توافق به مخفی کاری بر سر جام زهر اتمی

 

جعفر پویه

 

تحریمهای بین المللی از "کاغذ پاره" پا را فراتر نهاده و تبدیل به معضلی اساسی برای رژیم ولایت فقیه شده است. کار برای رژیم آنچنان بالا گرفته که بعد از مدتها ایما و اشاره، پایوران آن به حرف آمدند و خواستار مذاکره با 6 قدرت جهانی جهت کاهش تحریمها شدند. ناگفته پیداست که در این کار به هیچوجه علی خامنه ای و پادوهای او در ارکان قدرت حتی اندکی منافع مردم را در نظر ندارند، زیرا اگر اینگونه بود، از ابتدا می بایست جلو این فاجعه را می گرفتند. فقط وقتی که آثار تحریمها در تمام منافذ رژیم کارگر شد و مشکلات رخ نمایاند، کاربدستان و ریزه خواران خوان یغما دست به کار شدند تا چاره جویی کنند.

روانه کردن فشار تحریمها بر گرده مردم و وارد آوردن فشار مضاعف بر آنان برای اثبات اینکه تحریمها مردم ایران را هدف گرفته، تا کنون چندان کارگر نیفتاده است. کمبود آشکار دارو در بازار کشور و ادعای تحریم علیه بیماران، حتا کم اطلاع ترین افراد را هم نتوانست بفریبد، زیرا به یُمن وجود دستگاههای ارتباط جمعی همگان می دانند که دارو شامل تحریم نیست و این دستهای آلوده و جنایت پیشگان رژیم است که اینگونه با زندگی مردم بازی می کند، تا مگر از این راه بتوانند خشم و نارضایتی مردم از شرایط موجود را به سمت خارج منحرف کنند.

دارو و مواد غذایی شامل تحریمها نمی شود و هر گونه بهانه رژیم در مورد کمبود این اقلام به معنی وارد آوردن فشار بر مردم تهیدست برای مقاصد سیاسی معنا می دهد. پس چه چیزی باعث می شود که علی خامنه ای، پادوهای خود را برای مذاکره روانه کند تا اندکی از فشار تحریمها بکاهند؟

 

واکنش زیر فشار

روی کار آمدن دولت روحانی با رنگ بنفش و کلیدی زنگ زده، نه تنها گرهی از کار مردم باز نکرد، بلکه آمار اعدامها به شدت رو به فزونی نهاد و بگیر و ببند دستگاههای داغ و درفش رونقی دوباره پیدا کرد. گلوی روزنامه نگاران و صاحبان قلم فشرده تر شد و بر تعداد گله های اوباش حکومتی در خیابانها افزوده گشت.

به این دلایل روشن می توان گفت که وجود دولت روحانی، تغییر ویترین رژیم رو به جامعه جهانی است برای عبور از گردنه سختی که قطار بی دنده و ترمز در آن گیر افتاده است.

منهای امپراتوری مالی و اقتصادی ای که خامنه ای آنرا کنترل می کند، بسیاری از اهرمهای قدرت او با پولهای باد آورده نفتی روغنکاری می شود. او که ثروت ملی مردم ایران را همچون ارث پدر خود و آخوندهای گردن کلفت و مفتخور می داند، از راه این درآمدهای کلان است که همه نهادهای داخلی و خارجی قدرت خود را تغذیه می کند. بند آمدن درآمد پترودلارها و فشردن گلوی آن توسط تحریم از یک طرف و بلوکه کردن داراییهای کلان اش از سوی دیگر، دست او و پادوهایش را از آنها کوتاه می کند. بدیهی است بدون این پترودلارها عربده رهبری جهان اسلام و سودای برپایی یک خلافت اسلامی بی معنی می شود. هزینه های سرسام آور پروژه های او در داخل و خارج کشور آنچنان سنگین است که بدون دسترسی به دلارهای نفتی ادامه حیات آنها ممکن نیست.

هرچند در داخل کشور بعضی از نهادهای سرکوب نظامی و امنیتی متولی امور اقتصادی و اجرایی هستند تا دست و کیسه شان از پول پر باشد. اما بدون یک ارتباط گسترده بین المللی و رابطه اقتصادی، این نهادها نیز به سرگیجه دچار خواهند شد، زیرا با به دور خود چرخیدن و دست درازی به منافع یکدیگر می رود تا بین آنها نیز کشاکش و درگیری به وجود آید. این است که چاره کار باز کردن روزنه هایی است تا بتوانند با جهان بیرون ارتباط بر قرار کنند و با زد و بندهای اقتصادی و سیاسی از یک طرف کیسه شان را پر تر کرده و از طرف دیگر، امکان ارتزاق زیرمجموعه های خود را فراهم نمایند. اینها فقط بخشی از دلایلی است که ضرورت گفتگو و مذاکره پیرامون پرونده تخلفات اتمی را به روی میز رژیم می کشد.

