سرمقاله ....

این جام جهانی فیفاست و نه جام جهانی فوتبال

منصور امان

 

فوتبال در ماه جاری یک میلیارد نفر در سراسر جهان را به ورزشگاهها، به پای رادیو و تلویزیون، اینترنت و رسانه های چاپی می آورد تا همچنان به عُنوان توده ای ترین ورزش جمعی دُنیا شناخته شود و نُفوذ خود تا دور ترین زوایای جُغرافیایی کُره خاکی و عمیق ترین لایه های ذهنی ساکنانش را به رُخ کشد.

 

برزیل، فرصتی برای یک نگاه عمیق تر

با این حال در بیستُمین دوره جام جهانی فوتبال در برزیل نیز این فقط توپ نیست که بر جهان فرمان می راند. این واقعیت که دولتها و نفع برندگان از نظم ناعادلانه اجتماعی موجود، از جشنهای بین المللی ورزشی برای گُسترش نُفوذ سیاسی، به پیش بردن طرحهای اقتصادی دلخواه و مانع گذاری بر سر راه تحولات نامطلوب سود می برند، نُکته پنهانی نیست. در تمام دوره هایی که میدان به روی رقابت صُلح آمیز ملتها گشوده شده، گردانندگان صحنه هم بازی وِیژه خود را در آن بازی کرده اند. برگزاری اُلمپیک تابستانی(1936) توسط نازیها و جام جهانی فوتبال (1978) توسُط ژنرالهای کودتاچی آرژانتینی فقط وقیحانه ترین و برجسته ترین نمودهای استفاده از ورزش برای پیشبُرد و جا انداختن ایده و نقشه های بیگانه با آن است.  

 

جام جهانی برزیل از این قاعده برکنار نیست، با این تفاوت که این بار از معبدهای ورزشی فقط صدای کاهنان سرمایه و قُدرت و طنین زنگ صندوق کسب آنها نیست که به گوش می رسد، صدها هزار مُعترض برزیلی از تابستان سال گذشته جام جهانی را به تریبون بیان خشم و اُمید و خواسته های خود بدل ساخته و به صدها میلیون مُخاطب در سراسر جهان دست یافته اند.

اگر در آفریقای جنوبی، میزبان دوره قبلی مُسابقات، کاریزما و جذابیت نلسون ماندلا برای سایه انداختن بر ناهمگونی زننده بین ورزشگاههای عظیم و لوکس و فقر تلخ انسانها در همسایگی شان کفایت می کرد، جلوه های مُناسبات ناعادلانه در برزیل بدون هیچ فیلتری در معرض نگاه کارورزان، حاشیه نشینها و تُهیدستان قرار گرفته است. ژوئن 2013 زمان بازتاب یافتن مادی تاثیر مایوس کننده و برآشوبنده آنچه که بود که آنها می دیدند.

حرکتی که ابتدا در شکل جنبش اعتراض علیه افزایش بهای بلیط اتوبوس آغاز شد، به شتاب به شورشی گسترده و کُنترُل نشده علیه قُدرت حاکم بدل گردید و برزیل را یک ماه به آتش کشید. پس از این ماه شورش، به طور پیوسته بر شمار کانونهای درگیری "بالا" و "پایین" افزوده شده است. از مُبارزه علیه بی خانمان سازی تا مُقاومت در برابر سیاستهای ریاضتی دولت و از تقاضای افزایش دستمُزد و بهبود شرایط کار تا اعتراض به جنایات پُلیس و نیروهای امنیتی، برآشُفتگان از صف به خط شده استقبال از جام جهانی بیرون آمده و کُنترُل رسانه های کلاسیک سیاسی را پشت سر گذاشته اند.

مُسابقات جام جهانی فوتبال با هموار کردن راه اقشار خاموش، نارضایتیهای سرکوب شده و فریادهای بدون پژواک برای ابراز موجودیت و به رُخ کشیدن خود و - دردناک برای گردانندگان آن – با تشویق به حرکت و مُداخله گری، یک فرهنگ جدید اعتراضی را در برزیل شکل داده است. این اعتراضی علیه فوتبال نیست، بلکه برآشوبی علیه پلشتیهایی است که سرمایه با نُفوذ در فوتبال و تبدیل آن به وسیله سوداندوزی، به ورزش محبوب و ارزان بخشهای مُتوسط و پایین جامعه ضمیمه کرده است.

