سازماندهی جنبشهای عصر جدید پس از جنگ سرد (23)
 

آموزشهای جنبش جهانی دانشجو - معلم
 

لیلا جدیدی

(به مناسبت آغاز سال تحصیلی و 5 اکتبر روز جهانی معلم)
با آغاز سال تحصیلی جدید، آمارهای به دست آمده نه تنها در کشورهای فقیر بلکه در کشورهای توسعه یافته نیز افق روشنی را پیش روی جوانانی که به بازار کار وارد خواهند شد، قرار نمی دهد.
مرکز آمار اتحادیه اروپا در هفته آخر ماه اوت سال جاری، بیکاری جوانان زیر 25 سال را 22.5 اعلام کرد. این در حالیست که بیکاری در اسپانیا و یونان به علت بحران یورو به بیشتر از 50 درصد رسیده است. همه شواهد گواه از آن دارد که میزان بیکاری افزایش بیشتری خواهد یافت و بیکاری جهانی برای جوانان تا دستکم سال 2017 سیر صعودی خواهد داشت (بنا به گزارش سازمان بین المللی کار).
پرداخت هزینه سنگین بحران اقتصادی که توسط نهاد های بزرگ مالی ایجاد شده، اکنون هم در سطح جهانی و هم منطقه ای بر دوش دانش آموزان، دانشجویان، معلمان و خانواده ها افکنده شده است. همین طبقه ممتاز به طور مستمر مردم را به بستن مدارس و نابودی ساختارهای سیستم آموزشی، قطع کمک هزینه تحصیلی، تعطیلی مراکز آموزشی و کاهش کلاسهای درسی با پرجمعیت کردن کلاسها تهدید می کند.
بالا رفتن هزینه تحصیل، دانشگاه را برای میلونها جوان دست نیافتی کرده و برای کسانی که وارد دانشگاه می شوند، به معنای سالها بدهکاری بدون امید به دست آوردن شغل است.
اما این تنها مشکل و چالش جوانان نیست، بلکه افزایش مخارج تحصیل و قطع مددهای دولتی سبب ترک تحصیل و پیوستن بسیاری از آنها به صف بیکاران شده است. تعداد اینگونه جوانان که نه به تحصیل مشغول هستند و نه دارای شغل، رو به افزایش دارد. برای نمونه در سال جاری، دانشگاههای بریتانیا شهریه ها را به دو برابر افزایش دادند و از این رو هزاران جوان نتوانستند به تحصیلات دانشگاهی ادامه دهند. در ایالت متحده آمریکا از سال 2008، اختصاص بودجه دولتی به آموزش و پروش عمومی به شدت کاهش پیدا کرده است و همزمان، بنا به گزارش نهادی بنام "اولویتهای برنامه و بودجه"، 328 هزار فرصت شغلی حذف گردیده است. نتیجه مجموعه این اقدامات به صورتی بوده که حتی جوانانی که توانسته اند شغلی به دست بیاورند، اکثریت آنها دستمزدی بین 8 تا کمتر از 14 دلار در ساعت دریافت کرده اند.

از سوی دیگر، از 60 درصد شاغلان با دستمزدهای متوسط که در نتیجه بحران اقتصادی بیکار شدند، تنها 22 درصد به کار باز گشته اند.
علت اصلی این بحران در غرب، حمایت و نجات بانکها و منابع وابسته به آنها از سوی دولتها و به هزینه خزانه عمومی است. اما آنها پیامدهای وخیم اقدامات خود را با "بی لیاقتی جوانان" یا "کم کاری آموزگاران" توجیه می کنند. آنها جوانان، کارگران و مردم فقیر را "تنبل" و "منحرف" می نامند.
فراگیر شدن بیکاری جوانان نتیجه "انحراف" نیست، بلکه محصول سیستم سرمایه داری است که همه امور زندگی زحمتکشان را با هدف سود بیشتر برای ثروتمندان مدیریت می کند و پشت ناسزاهایی که نثار جوانان و بیکاران می کند، چهره حریص و غیرانسانی خود را پنهان کرده است.
در واکنش به کاهش امکانات آموزشی رایگان، رشد فقر و بیکاری، سال گذشته جهان شاهد جنبشهای بزرگ دانش آموزی، دانشجویی و آموزگاران بود. آنان در غرب و شرق با جدیت در برابر جبهه گیری سیاسی و پلیسی حکومتها به پیش رفته و ایستادگی کردند. ابتکارات جوانان و آموزگاران در سازماندهی و گسترش اعتراضات، پیروزیهای چشمگیری را به بار آورد.
مدافعان حکومت سرمایه داری با سرپوش گذاشتن به ریشه های بحران سرمایه مالی، هشدار می دهند که بیکاری بین جوانان "برای جامعه خطرناک است". آنها حق دارند که نگران باشند، زیرا همین جوانان بودند که به جنبشهای بزرگ اجتماعی از مصر و تونس تا حرکتهای دانشجویان در بریتانیا، کانادا، شیلی و... پیوستند. همزمان، جنبش آموزگاران نیز با جنبشهای دانش آموزی و دانشجویی گره خورده است. سازماندهی، اتحاد، گسترش و مقاومت از چشمگیر ترین جنبه های این خیزشها بوده و هست. در این نوشتار به سه نمونه اشاره می شود:

پیروزی یک انقلاب دانشجویی در کبک (کانادا)
بار دیگر دهها هزار دانشجو در روز 22 اوت به میدان کانادا (Place du Canada) در "مونترال" سرازیر شدند تا مبارزه خود را علیه دولت "کبک" که قصد داشت شهریه دانشگاهها را دو برابر کند، ادامه دهند. "ژان شاره"، نخست وزیر و حزب لیبرال وی ماهها بود که تلاش می کردند اعتصاب دانشجویان که به از کار افتادن سیستم آموزش عالی در اوایل سال جاری منجر شد را سرکوب کنند. آنها قوانین سرکوبگرانه ای را طرح، تصویب و به اجرا در آوردند که ترم بهاری را متوقف کنند، دانشگاه را در تابستان بسته و اعلام انتخابات کنند. دولت تصور می کرد با پیروزی در انتخابات می تواند مجوز "دمکراتیک و قانونی" برای یورش به دانشجویان به دست بیاورد. اما دانشجویان تسلیم نشدند. تظاهرات 22 اوت، ششمین سازماندهی پی در پی برای اعتراض بود. همه شرکت کنندگان در تظاهرات دکمه کوچک قرمزی (carré rouge) بر سینه داشتند که مدال افتخار شرکت آنها در تظاهرات به شمار می رفت. دو گروه "ائتلاف دانشجویی" و "اتئلاف علیه خصوصی سازی خدمات همگانی" اعتراضات را سازماندهی کرده بودند. این تظاهرات با فراخوانی برای اقدام همگانی به سرپیچی مدنی صورت می گرفت. کارگران و اعضای اتحادیه ها به شمار قابل ملاحظه ای به آن پیوسته بودند و آموزگاران پشت بنرهای بزرگ خود در این صف حرکت می کردند. برخی از اتحادیه ها به دلیل اینکه تظاهرات مجوز نداشت، شرکت نکردند اما نمایندگانی برای سخنرانی فرستاده بودند.
"ژان شاره" (Jean Charest)، نخست وزیر استان کبک اقدام به کاهش مددهای اجتماعی کرده بود. وی به منافع کارگران یورش برده و اقدام به پیشبرد طرحهای توسعه ای کمپانیهای بزرگ می کرد. اما برنامه های نو - لیبرالی او مقاومت توده ای را برانگیخت. تظاهرات علیه اقدامات ضد مردمی وی در سال 2005 آغاز شد، اما زمانی که شهریه ها دوبرابر شد، اعتراضات جدی تری آغاز گردید. رادیکال ترین اتحادیه دانشجویی میان اتحادیه های موجود به نام "Association por une Solidarité Syndicale Étudiante" با سازماندهی این اعتراضات بدان گسترش چشمگیری داد.