جابجایی ارگان اجرایی مذاکره هسته ای از شورای امنیت ملی به وزارت امور خارجه - در حالیکه همگان می دانند برگماری وزیر آن باید با مشورت رهبر و تایید او باشد - فقط بیرون آوردن مهره از یک جیب و گذاشتن در جیب دیگر معنا می دهد. اما به هرحال باید بزک تیم جدید از بیخ و بن نشانه های جدیدی را داشته باشد تا چرخش خامنه ای در سیاست خارجی را نشان دهد.

 

هرچند خامنه ای در 30 تیر در مورد اظهارات مقامهای آمریکایی در مورد مذاکره گفت: "در ابتدای امسال هم گفتم که به مذاکره با امریکا خوشبین نیستم ... امریکاییها غیرقابل اعتماد و غیرمنطقی هستند و در برخوردهایشان صادق نیستند."

اما اندکی بعد در 26 شهریور در ملاقات با فرماندهان سپاه گفت: "من مخالف حرکتهای صحیح دیپلماسی نیستم، بنده معتقدم به همان چیزی که سالها پیش نامگذاری شد، به نرمش قهرمانانه" هستم.

اینکه او از یک سو آمریکاییها را غیر قابل اعتماد می داند و به آنها خوش بین نیست و از سوی دیگر موافق دیپلماسی می شود و معتقد به "نرمش قهرمانانه"، خود گویای وضعیت به غایت بغرنجی است که در آن گرفتار شده است. این گرفتاری که او خود برای خویش ساخته را باید چاره کند. این است که روحانی در سفر به نیویورک، بر خلاف احمدی نژاد، نورچمشی و فرد مورد اعتماد خامنه ای، دست از حرفهای بی سر و ته بر می دارد و تلاش می کند تا چهره دیگری از رژیم را به نمایش بگذارد. روحانی در پایان این مسافرت با اوباما گفتگوی تلفنی می کند و اینگونه نه تنها خود را تابو شکن می داند، بلکه سعی دارد تا آن را دستاوردش برای علی خامنه ای از سفر نیویورک بنامد.

اما در فرودگاه تهران از او با لنگه کفش و صف نمازگزاران خیابانی که مسیر ماشینش را سد کرده بودند، استقبال شد. داد و هوار جریانهای مختلف از روزنامه کیهان گرفته تا سعید جلیلی (مذاکره کننده قبلی)، اطرافیان احمدی نژاد و بخشی از نمایندگان مجلس تا بخشهایی از سپاه و آخوندهای رنگار و وارنگ و مداح و .... به آسمان می رسد. کار به جایی می کشد که خامنه ای به شخصه به میدان می آید و می گوید: "برخی از اقدامات مسوولان دولت در سفر نیویورک به جا نبوده است."

اینگونه مخالفت، خود نشانه ای از نرمش قهرمانانه اوست، زیرا ظریف در مجلس و دیگر نشستهایی که برای پاسخگویی او ترتیب داده بودند، با مد وتشدید تکرار کرد که همه کارهای با اطلاع "مقام معظم رهبری" انجام شده است.

 

توصیه هایی از لندن

با همه این بگیر و ببندهایی که بوقهای رژیم یکسره در آن می دمند، اما دولت و دستگاه دیپلماسی رژیم خود را آماده می کند تا در ژنو با نمایندگان 6 قدرت جهانی روبرو شود. برنامه ریزیها شروع می شود، بازار گفتگو و نظریه پردازی، گمانه زنی، خط دهی و کشاکش گرم است. این وسط به یکباره سر و کله جک استراو، وزیر امور خارجه سابق انگلیس و یار گرمابه و گلستان روحانی پیدا می شود. همچون همیشه "بی بی سی" در اختیار اوست که همه طرفهایش را به عنوان "کارشناس" مورد خطاب قرار دهد. او پس از تعریف و تمجید فراوان، با اشاره به مذاکرات قبلی، روحانی را تایید صلاحیت کرد و گفت: "او هیچگونه نرمشی به ‌خرج نمی داد و راه چانه زنی را به خوبی بلد بود، اما می شد با او به توافق رسید."

جان کلام جک استراو در مورد مذاکرات پیش رو که به کار هم گرفته شد این بود: "نکته سومی هم هست و آن اینکه برای این کار باید مقدمات زیادی در پشت پرده آماده شود."

به یک کلام، مخفی کاری کنید! توافقات را از مردم و دستگاههای ارتباط جمعی پنهان نگه دارید! زد و بندها در پشت پرده انجام شود و کسی از آنها مطلع نگردد! این نصایح از سوی دو طرف این ماجرا یعنی 6 کشور و عوامل رژیم به کار بسته شد.

این یعنی مذاکره ای که مربوط به منافع عموم مردم است از آنها پنهان می شود و از عرصه عمومی و رسانه ها و دستگاههای ارتباط جمعی آن به پشت پرده یعنی، حوزه خصوصی رانده می شود و معلوم نمی شود در پشت پرده نمایندگان دولتها و رژیمهای غالب و حاکم گرد منافع مردم چه زد و بندهایی خواهند کرد.