آنها در تجربه روزمره خود با گوشت و پوست حس می کنند که چگونه سرمایه، پهنه های گوناگون کار و زندگی شان را به گونه فزاینده به ابزار کسب منفعت و ثروت بدل ساخته و از آب آشامیدنی تا مسکن و از بهداشتمسکن و از آموزش تا بهداش تا آموزش، هر نیاز پایه ای آنها را به ماشین ضرب سکه خود تغییر فُرم و مضمون داده است. مُعترضان سائوپاوولو و ریودژانیرو دریافته اند که اکنون نوبت به فوتبال در برزیل رسیده که مُصادره شده و در نقش گاو شیرده به اصطبل سرمایه داری برده شود. آنها به دُرُستی در "فیفا" (فدراسیون بین المللی فوتبال)، پیش قراول این تغییرات و جاده صاف کُن آن را مُشاهده می کنند.

 

جام جهانی فیفا

در تابلویی که فیفا زیر آن نشسته، فوتبال به عُنوان وسیله پیوند دهنده ملتها مُعرفی می شود و خودش یک سازمان ملل دُوُم که وظیفه نزدیک ساختن مردُمان چارگوشه کُره خاکی را رسالت اش قرار داده است. فیفا روی صحنه همچون پدر خیرخواهی ظاهر می شود که برای انسانیت نیکی و خوشبختی در شکل فوتبال، گُل، دریبل و هیجان ارمغان می آورد.

در واقع اما فیفا یک کُنسرن بین المللی است که با وجود شُهرت دهها ساله به فساد و رشوه خواری، شهوت افزایش سود آن مساله ای فراتر از ثروت اندوزی فردی است و در چارچوب تهاجُم اقتصادی و سیاسی سرمایه به جامعه برای گُسترش نفوذ در همه بخشهای آن قرار گرفته و شکلی از انواع این یورش است. این کُنسرن در سال 2013 درآمدی در حدود 1.5 میلیارد دُلار داشته و پیش بینی می شود که از محل جام جهانی فعلی بیش از 4 میلیارد دُلار درآمد کسب کند که نیمی از آن سود خالص خواهد بود.

فیفا از جُمله برای کسب چنین منافع کلانی است که در کشورهای میزبان مُسابقات همچون یک قُدرت استعماری وارد می شود و با شانتاژ و تهدید، شرطهایش را دیکته می کند. هنگامی که دبیر کل فیفا، "ژرمو والکه"، دو سال پیش با لحنی وقیحانه به صورت علنی می گوید "برزیل برای پیش بردن تدارکات جام جهانی به اُردنگی احتیاج دارد"، می توان حدس زد سطح گُفتُگو در پُشت درهای بسته چگونه است.

در این میان از شواهد چنین برمی آید که دولت برزیل همه شرطهای فیفا را برآورده کرده باشد و این کُنسرن می تواند جام جهانی فوتبال خودش را داشته باشد. شاید از همین رو باشد که برزیلیها می گویند این جام جهانی فیفاست و نه جام جهانی آنها! در حقیقت نیز فیفا تمام تلاش خود را برای برگُزاری یک نمایش لوکس برای تماشاچیان مُرفه و دور کردن تماشاچیان سُنتی فوتبال که اغلب به طبقه و اقشار پایین جامعه تعلُق دارند، به کار بسته است. برای مثال، مکانهای ارزان سر پا در استادیومها حذف و به جای آن تریبونها و لُژهای شیک و گران ساخته شده است. استادیوم مشهور و تاریخی "ماراکانا" در ریودژانیرو، جایی که 200 هزار نفر در جام جهانی سال 1950 بازی فینال بین برزیل و اروگوئه را تماشا کردند، امروز پس از مدرن سازی، فقط گُنجایش 74 هزار تماشاچی را دارد. این در حالی است که هزینه 540 میلیون دُلاری تصفیه فُقرا از این استادیوم براساس مُدل فیفا را از جیب خود آنها، از خزانه عمومی برداشت کرده اند.

