یادداشت سیاسی ...

 

فشار «انقلابیون فرسوده» بر «مقام معظم» برای نوشیدن جام زهر

 

مهدی سامع

 

پخش گفت و گوی مهدی هاشمی با نيک آهنگ کوثر از جنبه های گوناگون با واکنش روبرو شد. در گَرد و خاک بپاشده، بسیاری این صحبتها را «بمب صوتی» معرفی کردند. وقتی مهدی هاشمی در زندان بود وکیل او و یکی از برادرانش این فایل صوتی را «ساختگی و کذب» دانستند و نيک آهنگ کوثر  حرفهای موجود این فايل صوتی را تاييد و البته انتشار آن در فضای اينترنت را محکوم و اعلام کرد که انتشار اين فايل صوتی کار او نبوده است. گفته شده که تعداد این فایلهای صوتی 20 عدد است که تنها حدود 20 دقیقه از آن منتشر شده است. آن چه مسلم است نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی و به ویژه بخش اطلاعات سپاه پاسداران و بخش گفتمانسازی وزارت اطلاعات در کشاکش با علی اکبر هاشمی رفسنجانی از همه کارتهای خود همزمان استفاده نخواهند کرد و این ملاحظه کاری نه به خاطر رعایت حال و احوال رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، که به خاطر ترس از اوست. صرف نظر از جنبه اخلاقی و حقوقی انتشار این صحبتها، اکنون مهدی هاشمی با قرار وثیقه کلان از زندان آزاد شده و این خود نشان می دهد که برای علی خامنه ای حذف کامل اکبر هاشمی رفسنجانی کار چندان آسانی نیست. خامنه ای برای حذف رفسنجانی و یا محکوم کردن فرزندش نیاز به فایل صوتی مهدی هاشمی ندارد. نیاز او به داشتن توانایی برای انجام این کار است که به نظر می رسد در موقعییت کنونی فاقد آن است. سیاست خامنه ای بسیار شفاف است، اما توانایی او برای محقق کردن این سیاست محدود و چالش برانگیز است. سیاست یک پایه کردن ولایت که خامنه ای آن را «ریل گذاری جدید در ولایت» تعریف کرده با قیامهای سال 1388 و درهم شکستن اتوریته ولی فقیه با چالشهای جدی روبرو شده است. نافرمانیهای یک خط در میان گماشته ولی فقیه در منصب ریاست جمهوری دلیلی بر همین وضعیت است. بدین لحاظ اولین بازنده اصلی پخش این فایل صوتی نه مهدی هاشمی و پدرش که شخص علی خامنه ای است. به حرفهای مهدی هاشمی در این نوار باید به مثابه نظرات بخشی از نخبگان هرم قدرت توجه کرد. این افراد و در راس آنها اکبر هاشمی رفسنجانی که کیهان شریعتمداری آنها را «انقلابیون فرسوده» نامگذاری می کند، باری سنگینی بر دوش خامنه ای هستند که ولی فقیه قادر به زمین گذاشتن آن نیست. در حرفهای پخش شده از مهدی هاشمی به این نکته البته اشاره ای نمی شود. اما به نکاتی پرداخته شده که نشان دهنده دیدگاه «انقلابیون فرسوده» است. مضمون بخشی از صحبتهای مهدی هاشمی در این فایل صوتی که در مهر 1389 ضبط شده چنین است؛

 

خامنه ای دیکتاتوره، او باید کنترل شود، اما از دوسال پیش غیر قابل کنترل شده است. خامنه ای هیچ امتیاز عملی به ما نمی دهد، به خدا هم نمی دهد. خامنه ای تصمیم اش را گرفته است که همه را کنار بگذارد و یک کادر جوان وفادار به خودش را بالا بیاورد. خامنه ای می خواهد این کار را پنهانی انجام دهد، کاری که ما کردیم این را علنی کردیم و ماهیت خامنه ای را رو کردیم.

 

این نظرات بارها از جانب بسیاری از نیروهایی که به سرنگونی رژیم اعتقاد دارند و منجمله ما مطرح شده است. حدود 8 سال قبل وقتی مقام معظم با مهندسی یک انتخابات نمایشی احمدی نژاد را به رقبا تحمیل کرد، هاشمی رفسنجانی مجبور شد به خدا پناه برد. اکنون فرزند او اعلام می کند که خامنه ای به خدا هم هیچ امتیازی نمی دهد. طرح این نظرات از جانب کسی که با صف بندیهای درون هرم قدرت آشنایی دارد سیمای استبدادی ولایت خامنه ای را مستند می کند. همین وضعیت است که کیهان شریعتمداری را به افشاگری واداشته است. این روزنامه در شماره روز شنبه 18 آذر در مقاله ای با عنوان «انقلابیون فرسوده و توطئه ی جام زهر»  نوشت:«شاید تا چندی پیش چنین تصور می شد که انقلابیون فرسوده را تنها باید در اردوگاه اصلاح طلبان سراغ گرفت اما حوادث سالها و خصوصاً ماههای اخیر نشان داد که عارضه فرسودگی و از دست دادن انگیزه های مبارزاتی، منحصر به هیچ گروه و جریان سیاسی خاصی نیست و همه سیاسیون نظام از هر طیف و جناحی را فراگرفته است......انقلابیون فرسوده در این برهه حساس قصد دارند با مهندسی هدفمند اوضاع کشور٬ فشار همه جانبه ‌ای به رهبری» وارد کنند. شریعتمداری هدف از افزایش چنین فشار‌هایی را «نوشیدن جام زهر، عقب نشینی و دست کشیدن از مواضع انقلابی» از سوی «مقام معظم» به منظور آغاز مذاکره با آمریکا اعلام کرده است.