هرچه به زمان مذاکره نزدیک تر می شویم، تب و تاب طرفین نیز بالاتر می رود. در تهران شهرداری اقدام به نصب بیلبوردهایی در مورد "صداقت آمریکایی" می کند که ادامه همان حرفهای گذشته خامنه ای و عدم اعتماد او به مذاکره است. نزدیک شدن سیزده آبان، (سالگرد اشغال سفارت آمریکا در تهران) گمانه زنان در مورد شعارهای این روز و چگونگی کشمکش باندهای حکومتی را به خود مشغول می کند. در حالی که همگان می دانند برخلاف لاف و گزاف عوامل رژیم، از همه بیشتر آنها هستند که به این مذاکره امید بسته اند، اما چگونگی برخورد آنها با این موضوع نیز مهم به نظر می رسد. در این آشفته بازار، خامنه ای روز 12 آبان خود به میدان می آید و برخلاف گفته های سابقش می گوید: "مذاکره کنندگان ایرانی بچه های خود ما و بچه های انقلابند و هیچ کس نباید آنها را سازشکار بنامد."

او همچنین گفت: "مذاکره کنندگان ماموریت سختی را بر عهده دارند و هیچ کس نباید ماموری را که مشغول کاری است، تضعیف کند."

با اینکه خامنه ای تلاش کرد تا اندکی از فشار نیروهایی که تیم مذاکره کننده و دولت را با بدترین اتهامات مورد هجوم قرار داده بودند بکاهد، اما تظاهرات سیزده آبان با تدارکات وسیع انجام گرفت و از همیشه تندتر وتیز تر به آمریکا تاختند. هرچند خامنه ای بسیار واضح گفت که تیم مذاکره کننده تنها "مامور" است و تصمیمها در بالاترین رده های حکومتی گرفته می شود، اما میدانداری نیروهای ذی نفع نشان داد که کلاه خامنه ای چندان پشمی ندارد و مدتهاست که آنها برای حرفهای او تره هم خرد نمی کنند.

اما به هرحال روز 16 آبان مذاکرات اتمی در ژنو آغاز شد. جواد ظریف، وزیر امور خارجه رژیم ولایت فقیه در یک حرکت ناشیانه سعی کرد خود را شبیه دکتر مصدق بسازد. او اطوار کمر دردش را با دیدن تیتر روزنامه کیهان علیه خود و تیم مذاکره کننده اتمی توضیح داد. معلوم نبود اگر افرادی اقدام به کفن پوشیدن و سینه زنی در برابر دیدگان ظریف می کردند، چه بلایی بر سر وی می آمد؟

 

بحرانی که "غیرضروری" شد

ظریف در ژنو قبل از اینکه به محل مذاکرات بیاید، صبحانه کاری را با اشتون صرف کرد و قرار و مدارهای اولیه در آنجا گذاشته شد. او به این دلیل بر این گفتگوها نظارت دارد که روحانی در تبلیغات انتخاباتی اش گفته بود که در دوره او مذاکرات در سطح وزرای خارجه کشورها انجام شده و از اینکه سطح آن تنزل کرده و به افراد دست سوم و چهارم دیپلماسی واگذار گردیده، ابراز نارضایتی کرده بود. او در نیویورک نیز سعی کرد بر خلاف معمول رژیم، ظریف و جان کری، وزیر امورخارجه آمریکا را پشت یک میز بنشاند تا عزم خود را برای بالا کشیدن سطح مذاکرات نشان دهد. به زبان دیگر، اقدام نیویورک اولین گام علنی روحانی برای "دیدن کدخدا" بود.

اما در 16 آبان هر چند ظریف حضور داشت، اما سرپرستی هیات مذاکره کننده ایرانی را عباس عراقچی، معاون امور حقوقی و بین الملل وزارت خارجه به عهده داشت. از 6 کشور مقابل نیز هلگا اشمید، معاون کاترین اشتون، وندی شرمن، معاون وزیر امور خارجه آمریکا، سرگی ریاکوف از روسیه، سایمون گس از بریتانیا، ژاک او دیبر از فرانسه، هانس دیتر لوکاس از آلمان و پنگ سن، مدیر کل اداره خلع سلاح وزارت امور خارجه چین حضور داشتند.

در مورد تیم مذاکره کننده رژیم، علی اکبر صالحی، معاون رییس جمهور و رییس سازمان انرژی اتمی و وزیر امور خارجه پیشین گفت، مذاکره کنندگان ایرانی با اختیارات وارد مذاکره شده اند. او تصریح کرد: "موضوع هسته ای بالاتر از همه موضوعات است و مقام معظم رهبری شخصا سکاندار آن هستند."

با این حساب، آنچه در ژنو می گذرد را در اصل علی خامنه ای رهبری می کند. در مورد آنچه در صبح این مذاکرات گذشت، مایکل مان، سخنگوی اشتون گفت: "امروز صبح پیشنهاد ایران را از زبان آقای ظریف شنیدیم. بسیار مفید بود. مذاکرات را بعد ازظهر از سر می گیریم تا به جزییات بیشتر بپردازیم."