 

ورود و حُضور تُهیدستان ممنوع!

قیمت ارزانترین بلیطی که فیفا برای ورود به استادیومهای ویژه اش طلب می کند، حدود 84 دُلار است، یعنی یک چهارم حداقل حُقوق رسمی در برزیل! به این ترتیب فوتبال دوستان واقعی برزیل، کسانی که در کوچه و کنار ساحل با پای برهنه فوتبال بازی می کنند و شور و هیجان شان استادیومها را زنده می کند و به خُروش می آورد، راهی به ضیافت میلیاردی فیفا ندارند.

این نگاه کاسبکارانه و به طور انحصاری خیره شده به جنبه های تجاری و نه ورزشی، یکبار بیشتر در مخالفت شدید فیفا با دادن تخفیف 50 درصدی ویژه دانش آموزان، دانشجویان و بازنشستگان برای استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی برای رفتن به استادیومها مُتجلی می شود. در حالی که تخفیف مزبور به صورت قانون در برزیل به تصویب رسیده، کُنسرن فیفا در عمل قانون را زیرپا می گذارد، یعنی همان عملی که مُعترضان را بدان مُتهم می کند.

"رُمارویو"، ستاره نامدار برزیلی و برنده جام جهانی 94 که اکنون به عُنوان نماینده "حزب سوسیالیست برزیل" در پارلمان این کشور حضور دارد، در این رابطه می گوید: "فیفا از این مُسابقات میلیاردها دلار درآمد خواهد داشت، اما نمی خواهد یک صورت حساب 74 میلیون دلاری را بپردازد. قانون قانون است و باید اجرا شود. برزیل باید دیگر به برده فیفا بودن پایان دهد. استقلال سرزمین ما باید مُحترم شمُرده شود. درب استادیومها باید به روی همه طبقات و اقشار اجتماعی باز باشد و نه فقط هواداران مُرفه فوتبال."

در یک اقدام دیگر، فیفا ایجاد یک منطقه حایل گرد استادیومها را به کُرسی نشانده است. این یک "منطقه سبز" دیگر نه در بغداد جنگ زده، بلکه در قلب شهرهای میزبان جشن بین المللی فوتبال است که فقط با یک هدف ایجاد شده و آن پاکسازی طبقاتی است. فیفا، سرمایه داری و دولت خود را از شر بخشهایی از جامعه که در چرخه کالایی بی استفاده شده اند و می توانند منبع ناآرامی باشند، رها می سازند. دستفروشهای اطراف استادیومها به همان گونه رانده شدند که 250 هزار ساکنان محله های فقیرنشین مشهور به "فاولا" ها. پس از یک دوره مُحاصره و قطع آب و برق، خانه های مردُم این محلات تخلیه و با خاک یکسان گردیده و رانده شدگان بدون سرپناه دایمی، به حال خویش رها شده اند.

در همین حال برزیل طبق سفارش فیفا، برای انجام در مجموع 64 بازی، 12 استادیوم و مجموعه ورزشی ساخته یا براساس دستورالعمل فیفا مُدرنیزه کرده است که در معنا و مفهوم وجودی دستکم 4 عدد از آنها ابهامات زیادی وجود دارد. هزینه نگهداری این استادیومها، سالانه یک عدد شش رقمی را در بر می گیرد؛ پولی که شهرهای فقیر برزیل توان پرداخت آن را ندارند. برای مثال در مانائوس، در قلب جنگلهای آمازون مجموعه چندمنظوره ای ساخته شده که بعد از مُسابقات محکوم به پوسیدن است. مردم این منطقه می پُرسند آنها به یک ورزشگاه نو و عظیم 40 هزار نفره چه نیازی دارند در حالی که تیم فوتبال محلی این شهر در دسته چهارُم بازی می کند و در بهترین حالت، بیش از هزار نفر به تماشای مُسابقات آن نمی روند؟

 

