گذري كوتاه در چند و چون  سورآليسم

م . وحيدي

 

اساس مكتب سورآليسم را، هيجانات فكري و دروني انسان، اوهام، تداعيها، ابهامات تنگ و باريك، بدعتها و تازگي الفاظ تشكيل مي دهد.

جهان بيني سورآليسم، پس از جنگ جهاني اول و انهدام مكتب مخرب دادايسم (كه بيشتر مايه و پايه فلسفي داشته و بر انكار ارزشهاي انساني و نفي جهان تاكيد مي كرد) در سال 1922 در فرانسه پديد آمد. دوراني كه مكاتب و سبكها، تضاد در ديدگاهها و حرفهاي تازه، در ميان نويسندگان، شاعران و هنرمندان بوجود آمده بود. ديدگاههايي كه در مجموع به دو قسمت تقسيم مي شدند، ديدگاههاي آرماني و ديدگاههاي بيهوده و پوچ.

آراگون، آندره برتون، رمبو، فيليپ سوپو، پل الوآر و.... از بانيان و ايديولوگهاي اين مكتب بشمار مي رفتند. اينان سوسياليستهاي انقلابي اي بودند كه با تاثير از انقلاب اكتبر شوروي و به دور از هرگونه فلسفه بافي، عقايد و نظرياتشان را، با هدف نزديكي هر چه بيشتر انسانها به يكديگر، در ”مجله ادبيات” و ” مجله سورآليستي” كه خود منتشر مي كردند، منعكس و بيان مي ساختند. بعدها، نوشته ها و اشعار آنان تاثير قابل توجهي در شاعران هم عصرشان در فرانسه و شعر جهان گذاشت. جنبش سورآليسم، حاصل تغييرات ژرف در شعور هنري ـ اجتماعي بورژوازي بود كه ايده جهان برتر را، از لامكان، به پهنه واقعيت مي كشاند.

 

اين جنبش، نه از عقل كه از روح و روان و تخييل آدمي سرچشمه گرفته و عليه قراردادها، قواعد و قوانين دست و پا گير تصنعي كهن، سر به شورش زده و تلاش دارد انسان را، از بندها و قيود خويش رها نموده، تا در برابر واقعيت زشتي كه درپيش رويش است، طغيان كند. همچنين، با كنار گذاشتن موانع و محدويتهاي فكري از پيش پاي هنرمند، او را در جهان لاشعور خود قرار مي دهد.

جهان لاشعوري كه در نگاه اول، روال منطقي نداشته و مبتني بر ايماژهاي ذهني، خودبه خودي و غير ارادي است.

سورآليسم تاثير سحر انگيز خود را، در تمامي عرصه هاي هنر، از جمله داستانويسي، نقاشي، موسيقي، تاتر، سينما و...برجاگذاشته و به عنوان نهضتي خلاق و پيشرو  به پيش مي تازد. اين مكتب، زبان ذهن آدمي است و رويا و خواب در آن، به صورت موضوع اصلي در مي آيد.

به گفته ”رمبو”، در واقع آنچه كه هنرمند در درونش مي گذرد و آن را اصلي و ناب مي داند، ترسيم مي كند. انكشاف و پرداختن به رويا، نوشتن بدون تفكر و در آميختن آنها با هم، وسايلي هستند كه هنرمند براي خلق اثر خود به خدمت مي گيرد و اين غايت فعاليت ذهن انساني و هنري است.

”برتون”، سورآليسم را جريان واقعي عمل تفكر، كه بوسيله زبان و قلم، بدون دانستن قوانين زيبايي شناسانه بيان مي شود، عنوان مي كند. جستجو و دست يافتن به ”واقعيت برتر” و ”ضمير پنهان” براي خلق معاني مجازي و صور ذهني و مفهوم عميق شعر، به شاعر تواناني مي دهد تا دنياي تازه تري را خلق كند. دنيايي آزاد و بدون قيد و بند و عاري از تقليد قوانين حاكم و جاري كه هر سدي را كنار زده و پيش مي تازد. دراين سبك، تماس با جهان احساسات، ضرورت كار هنرمند به خصوص شاعر است كه با كشف و بكار بردن روند حقيقي تفكر و در هم ريختن و آميزش چند چيز، يا همه چيز، اهداف خلاقه هنري را بارز و نمايان مي كند و در نتيجه وارد دنياي دومي مي شود كه آرمان هنرمند در آن جاي گرفته است، دنيايي كه انسان حاكميت خود را از دست مي دهد و ژرفترين پندارها و هيجانات خود را منعكس و بازگو مي كند. اين همان ”واقعيت برتر” و نويني است كه هرپديده ، هويت وجودي خود را در ميان اشيا از دست مي دهد و يا بگفته ”آراگون”، ”واقعيت را تخريب مي كند” و ساختماني ديگر از آن بنا مي سازد.

از ديگر وظايف سورآليسم، اسارت در چنگال خيال و تحليل امور تا حد جنون در واقعيت برتر است كه شاعر نهايتاً دنيا و همه پديده هاي آن را شعر مي بيند.

پس از تولد حدود يك قرن از اين مكتب، سورآليسم جايگاه ارزشمند خود را همچنان حفظ نموده و ارزنده ترين آثار هنري جهان را خلق مي كند.

بازگشت به صفحه اول ایران نبرد

بازگشت به صفحه نبردخلق