در مورد این پیشنهاد و چند و چون آن هیچ کسی حرفی به میان نیاورده است، اما گفته می شود که این طرح پیشنهادی "پایانی بر یک بحران غیر ضروری، آغازی برای افقهای جدید" نام داشته است.

اگر آنچه گفته می شود درست باشد، باید سرکردگان رژیم جمهوری اسلامی و در راس آنها علی خامنه ای پاسخ دهند که چرا باعث و بانی "یک بحران غیرضروری" شده اند که کشور را تا لبه پرتگاه یک جنگ کشانده است؟ چرا بحرانی را دامن زده اند که سالهاست به طور "غیرضروری" اقتصاد و تولید کشور را دچار یک معضل بزرگ کرده و بسیاری از منابع اقتصادی آن را به باد داده است؟

در مورد این طرح خبرگزاری حکومتی ایرنا از قول عباس عراقچی می گوید: "این طرح محرمانه است و محرمانه باقی می ‌ماند تا مذاکرات به نتیجه برسد."

همچنین مایکل مان، سخنگوی خانم اشتون نیز گفت: "مذاکره به خوبی آغاز شده، اما تمامی طرفها توافق کرده اند از افشای جزییات مذاکرات خودداری ورزند."

یک مقام آمریکایی که نامش ذکر نشده به روزنامه نیویورک تایمز گفت: "برای نخستین بار ما مذاکراتی با جزییات فنی دقیق داشتیم که بعد از ظهر هم ادامه پیدا کرد."

از ظاهر امر پیدا بود که نمایندگان رژیم تلاش داشتند تا به هر شکل ممکن با دست پر از این مذاکره بیرون بیایند. در پایان روز نخست، ظریف به خبرنگاران گفت: "مذاکرات امروز آن طور که همکارانم گزارش داده اند، بسیار مثبت بوده و زمینه برای ورود به مرحله نگارش متن فراهم شده که آن هم مرحله دشواری است. باید جزییات هماهنگ شود تا جلو برویم."

در پایان روز دوم یعنی پنج شنبه، باراک اوباما، رییس جمهور آمریکا به شبکه تلویزیونی ان بی سی گفت: "این امکان هست که با ایران به توافقی چند مرحله ای برسیم؛ به این شکل که ایران نخست هرگونه پیشبرد برنامه اتمی خود را متوقف و ما نیز تحریمها را نسبتا کاهش دهیم."

همچنین به دعوت کاترین اشتون، جان کری سفر خود به اسراییل را نیمه تمام گذاشت و راهی ژنو شد. سفر کری با پوشش وسیع رسانه ای روبرو گردید و اکثر رسانه های خبری آن را نشانه روشنی از امکان توافق هسته ای دانستند. پس از جان کری، وزیران خارجه بقیه کشورهای حاضر در مذاکره نیز روانه ژنو شدند.

جان کری به محض رسیدن به ژنو در برابر هتل محل اقامتش در مورد علت حضورش تاکید کرد، توافقی صورت نگرفته و برای کم کردن فاصله دیدگاهها به ژنو آمده است.

همچنین عباس عراقچی به شبکه خبر گفت: "در صورت توافق این امکان وجود دارد که نشستی در سطح وزیران امور خارجه برگزار شود."

او درباره طرحی که قرار است در ژنو به امضا برسد، تاکید کرد: "به نظر می رسد سندی امضا نمی شود و در این حد خواهد بود که یک بیانیه مشترک صادر شود."

به این ترتیب از نظر طراحی یک تبلیغات پر سر و صدا، دولت روحانی به خوبی عمل کرد. او که از قبل طرح گردآوری وزرای خارجه کشورهای شرکت کننده در مذاکره را در آستین داشت، با اجرایی کردن آن تمام رسانه ها را به سوی خود جلب کرد. در حالی که کری از یک طرف و از عراقچی از طرف دیگر تکرار کردند که توافقی حاصل نشده و حتا عراقچی گفت که در صورت جلسه وزیران خارجه حداکثر بیانیه ای منتشر می شود، پس این همه سر و صدای برای چه بود؟ دعوا و هیاهوی نتانیاهو نخست وزیر اسراییل بر سر چه بود؟

یا کری و عراقچی دروغ می گویند، یا اینکه کاسه ای زیر نیم کاسه است و به توصیه جک استراو، همه آن را حاشا می کنند.

تصادفی نبود که خامنه ای در سخنرانی روز 12 آبان گفت: "اگر مذاکرات به نتیجه برسد که چه بهتر، ولی اگر نتیجه نگرفتند، معنایش این باشد که کشور باید روی پای خودش بایستد."

او آنچنان حرف می زند که گویی تا کنون کشور روی پای کس دیگری ایستاده بود که از این به بعد باید روی پای خودش بایستد! هرچند او مشتاقانه در انتظار یک توافق حداقلی است تا اندکی از فشارها بر رژیم را کاهش دهد.

