاری نماز اهل سنت به امامت مولانا عبدالحمید، از علمای سرشناس اهل سنت، در سالن پونک جلوگیری شد.

خامنه ای از «موفقیت طرحهای تفرقه انگیز دشمنان اسلام» ایراز تاسف کرد و به آیه «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفار وَ رُحماءُ بَینَهم» (قاطع در مقابل کفار و مهربان در میان خود) استناد کرد و خواستار آن شد که «در مقابل استکبار و سرطان مهلک صهیونیسم جهانی و در رأس آنها آمریکا و دولت غاصب اسرائیل بایستیم و در میان خود، مهربان و همراه و همدل باشیم.» این استناد اوج عوامفریبی و دورویی خامنه ای را برملا می کند. این حرف را کسی می زند که در ولایت اش بیشترین ستم و تبعیض بر مذاهب مختلف به طور عام و بر سُنیها به طور خاص اعمال شده است.

در جمهوری اسلامی بخش زیادی از کسانی که سرکوب شده اند، کسانی بوده اند که به اسلام اعتقاد داشتند. آنها همراه با بی دینان، بهاییان، درآویش و....از هیچ حق و حقوقی در بیدادگاههای حکومت برخوردار نبودند. آنها را کافر، مُلحد، مُحارب، مُفسِد و.... نامیدند و به کشتارگاه فرستادند. از نگاه خامنه ای اینها «مسلمان» نبودند که با آنان «مهربان» باشد. اما معلوم نیست حرف حساب خامنه ای در مورد زهرا رهنورد، میرحسین موسوی و مهدی کروبی چیست که حتی برای آنان یک بیدادگاه فرمایشی هم برگزار نکرده و چندین سال آنان را در حبس خانگی نگهداشته است. از همه اینها که بگذریم، چرا سنیها نمی توانند در تهران که ایادی خامنه ای آن را «ام القرای جهان اسلام» و در حقیقت «قلب و مغز تروریسم و بنیادگرایی» است، یک مسجد داشته باشند. آیا ملیونها ایرانی اهل سُنت در ایران هم باید شامل «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفار» شوند.

بازهم همه اینها را نادیده بگیریم و قبول کنیم که ولی فقیه به دنبال تفرقه افکنی نیست، در مورد سرکوب و کشتار روزانه سُنیها در عراق به دست شبه نظامیان وابسته به سپاه قدس چه باید گفت؟ از اشغال عراق در سال 2003 تا امروز و به ویژه در 9 سال گذشته یک قتل عام روزمره توسط چند گروه از شبه نظامیان وابسته به ولایت خامنه ای انجام می شود. جنگ بین شیعه و سنی را سپاه قدس هدایت کرده و می کند. مهم ترین شخصیتهای مذهبی، سیاسی و اجتماعی اهل سنت عراق بارها این موضوع را افشا کرده اند. آیا این اقدامات سرکوبگرانه و همزمان ادعاهای وحدت طلبانه نشان دهنده یک خط مشی منافقانه نیست؟

و بالاخره خامنه ای در سخنان خود اعلام می کند که بر «مبنای آیات صریح قرآن، اسلام، پلورالیسم را قبول ندارد.». اظهار نظر در مورد این که اسلام و قران پلورالیسم را قبول دارد یا ندارد در حَد این یادداشت و آگاهیهای من نیست. اما واقعیت وجود فرقه های مختلف اسلامی در مقابل چشم همه هست. انکار این دسته بندیهای مختلف

یک نظر و عمل مذهبی نبوده بلکه یک خط مشی سیاسی است. سیاست راهبردی و کاربردی رژیم ولایت فقیه بر نفی و سرکوب دیگر فرقه های اسلامی به خصوص اهل سنت است. این البته به این معنی نیست که خامنه ای با شیعیان به مهربانی برخورد می کند. برای او امنیت ولایت اش اساسی است و اگر به جنگ مذهبی و فرقه ای دامن می زند به منظور این است که جدال بین ارتجاع و ترقی را منحرف کند.

منبع: نبرد خلق شماره 355، چهارشنبه 1 بهمن 1393 (21 ژانویه 2015)

بازگشت به صفحه اول

بازگشت به صفحه نبرد خلق