پیام سازمان چریكهای فدایی خلق ایران
به مناسبت چهل و دومین سالگرد حماسه و رستاخیز سیاهكل ‏


«تاریخ توالی فصول نیست. توالی چشم اندازهای بی بازگشت است.»
امیرپرویز پویان

تاریخ معاصر ایران سرشار از رویدادهایی است که تاثیر شگرف بر روند سیاسی اجتماعی جامعه داشته است. این رویدادها گاهی برای مردم پیروزیهای نسبی به همراه داشته و زمانی نیز شکستهای سختی برای جنبش آزادیخواهی مردم دربرداشته است. کودتای امپریالیستی 28 مرداد سال 1332 به علت آن که با واکنش مناسب نیروهای سیاسی آن دوره روبرو نشد، شِکستی تلخ همراه با دورانی از سکون و خفقان برای مردم و جامعه به وجود آورد. 17 سال بعد در شامگاه 19 بهمن سال 1349 یک گروه از جوانان انقلابی با اقدام جسورانه خود به آن کودتای ننگین پاسخ دادند و بدین ترتیب تاریخ سیاسی ایران وارد دوران جدیدی شد. گروه پیشتاز و انقلابی که در 19 بهمن سال 1349 به پاسگاه ژاندارمری شهرک سیاهکل در استان گیلان حمله بردند، جنبش نوینی را پایه گذاری کردند که تا قیام بهمن سال 1357 شگفت انگیزترین حماسه ها را در تاریخ جنبش آزادیبخش مردم ایران به ثبت رساند.
بدین ترتیب در آن روز تاریخی و با عملیاتی از نظر نظامی کوچک قطب بندی سیاسی جدیدی بین آزادی و دیکتاتوری در جامعه شکل گرفت که سرانجام به قیام 21 بهمن سال 1357 و سرنگونی دیکتاتوری شاه منجر شد. حماسه و رستاخیز سیاهکل خیزش آزادیخواهانه جوانانی بود که در سر شور رهایی داشتند و قلبهایشان برای مردم به بند کشیده ایران می تپید. این نیروهای اندک که هزینه اقدام خود را با فدا کردن جانشان پذیرا شدند پس از مدتی کوتاه به تاثیرگذارترین نیرو در صحنه سیاسی کشور تبدیل شدند و در آستانه قیام بهمن سال 1357 به پرنفوذترین جنبش سیاسی کشور پس از نیروهای پیرامون خمینی فرا روییدند.

حماسه سیاهکل پاسخی به کودتای 28 مرداد و اقدامی برای غلبه بر دو «مطلق» یعنی قدرت مطلق شاه و ضعف مطلق مردم بود. فدایی شهید رفیق امیر پرویز پویان با خلاقیت بی نظیر این دو مطلق را در مقابل همگان قرار داد و حماسه آفرینان سیاهکل با عمل خود برای درهم شکستن این دو مطلق که ذهن و جان مردم ایران را فرسوده کرده بود، دست به عمل زدند.
با این عملیات جنبش نوین و پیشتاز چریکهای فدایی پس از سالها کار تدارکاتی اعلام موجودیت کرد و در فراز و نشیبهای سخت و با وجود برخی کمبودها، نارساییها و خطاها به حیات رزمنده و مداخله گر خود تا قیام بهمن که به یک سازمان توده ای با پایگاه گسترده تبدیل شد، ادامه داد.
رژیم شاه در واکنش به رستاخیز سیاهکل، به سرکوب بی محابا متوسل شد. رفقا مهدی اسحاقی و محمد رحیم سمایی طی عملیات پس از 19 بهمن به شهادت رسیدند و رفقا غفور حسن پور اصیل، علی اکبر صفایی فراهانی، احمد فرهودی، جلیل انفرادی، محمدعلی محدث قندچی، ناصر سیف دلیل صفایی، هادی بنده خدا لنگرودی، شعاع الدین مشیدی، اسکندر رحیمی، محمدهادی فاضلی، عباس دانش بهزادی و هوشنگ نیری در بیدادگاههای نظامی ارتش شاه به اعدام محکوم و در روز 26 اسفند همان سال به جوخه های اعدام سپرده شدند.