در پایان این روز عراقچی به خبرگزاری ایسنا در مورد تفاهم نامه احتمالی گفت: "متنی مشترک به طور بیانیه شامل طرح سه مرحله ای ایران (اهداف مشترک، گام اول، گام آخر) در حال مذاکره است و چارچوب این متن همان چارچوب طرح پیشنهادی ایران است که در ژنو 1 ارایه شد و در ژنو 2 نیز بر روی آن بحث می شود و قرار است بر همین مبنا به نتیجه برسیم."

این در حالی است که مذاکرات سه جانبه ظریف، اشتون و کری پس از بیش از چهار ساعت پایان یافت و جان کری در مورد آن گفت: "در حالیکه برای کم کردن فاصله تلاش می کردیم، پیشرفتهایی به دست آوردیم. هنوز کارهای بیشتری هست که باید انجام دهیم."

به هرحال روز دوم در سر و صدای رسانه ها و ماراتن مذاکرات سه جانبه ظریف، اشتون و کری به پایان رسید.

روز سوم وقتی که مایکل مان خبر داد که جان کری و خانم اشتون مشغول مذاکره و مشاوره هستند، لوران فابیوس، وزیر امور خارجه فرانسه تاکید کرد: "تاسیسات آب سنگین اراک و غنی سازی در سطح 20 درصد، مورد اختلاف طرفین است."

 

توافقهای پنهانی و بازی دوجانبه

طولانی شدن این مذاکرات از سوی کارشناسان از یک سو نشانه اختلافات عمیق و از سوی دیگر، مثبت ارزیابی شد. همزمان، فابیوس در مصاحبه با یک رادیو فرانسوی گفت، در این مرحله نهایی شدن قراردادی با ایران اصلا قطعی نیست. فابیوس افزود: "پیش نویس اولیه ای تهیه شده است که مورد تایید 6 کشور حاضر در مذاکره نیست. به هیچ وجه مطمین نیستم که بتوانیم به سرانجامی برسیم."

از این نقطه به بعد است که بعضی از کارشناسان گفتند دست پخت کری و ظریف مورد پسند کشورهای دیگر نبوده و پس زده شده است. خبرگزاری حکومتی ایرنا در این مورد نوشت: "برخی تحلیلگران معتقدند که آنچه که از دیپلماتهای فرانسوی و آلمانی و سیاستمدارانی که با مذاکره کنندگان ارتباط دارند شنیده می ‌شود، حکایت از آن دارد که علت و اشکال پیش آمده این است که ایران و آمریکا در تهیه متن توافقنامه عجله کردند. قرار بود این توافقنامه توسط گروه ۱+۵ به امضا برسد."

ایرنا، لوران فابیوس را مانع توافق اعلام کرد و نوشت: "تمام رسانه ‌ها و محافل سیاسی پیش بینی می کردند که در این دور از مذاکرات طرفین به یک توافق بزرگ و قابل توجه دست خواهند یافت، اما با زیاده خواهیهای لوران فابیوس، وزیر خارجه فرانسه در سومین روز مذاکرات ناگهان صفحه شطرنج بازی تغییر کرد و مذاکره کنندگان آچمز شدند."

دشمن سازی از فابیوس و چرخش نمایندگان رژیم از آمریکا به سوی فرانسه و مقصر دانستن آن در شکست این دور از مذاکرات باعث شد که جان کری، وزیر امورخارجه آمریکا در این مورد موضعگیری کند. او روز 20 آبان در ابوظبی گفت: "قدرتهای جهانی با هم به توافق رسیده بودند، ولی ایران قادر نبود که این توافق را در آن لحظه خاص بپذیرد."

وی افزود: "این همراهی وجود داشت، ولی ایران آن را نپذیرفت."

هرچند به نوشته خبرگزاریها از ژنو، ظریف خود در روز شنبه با لوران فابیوس و کاترین اشتون دیدار سه جانبه ای را برگزار کرده بود و بعد از این دیدار خبرگزاری ایسنا از قول مقامهای ایرانی خبر داده بود: "احتمال توافق بر بیانیه مشترک ایران با اعضای 1+5 که شش وزیر خارجه آنرا نمایندگی می کنند، قوت گرفت."

پس از این خبرهاست که وزیران خارجه آمریکا، بریتانیا، فرانسه، روسیه و آلمان بدون حضور نمایندگان رژیم ایران جلسه ای برگزار کردند تا پس از توافق، نتیجه را با آنها در میان بگذارند. همزمان با این جلسات اکبر هاشمی رفسنجانی، رییس مجمع تشخیص مصلحت رژیم ولایت فقیه در جلسه روز شنبه مجمع درباره این مذاکرات گفت: "دنیا هم متوجه شد مذاکره کننده ها پشتیبانی رهبری و به تبع آن پشتیبانی مردم و مسوولان را هم دارند و اگر جدی نبودند، آنها جدی نمی شدند و وزرای خارجه شش کشور راهی ژنو نمی شدند و مذاکره 5 ساعته آقای ظریف با آقای کری و خانم اشتون دلیل خوبی بر جدیت دو طرف است."