 

حرفهای مهدی هاشمی و مقاله کیهان شریعتمداری تفسیر یک واقعیت با دو نگاه و دو جهت گیری است. خامنه ای نمی خواهد به کسی، حتی اگر این کس خدا باشد، امتیاز دهد. این حرف مهدی هاشمی توصیف سیاست انقباظی ریل گذاری جدید در ولایت است. مقاله کیهان بر تلاش برای عقب راندن خامنه ای و ایستادگی او در مقابل چنین تهاجمی تاکید می کند. حرفهای مهدی هاشمی و مقاله کیهان شریعتمداری نشان می دهد که در درون هِرَم قدرت تضادها بلوغ پیدا کرده و دو صف بندی را در مقابل هم قرار داده است. خامنه ای راهبرد خنثی کردن تهدیدها را در اتخاذ سیاست بی دنده و ترمز تعیین کرده و رقبای او تلاش می کنند تا ولی فقیه را مجبور به نوشیدن جام زهر کنند. سیاست کاربردی خامنه ای در مورد تهدید داخلی، سرکوب بی محابا به منظور نابودی و یا به تسلیم واداشتن است. احمد جنتی دبیر شورای نگهبان به نیابت از ولی فقیه در پاسخ به پرسشهای «مجله آدینه تهران» ارگان خبری ستاد نماز جمعه، «فتنه‌گران» را «خائن به نظام و مردم» و «مجرم» دانست که باید خیال کاندیدا شدن برای انتخابات آینده را از سر بیرون کنند. او در همین مصاحبه گفت:«فتنه‌گران لطمه سنگینی به کشور [بخوانید به ولایت خامنه ای] زدند و حتی نباید توهم این حضور مجدد را داشته باشند.» رقبای خامنه ای با توجه به مساله تحریمها و چالشهای ایجاد شده توسط محمود احمدی نژاد درصدند تا خامنه ای را از مِنبَر شیطان پائین آورده و او را وادار به میزانی از تعامل با جامعه جهانی و اندکی گُشاد دستی برای مشارکت کنند. البته «انقلابیون فرسوده» که در صف رقبای ولی فقیه قرار دارند با آگاهی از پتانسیل انفجاری در جامعه، به شدت از این امر مراقبت می کنند که نیروی اجتماعی، به ویژه کارگران، مزدبگیران، زنان و جوانان نتواند در این شکاف نقش مستقل خود را بازی کند. زور سُنبِه آنها تاحدیست که به تیرَک خیمه نطام آسیب جدی وارد نشود. اما خامنه ای زیر بار چنین زوری نمی رود مگر آن که سُنبِه پُر زور تر شود که چنین کاری هم از کسانی که با ولی فقیه در یک کشتی هستند ساخته نیست.

 

آیا سرنوشت مردم ایران چنین رَقَم خورده که در بازی «خودیها» به قهقرا رانده شوند. قیامهای سال 1388 و پایان سال 1389 نشان داد که مردم  اگر بخواهند می توانند از بسیاری سَدها عبور کنند. بازی در زمینی که جناحها و باند های درون قدرت تعیین می کنند، مثل شرکت در نمایش انتخاباتی، برای مردم هیچ حاصلی نخواهد داشت. بدیهی است که باید از هر شکاف درون هِرَم قدرت سود جست و از آن برای نقش آفرینی مستقل استفاده کرد. باید اصل اساسی حاکمیت، یعنی اصل ولایت فقیه را در گسترده ترین شکل مورد تهاجم قرار داد. در شرایطی که اکثریت قاطع مردم ایران، بنا بر نظر سنجی که مدتی پیش انجام گرفت، مخالف پروژه اتمی رژیم هستند، هرگونه عقب نشینی خامنه ای در این پروژه ضد مردمی، یک فرصت برای برآمد مستقل به منظور برانداختن نظام ایجاد خواهد کرد. تعادل ناپایدار بین جنبش مردم و نیروهای سرکوبگر منجر به تقویت رژیم نشده است. ریزشیها یا همان انقلابیون فرسوده و یا یاغی شدن احمدی نژاد محصول چنین شرایطی است. مردم ایران می توانند این تعادل ناپایدار را به زیان حکومت و در جهت منافع خود برهم زنند.

قبل از این که این یادداشت را تمام کنم، در آخرین ساعتهای آخرین روز پائیز و در شب یلدا سری به فیس بوک زدم و در صفحه یکی از دوستان پیرامون شب تیره و تاری که بر کشور ما حاکم است، این شعر حافظ را نوشته بود.

 

شود آیا که در میکده ها بگشایند

گِرِه از کار فرو بسته ما بگشایند  

 

بی تردید عامل تعین کننده برای گشودن گِرِه  این شب و تار خود مردم ایران و مبارزه آزادیخواهان ایرانی است. مردم ایران حق دارند و باید از همه شرایط داخلی و جهانی برای پیشرفت مبارزه خود سود جویند. اما باید با تاکید گفت که عامل تعیین کننده و اساسی برای پیروزی در پیکار علیه استبداد ویرانگر مذهبی خود مردم ایران هستند. به امید آن که شب یلدا در سال آینده را در سراسر ایرانی دمکراتیک بگذرانیم.

 

منبع: نبرد خلق شماره 330، جمعه 1 دی ۱۳۹۱(۲1 دسامبر ۲۰۱۲)

بازگشت به صفحه اول ایران نبرد

بازگشت به صفحه نبردخلق