چه کسی مسئول فاجعه غم انگیز اقتصاد است

 

زینت میرهاشمی

 

وضعیت اقتصاد آنچنان فاجعه بار شده که آه و ناله کارگزاران دولت روحانی را هم درآورده است. از آن جا که همه دست اندرکاران فعلی از دایره خودیهای حکومتی هستند به ناچار برای پاک نگاهداشتن خود از منفوریت احمدی نژاد، همه کاسه و کوزه ها را بر سر وی می شکنند. گویا کشور ایران قبل از گماشته ولی فقیه کشور گل و بلبل بوده و بحران اقتصادی پدیده 8 سال دولت احمدی نژاد است.

واقعیت این است که احمدی نژاد محصول سیاست یکدست سازی ولی فقیه و میدان دادن به پاسداران و امنیتیها برای تسلط بر شریانهای اقتصادی است. احمدی نژاد گماشته ولی فقیه برای اجرایی کردن سیاستهای ولی فقیه بود. آمارهای مربوط به تعطیلی بیش از دو سوم واحدهای تولیدی با قدمت بیش از 50 سال فعالیت، خصوصی سازی به سبک ایجاد شبکه های اقتصاد شبه دولتی، گسترش اقتصاد رانتی و سپردن املاک دولتی به آقازاده ها با قیمتهای بسیار پایین فقط به دوران احمدی نژاد مربوط نمی شود.

بیژن زنگنه وزیر نفت روحانی روز شنبه 27 مهر، در رابطه با شرکتهای تابع بخش انرژی گفت:«مشکلاتی که در این چند ساله برای صنعت پالایش و پخش فرآورده های نفتی ایران پیش آمده داستان غم انگیز و فاجعه آمیزی است».

طرح هدفمندی یارانه ها و یا حذف یارانه ها از کالای حاملهای انرژی به عنوان یک جراحی بزرگ اقتصادی توسط احمدی نژاد با حمایت کامل ولی فقیه به اجرا درآمد. حذف سوبسیدها به عنوان یک منبع درآمد برای دولت تبدیل به یکی از چالشهای دولت احمدی نژاد و مجلس رژیم شد. ولی فقیه تمام قد از سیاستهای اقتصادی احمدی نژاد دفاع کرد. اکنون پرده هایی از دزدیهایی که احمدی نژاد انجام داده است توسط جانشینان وی افشا می شود. تولید کننده داستان غم انگیز و فاجعه آمیز مورد نظر زنگنه، ولی فقیه و همه باندهای حکومتی هستند که در حفظ این رژیم منافع مشترک دارند.

خبرگزاری تسنیم از قول زنگنه روایتگر داستان غم انگیز می نویسد:«یک عده آدم که فهم عمیقی از این حوزه نداشتند، به خاطر اجرای اهدافی، دستگاههای بزرگ بخش انرژی کشور را به آستانه نابودی کامل رساندند، کار این افراد مثل کسی است که سوار بر یک آمبولانس برای رساندن مریض به مقصد در راه صدها نفر را زیر گرفته و کشته و هزاران دست و پا را شکسته است».

پرداخت یارانه ها یکی از مشکلات دولت حسن روحانی شده است. در پی حذف سوبسیدها، قیمت کالاها در مدت کوتاهی به طور سرسام آور بالا رفت. رژیم برای جلوگیری از یک شورش اجتماعی سر مردم را به پرداخت یارانه گرم کرد. پرداخت یارانه در عمل در برابر رقم بالا رفتن قیمتها همخوانی نداشت. از سویی دیگر از آن جایی که این برنامه ریزی بر درآمد نفت برنامه ریزی شده بود نمی توان به آن به عنوان راهبردی پایدار نگریست. کارگران و مزدبگیران در برابر این سیاست گدا پروری اعتراض کرده و خواهان دستمزد واقعی خود بوده و هستند. حتا پرداخت یارانه در ناهمخوانی دستمزد تعیین شده توسط شورای عالی کار با نرخ تورم و سبد هزینه خانوار کارگری تاثیرگذار بود.

با بالا رفتن قیمتها و نیز پایین آمدن ارزش ریال، قدرت خرید مردم کاهش چشمگیر یافت. در یک ماه اخیر ارزش ریال اندکی بالا رفت اما قیمت کالاها نه تنها هیچ تغییری نکرد بلکه همچنان سیر صعودی دارد. اکنون که قیمت کالاها برگشت ناپذیر است از محدود کردن یارانه ها صحبت می شود. حتا قطع یارانه ها با توجه به کسری بودجه مورد مشاجره است.

 

نوبخت سخنگوی دولت روحانی افزایش قیمتها را نوید داده است. وی کسری بودجه 70 هزار میلیارد تومانی دولت برای پرداخت یارانه ها را تنها با افزایش قیمتها ممکن دانسته است.

حذف سه دهک بالای جامعه از دریافت یارانه نقدی به تصویب کمیسیون بودجه مجلس رسید. حال می توان تصور کرد که در دیکتاتوری فاسد جمهوری اسلامی چگونه این دهکها و یا افراد کم درآمد شناخته می شوند. به طور طبیعی نورچشمیها و خودیها و سیاه لشکر ها راههای آن را خوب می دانند.

گرفتن یارانه توسط مجلس نشینان بخشی از فساد حکومتگران است. عضو هیات رئیسه کمیسیون اقتصادی مجلس گفت که «بیش از دو سوم نمایندگان یارانه می گیرند».

عضو هیات رئیسه کمسیون اقتصادی مجلس در رابطه با پرداخت یارانه ها به عنوان چالش حوزه اقتصادی مدعی شد:«همه در یک کشتی نشسته ایم و اگر مشکلی در کشور ایجاد شود همه آسیب می بینیم». اگر منظور این کارگزار حکومت از «همه» عوامل ریز و درشت حکومت است، بدیهی است که بحران اقتصادی در مرحله اول به آنان سرایت نمی کند و دامنگیر کارگران و زحمتکشان می شود. میلیونها کارگری که با حقوق یک سوم خط فقر دچار ستم معیشتی هستند در کشتی چپاولگران حکومتی نیستند. بی عدالتی در پرداخت دستمزد، تاخیر در پرداخت دستمزد، ناامنی و بیکاری، ستم طبقاتی، فقر و تنگدستی بر میلیونها مردم ایران تحمیل می شود. ساختار این حکومت فاسد مانع هر گونه توسعه و رشد اقتصادی است. فاجعه اقتصادی و معیشتی کنونی پدیده نیست که روحانی و دارو دسته اش توان حل آن را داشته باشند. بر همین منظر گام نهادن به سوی توسعه اقتصادی باید رژیم را به عنوان مانع براندازد.

بازگشت به صفحه اول ایران نبرد

بازگشت به صفحه نبردخلق