با این سخنان رفسنجانی بار دیگر تاکید کرد که آنچه در ژنو می گذرد از سوی خامنه ای رهبری می شود و او برای به دست آوردن نتیجه یا به زبان دیگر "سرکشیدن جام زهر" آماده بوده و جدیت دارد. به همین دلیل است که وزیران خارجه شش کشور در ژنو حضور دارند تا آن را پیمانه زده و به حلق او سرازیر کنند.

اما با همه این حرفها در پایان این دور از مذاکرات همچنان که از قبل مقامهای ایرانی، معاون اشتون و وزرای خارجه شش کشور حاضر در ژنو گفته بودند، توافقی حاصل نشد و دور بعدی مذاکرات به 28 و 29 آبان محول شد.

اما آنچه از مجموع خبرها و حجم بالای شانتاژ خبری رژیم می توان نتیجه گرفت این است که:

1- دستگاه دیپلماسی رژیم جمهوری اسلامی با همراهی شیخ دیپلمات و کلید بدست سعی کرد در این مدت بر خلاف گذشته، خود را مشتاق مذاکره و توافق به افکار عمومی معرفی کند. به همین جهت با خط دهی همدست انگلیسی اش "استراو"، ابتدا حوزه عمومی را از متن مذاکرات حذف کرد و سپس تلاش نمود تا با مظلوم نمایی و قیافه حق به جانب گرفتن در حضور وزیران امور خارجه شش قدرت جهانی، کسان دیگری را مقصر و کارشکن معرفی کند.

2- مذاکره طولانی مدت ظریف و جان کری از یک طرف نشان می داد که رژیم دشمنی و شیطان سازی از آمریکا را کنار نهاده و از سوی دیگر، کسان دیگری را مخل سر گرفتن روابط بین ایران و آمریکا معرفی کرد. به زبان دیگر رژیم در این چند روز سعی کرد تا در جبهه بین شش قدرت جهانی، شکافی بین اروپا و آمریکا ایجاد کند و فرانسه یکی از کشورهای قدرتمند اروپایی را قربانی این طرح مزورانه خود سازد.

اما این طرح رژیم با واکنش سریع طرفهای مقابل به شکست انجامید و جان کری بی درنگ اعلام کرد که "ایران قادر نبود که این توافق را در آن لحظه خاص بپذیرد".

همزمان با جان کری، دولت آلمان نیز به خاطر آنچه "رویکرد سازنده" فرانسه در مذاکرات هسته ای با ایران خواند، از این کشور تقدیر کرد. برای اینکه مقامات غربی اثبات کنند که دست رژیم ایران و تیم حسن روحانی را خوانده اند، باراک اوباما روز چهارشنبه 23 آبان با فرانسوا اولاند، رییس جمهور فرانسه تلفنی گفتگو کرد و بر آنچه در ژنو گذشت تاکید کرده و پذیرش آنرا زمینه ای "جدی، محکم و قابل اعتماد" برای دستیابی به توافق خواند.

هرچند از مضمون کلام جان کری بر می آید که تیم مذاکره کننده رژیم برخلاف همه ادعاها، اختیاری از خود نداشته و باید برای نهایی کردن متن توافق، آن را به تهران برده و این خامنه ای ست که باید در اصل با سند جام زهرش موافقت کند، اما تیم حسن روحانی سعی کرد تا این میانه با شکاف در حبهه حریف، تونلی برای خود باز کرده مگر از محل آن بتواند روزنه ای برای عبور پیدا کند. موضعگیری به موقع مقامات آمریکایی و اروپایی نشان داد که دوره چنین سیاستهای بی ارزش و کودکانه ای بسر آمده است. زیرا همگان می دانند رژیم جمهوری اسلامی در بن بستی قرار دارد که بدون توافق و عقب نشینی در پرونده اتمی نمی تواند از آن خارج شود. طراحی یک آکسیون پر سر و صدا و تبلیغاتی نمی تواند فرانسه یا اسراییل را جانشین دشمنی با آمریکا کند و افکار عمومی هم چندان خریدار این دشمن سازی نشد.

 

جرعه ای از جام زهر

روز 29 آبان ساعتی قبل از اینکه دور سوم مذاکرات در ژنو آغاز شود؛ خامنه ای در جمع بسیجیان در تهران سخنرانی کرد و با لحن لمپنی اسراییل را خطاب قرار دارد. او در این روز نشان داد که منشا ادبیات احمدی نژاد در 8 سال بحران آفرینی کجا بود. باری، او در این سخنرانی گفت: "آیا نظام اسلامی به دنبال جنگ با دیگران است، جمله ای که از دهان سگ هار نجس منطقه یعنی رژیم صهیونیستی شنیده می‌ شود که ایران تهدیدی برای جهان است. تهدید جهان آنهایی هستند که جز شر چیزی برای دنیا نداشته اند، مانند همین رژیم نامشروع."