رفیق پویان در مقاله ای در ستایش زنده یاد صمد بهرنگی نوشت:«چگونه بودن را دانستن، از آگاهی به چرا بودن برمی خیزد.» واقعیت این است که اولین دسته از شهدای قهرمان فدایی چون به «چرا بودن» آگاهی داشتند، «چگونه بودن» را در مبارزه پیگیر آموختند و نشان دادند که برای عملی کردن ادعاهای خود نه به «شریعت سازی تئوریک» نیاز دارند و نه به تایید این یا آن «قطب» داخلی یا جهانی و فقط لازم است که هزینه ادعاها پرداخت شود. از آن زمان که پرچم مبارزه با دیکتاتوری و برای رهایی به وسیله رزمندگان دلیر فدایی برافراشته شد تا اکنون که در هر گوشه و کنار ایران تحت حاکمیت استبداد مذهبی، زنان و مردان بیشمار راه مبارزه پیگیر با استبداد و ستم را ادامه می دهند، نظریه پردازان فرومایه با سرهمبندی مشتی اراجیف بزک شده تحت عنوان عوامفریبانه «خشونت گریزی» درصدند تا پیکار تاریخی مردم ایران برای آزادی را به مسیر سازشهای ننگین با خودکامگان و ستمگران سوق داده و از همین منظر رستاخیز سیاهکل به طور خاص و پیکارهای بی امان پیشتازان فدایی را به طور عام عملی «نابخردانه و بی حاصل» جلوه دهند. این نظریه پردازان که خشونت حاکمان را حق «قانونی» آنها قلمداد می کنند، حتی به مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر که «شوریدن علیه بیدادگری و ستمکاری» را «به عنوان آخرین تدبیر» که «ناگزیر» است ارزش گذاری می کند، وفادار نیستند. مگر پیشتازان فدایی چیزی به جز این می گفتند که وقتی همه راهها برای مبارزه مسالمت آمیز بسته شده و دیکتاتوری حتی به قوانین خود هم عمل نمی کند، مبارزه مسلحانه که به بیان این اعلامیه «شوریدن علیه بیدادگری و ستمکاری» است، ناگریز و یا ضروری است؟
اگر رژیم شاه مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر را که امضا کرده بود، اجرا می کرد جامعه ما هرگز شاهد چنان مبارزه پیگیر و سرنوشت ساز و همزمان پر هزینه ای نمی شد. اکنون هم که استبداد مذهبی همه راههای مبارزه مسالمت آمیز را مسدود کرده و هر حرکتی برای خواسته های انسانی را بی رحمانه سرکوب می کند، شوریدن علیه این رژیم سفاک به امری ناگزیر تبدیل شده است. جوهر حرفهایی که امروز جوانان انقلابی همچون زنده یاد ستار بهشتی بیان می کنند همان است که پیشتازان مبارزه انقلابی در سالهای 1349 تا 1357 می گفتند. ستار بهشتی گفت:«ما را بگیرید، ببندید، شکنجه دهید، احکام زندان و اعدام صادر کنید. دیگر هراسی بر دل نیست، اصلا قرار نیست که هراسی مانده باشد! یکبار آزاده مردن بهتر از صدها سال با خفت زندگی کردن است. مردم ایران هرروز روزی صدها بار، از خفت فقر، فحشا، اعتیاد، فلاکت می میرند. یک بار مردانه مردن بهتر از صد سال در خفت زیستن است.

سیصد گل سرخ و یک گل نصرانی،
ما را ز سر بریده می ترسانی؟
ابروی کشیده تو را سنجیدیم،
شمشیر نشان دادی و برقش دیدیم
تا ظن نبری که ما به خود لرزیدیم،
گر ما ز سر بریده می ترسیدیم،
در کوچه عاشقان نمی گردیدیم
در مجلس عاشقان نمی رقصیدیم،
ما پا دراین میدان نهادیم، یا قفس ظلم را می شکنیم یا از قفس تن رهایی می یابیم.»

و چنین است که شهادت ستار بهشتی هم به حماسه تبدیل و در تاریخ ثبت می شود.
به همان گونه که ما بارها گفته ایم، واقعیتهای سخت همواره بر رویاهای سراب گونه غلبه می کند و ناگزیرها با آگاهی و جسارت گریزها را به سایه می راند.
این اولین و مهمترین درس حماسه سیاهکل است که تا وقتی استبداد، ستمگری و تبعیض وجود داشته باشد به قوت خود باقی خواهد ماند.