به نام فوتبال، به کام شرکتها

به این پُرسش شرکتها و موسسه های بُزُرگ و چند ملیتی که پُشت سر فیفا وارد بازار جام جهانی شده اند، می توانند به خوبی پاسُخ بدهند. لشکری از دلالان زمین، شرکتهای بُزُرگ ساختمانی و راه سازی، شرکتهای تاسیساتی، دفاتر مُشاوره و موسسات امنیتی و حفاظتی برای دریافت قراردادهای کلان صف کشیده اند و سهم خود از کیک فوتبال را طلب می کنند. فیفا در اینجا برای آنها نقش موسسه کاریابی و کار چاق کُنی را ایفا می کند و به میزبان لیست بُلند سفارشات خود را تحویل می دهد و روشن می کند که برگزار شدن نمایش بین المللی اش مشروط به ایجاد زیرساختهای ویژه آن است. فرودگاههای جدید یا بُزُرگتر، جاده، خُطوط و وسایل حمل و نقل، ورزشگاهها، هُتلهای شیک، پاساژهای خرید، تجهیزات الکترونیکی، موسسات امنیتی و جُز آنها در این مجموعه جای می گیرد.

این یک مُعامله پُرمنفت برای شرکتها و کُنسرنهای داخلی و خارجی است؛ دولت به عُنوان پُشتیبان وارد می شود و در جهت علایق آنها سرمایه گذاری می کند. در این رابطه خسارت بار، آنچه که به دهان باز شده این موسسات سرازیر می شود، ثروت همگانی و مالیاتهای شهروندان است. براساس گزارش خبرگزاری اقتصادی "بلومبرگ"، دولت برزیل تا کنون نزدیک به 15 میلیارد دُلار از این صندوق به جیب شُرکای فیفا ریخته است.

مبلغ کلان مزبور جُدا از یک میلیارد دُلاری است که دولت برای راه اندازی یک دستگاه عظیم سرکوب سرمایه گذاری کرده که فقط در بُعد نیروی انسانی، صرف به خط کردن لشکری مُرکب از 57 هزار سرباز، صد هزار پُلیس و مامور امنیتی و بیست هزار پرسنل شرکتهای خُصوصی امنیتی شده است. تنها وظیفه این قُشون، حفاظت از مُسابقات در برابر اعتراضهای اجتماعی و اعتصابات است.

 

برآمد

گفته می شود اروپاییها فوتبال را به وجود آوردند و برزیلیها به آن روح بخشیدند. اکنون باید به این جُمله افزود که "و سرمایه داری آن را به غنیمت گرفت و به انحراف کشید". با این حال از فوتبال نباید روبرگرداند زیرا چیرگی کنونی سرمایه بر آن به معنای نهُفته بودن انحراف در نهاد این ورزش توده ای نیست. همچنان می توان از تماشا یا بازی فوتبال لذت برد و شادی آن را با هزاران، میلیونها نفر تقسیم کرد و در شادمانی آنها سهیم شد. همزمان باید به پُشت پرده نیز نگریست و با عوامل و مُناسباتی که فوتبال را به چیزی تبدیل کرده اند که نه با علایق دوستدارانش سازگار است و نه به سود آنهاست، آشنایی پیدا کرد. باید با نگاه به رویدادهای بُزُرگ ورزشی، موسسات فاسدی همچون فیفا که چرخه کسب سود را در آنها می گردانند را شناخت و با تمام نیرو خواستار بیرون راندن کُنسرنها، شرکتها و اهداف تجاری محض و فریبکاریهای دولتی از فوتبال شد.

جام جهانی فوتبال در برزیل نشان داد پنهان کردن آنچه که در پُشت صحنه جشن مُشترک فیفا و سرمایه می گذرد دیگر به سادگی مُمکن نیست و آخرین پیروزی هلهله مصنوعی هورا فوتبال بر ناله درد و رنج، به دورانی سپری شده تعلُق دارد.

 

منبع : نبردخلق شماره 348، یکشنبه اول تیر 1393(22 ژوئن 2014)‏

بازگشت به صفحه اول ایران نبرد

بازگشت به صفحه نبردخلق