او در ادامه تاکید کرد: "ما می‌ خواهیم با همه ملت ها رابطه داشته باشیم. حتی ما با ملت آمریکا هم دشمنی نداریم، ما با دولت آمریکا و استکبار مشکل داریم."

بنابراین مشخص می شود او درخواست رابطه با آمریکا را در بسته ای از فحاشی به اسراییل می پیچد تا حداقل بسیجیهای گردآورده را با ادبیات خود دلخوش نماید. شاید به همین دلیل باشد که محمدعلی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران در یک سخنرانی می گوید، "ایستادن مقابل آمریکا شعار اصلی انقلاب است" و همزمان سایت "آینده" در گزارشی بدون اشاره به سپاه پاسداران می نویسد: "برخی مسوولان فرهنگی یک نهاد، منتقد برنامه های صدا و سیما هستند و این برنامه ها را به حد کافی انقلابی نمی دانند."

از این گزارش که فرماندهان سپاه برنامه های صدای سیمای تحت نظارت رهبر را به اندازه کافی انقلابی نمی دانند و حرفهای پاسدار جعفری می شود اینگونه برداشت کرد که بین این فرماندهان و خامنه ای بر سر سیاست خارجی رژیم و ارتباط با آمریکا می تواند اختلافی جدی وجود داشته باشد که در این گونه گزارشات یا سخنرانیها خود را نمایان می کند.

به هرحال در سومین روز دور سوم مذاکره در ژنو، سر و کله وزرای خارجه 6 قدرت جهانی پیدا شد. بار دیگر گمانه زنیها بر سر توافق حداقلی بالا گرفت. در این روز ویلیام هیگ، وزیر امورخارجه انگلیس به خبرنگاران گفت: "وزیران خارجه برای کمک به مذاکره آمده اند، ولی حضور آنان لزوما به معنای دستیابی به توافق و پایان کار نیست."

همچنین جواد ظریف به خبرنگاران گفت، مذاکرات وارد مرحله حساسی شده است و تاکید کرد که غنی سازی اورانیوم متوقف نخواهد شد.

خبرنگاران در روز چهارم مذاکرات گزارش دادند که جزییات دقیق موانع برای دستیابی به توافقی موقت روشن نیست، اما محافل نزدیک به هیاتهای نمایندگی در مذاکرات گفته اند که ایران بر سر خواست توقف غنی سازی 20 درصد و نیز توقف ساخت راکتور آب سنگین در اراک آماده مصالحه است. اما با انتقال 196 کیلو اورانیوم غنی شده خود به کشوری دیگر و محدود کردن غنی سازی به 5 درصد موافق نیست.

در اولین ساعت روز پنجم، گزارشگر بی بی سی از ژنو می گوید عباس عراقچی در جمع خبرنگاران گفت: "باید غنی‌‌ سازی به اسم در سند توافقنامه به رسمیت شناخته شود و تا وقتی که نظر ایران در مورد حق غنی‌ سازی به رسمیت شناخته نشود، مجموعه سند توافقنامه مورد پذیرش نخواهد بود."

این درحالی است که سخنگوی وزارت خارجه آمریکا روز قبل تاکید کرده بود که در این معاهده چیزی به نام "حق غنی سازی" وجود ندارد. به زبان دیگر، اگر نمایندگان 6 کشور چنین شرطی را بپذیرند و امضا خود را پای چنین توافقی بگذارند، همه کشورهای جهان در آینده خواهند توانست با استناد به این توافق که امضای هر پنج عضو دائم شورای امنیت را پای خود دارد، شروع به غنی سازی اورانیوم کنند. این به معنای بی خاصیت شدن ماده چهارم ان پی تی برای همیشه خواهد بود.

بنابر همین گزارشات، در ساعتهای اولیه روز یکشنبه سوم آذر، خانم کاترین اشتون در جمع خبرنگاران حاضر شد و بعد از تشکر از ظریف و وزیران خارجه 6 کشور بسیار کوتاه گفت: "ما بر اساس احترام مقابل موفق شدیم به توافقی برسیم که ما را به یک راه حل نهایی سوق خواهد داد."

محمد جواد ظریف نیز به سی ان ان گفت: "حق غنی سازی و استفاده از دانش هسته ای در متن پروتکل الحاقی وجود دارد و این حق مسلم ماست. توافق فعلی در دو بخش به وضوح اشاره می کند که برنامه هسته ای ایران ادامه خواهد یافت."

اما جان کری، وزیر امورخارجه آمریکا می گوید: "ایران دیگر تاسیسات هسته ای نخواهد ساخت. سانتریفیوژهای جدید نخواهد ساخت. این توافقنامه نمی گوید که ایران حق غنی سازی دارد. در این سند فقط طرح اندازه غنی سازی ایران و برنامه صلح آمیز هسته ای ایران مورد اشاره قرار گرفته که باید با نظارت و بر اساس این توافق ممکن است ادامه یابد یا متوقف شود و هیچ جای آن به حق غنی سازی در پروتکل ان پی تی اشاره نشده است."