سازمان چریکهای فدایی خلق ایران در سالگرد انقلاب بهمن 1357 و در آغاز چهل و سومین سال حیات خود یاد و خاطره همه ی زنان و مردان جنبش پیشتاز فدایی كه طی چهل و دو سال گذشته در پیكارهای بی امان در ‏پای چوبه های دار و در رزمهای خیابانی و منطقه ای با ستمگران و در راه هدفهای سترگ جنبش نوین كمونیستى ایران جان باختند را گرامی می دارد. ما به تمامى زنان و مردان ایران ‏زمین كه براى آزادى، دموكراسى، نابودى ستم جنسى، مذهبى و ملى، صلح و پیشرفت، عدالت و جدایى دین از ‏دولت مبارزه مى كنند و به زندانیان سیاسی و عقیدتی درود مى فرستیم و خاطره تمامى كسانى كه در راه تحقق خواستهاى ترقیخواهانه مردم ایران جان بر سر پیمان گذاشتند را گرامى مى داریم. ‏

ما از خواست كارگران برای حق اعتصاب و حق ایجاد تشكلهای مستقل كارگری و نظارت سازمان بین المللی ‏كار بر رعایت حقوق كارگران ایران حمایت کرده و همبستگی خود را با مبارزه كارگران و مزدبگیران اعلام می كنیم.‏ ما خواهان اقدام بیدرنگ بین المللی برای بازدید از زندانهای ولایت خامنه ای و ملاقات با زندانیان سیاسی هستیم. ما خواستار آزادی تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی و برچیدن مجازاتهای وحشیانه ‏سنگسار، قصاص، قطع اعضای بدن و اعدام در ایران هستیم.‏

ما كارگران، مزدبگیران، كارمندان، معلمان، دانشجویان، دانش‌آموزان، زنان، جوانان و روشنفكران میهن را به تحریم گسترده انتخابات فرمایشی ریاست جمهوری اسلامی که قرار است در خرداد ماه سال آینده برگزار شود و اتحاد و مبارزه برای ایجاد جبهه همبستگی به منظور سرنگونی رژیم استبدادی مذهبی ولایت فقیه و ‏ایجاد یك جمهوری سكولار، دموكراتیك و مستقل فرا می‌خوانیم.‏
سازمان چریکهای فدایی خلق ایران
دو شنبه 16 بهمن 1391( 4 فوریه 2013)

سازمان چریکهای فدایی خلق ایران
در شبکه جهانی اینترنت
نشریه نبرد خلق، اخبار و فراسوی خبر، رادیو پیشگام،
تحلیل مسائل روز، دیدگاهها و رویدادهای روز ایران و جهان
www.iran-nabard.com
www.jonge-khabar.com
www.radiopishgam.com
www.fadaian.org
سرود انترناسیونال
اوژن پوتيه
ترجمه:ابوالقاسم لاهوتى
با آهنگ سروده پيير دژيتر Pierre Degeyter خوانده مي شود

برخیز ای داغ لعنت خورده دنیای فقر و بندگی
شوریده خاطر ما را برده به جنگ مرگ و زندگی
باید از ریشه براندازیم کهنه جهان جور و بند
وانگه نوین جهانی سازیم هیچ بودگان هر چیز گردند

روز قطعی جدال است آخرین رزم ما
انترناسیونال است نجات انسانها
روز قطعی جدال است آخرین رزم ما
انترناسیونال است نجات انسانها

برما نبخشند فتح و شادی نه بت، نه شه، نه قهرمان
با دست خود گیریم آزادی در پیکارهای بی امان
تا ظلم از عالم بروبیم نعمت خود آریم به کف
دمیم آتش را و بکوبیم تا وقتیکه آهن گرم است

روز قطعی جدال است آخرین رزم ما
انترناسیونال است نجات انسانها
روز قطعی جدال است آخرین رزم ما
انترناسیونال است نجات انسانها

تنها ما توده جهانی, اردوی بیشمار کار
داریم حقوق جهانبانی نه که خونخواران غدار
غرد وقتی رعد مرگ آور بر رهزنان و دژخیمان
در این عالم بر ما سراسر تابد خورشید نور افشان

روز قطعی جدال است آخرین رزم ما
انترناسیونال است نجات انسانها
روز قطعی جدال است آخرین رزم ما
انترناسیونال است نجات انسانها

بازگشت به صفحه اول ایران نبرد

بازگشت به صفحه نبردخلق