همچنین خبرگزاری حکومتی ایسنا گزارش می دهد: "بر اساس توافقنامه منتشر شده از سوی گروه ۵+۱، ایران در مقابل متعهد شده که غنی‌ سازی بالاتر از ۵ درصد را متوقف کند و ارتباطات فنی لازم برای غنی سازی بالای ۵ درصد را برچیند. از سوی دیگر ایران تعهد کرده است که همه ذخایر اورانیوم غنی شده تا نزدیکی ۲۰ درصد خود را پیش از به پایان رسیدن فاز اولیه به زیر ۵ درصد تضعیف کند و یا به شکلی تبدیل کند که برای غنی‌ سازی بیشتر مناسب نیست."

همچنین هرگونه بهره‌ برداری از راکتور آب سنگین اراک هم بر اساس این توافق برای رژیم ایران ممنوع خواهد شد.

بعد از توافق اولیه، اوباما نیز در یک مصاحبه مطبوعاتی گفت: "ما تلاش کردیم که جلوی مسیر احتمالی ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای را بگیریم و با این توافق در ماههای آینده و برای نخستین بار در سالهای گذشته، برنامه هسته ای ایران پیشرفت نخواهد کرد."

گزارشها درمورد جزییات بیشتر این توافق حکایت از آن دارد: "بر اساس این توافقنامه، تحریمها علیه تجارت طلا و پتروشیمی تعلیق خواهد شد و بیش از چهار میلیارد دلار از داراییهای بلوکه شده ایران به این کشور بازگردانده خواهد شد."

همزمان، حسن روحانی در نامه ای به علی خامنه ای، رهبر و ولی فقیه رژیم نوشت:"دستاورد قطعی توافق اولیه، به رسمیت شناخته شدن حقوق هسته ای ایران و حراست از دستاوردهای هسته ای فرزندان این مرز و بوم بوده است و در کنار آن، با توقف روند تحریمهای ظالمانه، بخشی از فشارهای غیرقانونی در تحریمهای یک جانبه برداشته و فروپاشی سازمان تحریم آغاز شده است."

در پاسخ به او خامنه ای هم نوشت: "دستیابی به آنچه مرقوم داشته اید، در خور تقدیر و تشکر از هیات مذاکرات هسته ‌ای و دیگر دست اندرکاران است و می‌ تواند پایه‌ اقدامات هوشمندانه‌ بعدی قرار گیرد."

همچنین هاشمی رفسنجانی در این مورد گفت: "موفقیت امروز، ما را از مخمصه بزرگی نجات داد و اکنون مردم احساس راحتی می‌ کنند. هرچند که برای نهایی شدن قرارداد، زمان زیادی باقی مانده است."

اما در پشت این تبریکات مصنوعی رهبران رژیم به یکدیگر، دعوای جدی دیگری در جریان است. خبرگزاری تسنیم از تهران گزارش می دهد، در جلسه روز یکشنبه (3 آذر) مجلس درگیری پیش آمده است. به گزارش این خبرگزاری، حمید رسایی، از نمایندگان تندرو و وابسته به جبهه پایداری، به محمد حسن ابوترابی فرد که جلسه را اداره می کرده، برای تبریک گفتن توافق هسته ای اعتراض کرده که این اعتراض به تشنج در مجلس منجر شده است.

از سوی دیگر، دیوید کامرون، نخست وزیر انگلیس گفت: "حال ایران از دستیابی به تسلیحات هسته ای فاصله گرفته است. این توافق نشان می دهد که چگونه فشار دیپلماسی و اعمال تحریمهای شدید توانست به ما در جهت پیشبرد منافع ملی مان کمک کند."

هرچند رهبران رژیم در مورد این توافق هیاهوی بسیاری می کنند و تلاش دارند تا آن را موفقیت دیپلماسی خود جار بزنند، اما ناگفته پیداست که جرعه ای از محتوای جام زهر را با همه فرافکنیهایش به حلق خامنه ای آشنا کرده اند. او هرچه می خواهد می تواند لاف و گزاف گویی کند، اما واقعیت این است که شکست سیاست تمامیت خواهی و لجبازی ابلهانه اش با همه باج دادن و تاوان پرداخت کردنهایش اینک در برابر چشم اش ردیف شده است. کوچکترین حرکت او جهت اقدام برای ساخت بمب اتمی، از سوی سازمانهای مربوطه طبق توافق زیر ذره بین قرار دارد و در صورت بروز چنین تخلفی، این بار معلوم نیست که چه تنبیه ای از سوی جامعه بین الملل در انتظار اوست. حال برای اینکه اندکی سوزش او از این شکست تخفیف یابد، خواجگان و کارگزارانش به او تبریک بگویند و یکدیگر را پیروز یک شکست مفتضحانه بخوانند.

بازگشت به صفحه نبردخلق