این اتحادیه در سال 2011 با ایجاد ائتلافی بزرگ (CLASSE) به اعتراضات دانشجویی بیشتر دامن زد. این ائتلاف به صد هزار عضو در 65 انجمن دانشجویی گسترش یافته و رهبری محوری مبارزات را به دست گرفت. "کلاسه" توانست اتحادیه های دانشجویی محافظه کار را نیز به اعتصابی که آغاز کرده بود، بکشاند. 300 هزار دانشجو از مجموع 400 هزار نفری دانشجویان به این اعتصاب پیوستند و بدینوسیله تمامی سیستم از کار افتاد. دانشجویان در مدارس و دانشگاه انتخابی خود به اعتراض نشستند و میتینگهای دولتی را بر هم زده و علایم و بنرهای دولتی را تخریب کردند. چشمگیر تر آنکه، آنها در یادبود جنبش دانشجویی - کارگری مه ۱۹۶۸ فرانسه*، هر ماه در این روز دست به اعتراضات گسترده زدند. در واکنش، شورای ملی حکومت، قانونی به نام "قانون 12" را تدوین کرد که محدودیتهای بسیاری را بر دانشجویان تحمیل می کرد. اما این قانون به جای خرد کردن مقاومت، مبارزه بزرگ تری را دامن زد.
"CLASSE" برای اعتراض به "قانون 12"، تظاهراتی را بدون مجوز دولتی سازماندهی کرد. این بزرگترین اقدام به "سرپیچی مدنی" در تاریخ کشور کانادا بود. دانشجویان، دانش آموزان و هزاران نفر از مردم به خیابانها آمدند و با کوبیدن به ماهیتابه و قابلمه هایشان، تظاهراتی به نام "کسترول" را برگزار کردند. البته پلیس اقدام به سرکوب کرد، به راهپیماییهای کوچک تر حمله ور شد، به ضرب و شتم دانشجویان پرداخت، تعدادی را راهی بیمارستان کرده و سه هزار نفر را نیز دستگیر کرد. از این رو بود که این جنبش به مشعل فروزان اعتراضات تبدیل شده است. ائتلاف "کلاسه" بین خواسته ها و مطالبات گوناگون مردم زنجیره ای ایجاد کرد و دیگران را به میدان کشید، زیرا دانشجویان می دانستند به تنهایی نمی توانند از این نبرد پیروز سر بر آورند. از این رو این ائتلاف، فراخوان اعتصاب اجتماعی داد.
و سرانجام دانشجویان به بیروزی بزرگی دست یافتند. آنها در انتخابات پیروز شدند. "ژان شاره"، نخست وزیر، که با پلاتفرم "نظم و قانون" علیه دانشجویان به میدان آمده بود، شکست خورد. برنامه او برای افزایش 82 درصدی شهریه به کاغذ پاره تبدیل شد. همچنین، قانون خشونت باری که برای سرکوب تصویب کرده بود، به تاریخ پیوست و همراه آن خود مسیو "شاره" نیز از سیاست استعفا داد. دو عضو جناح چپ "همبستگی کبک" (Québec Solidaire) پس از آنکه حزب آنان 6 درصد رای بیشتر از حد نصاب به دست آورد، انتخاب شدند.
سازمان دهندگان جنبش دانشجویی کبک معتقدند: متحدان طبیعی جوانان و دانشجویان، طبقه کارگر و زحمتکشان هر جامعه است. اتحاد و مبارزه هماهنگ بین این دو ضروری است.

آنچه در شیکاگو می گذرد در شیکاگو دفن نمی شود
براساس آمارهاي يونسکو، يک سوم از جمعيت معلمان جهان زير خط فقر زندگی مي‌کند، سطح زندگي و رفاه معلمان در کشورهای در حال توسعه سال به سال کاهش می يابد و جاذبه‌های شغل معلمی برای جوانان جويای کار، کمتر شده است.
اعتصاب 26 هزار معلم عضو "اتحادیه معلمان شیکاگو" این شهر را از بیخ و بن به لرزه در آورده و گوشه ای از توانایی زحمتکشان در قلب ایالات متحده آمریکا را به نمایش گذاشت. این جنبش با حمایت و همبستگی جهانی، منطقه ای و حمایت بی نظیر مردم روبرو شد. جنبش، اراده معلمان را در ایستادگی و مبارزه برای رعایت عدالت آموزشی، رفاه دانش آموزان، بهبود مدارس و حفظ حقوق شهروندان به نمایش گذاشت.
"رام امانوئل"، رییس پیشین دفتر کاخ سفید (اوباما) و شهردار کنونی شیکاگو، شهری که سومین منطقه آموزشی بزرگ آمریکا محسوب می شود، برای بار دوم به منظور وادار کردن معلمان اعتصابی به پایان بخشیدن به اعتصاب خود که از روز 10 سپتامبر تا 18 سپتامبر هنوز ادامه داشت، سرسختانه وارد صحنه شده بود. آموزگاران معترض قاطعانه اعلام می کردند که هیچیک از رسانه ها، قاضی دادگاه و شهردار نمی توانند برای پایان اعتصاب آنها تصمیم بگیرند. در همین حال، 400 هزار دانش آموز نیز از حاضر شدن بر سر کلاس خودداری کردند. وکیل شهردار شیکاگو برای بار دوم تلاش کرد که از طریق "قانونی" و دادگاه به اعتصاب معلمان خاتمه دهد، اما با مخالفت قاضی دادگاه روبرو شد. شهردار هر چند دستانش برای کارهای زیادی باز است، اما نتوانست با وجود حمایتهای بیدریغ مردمی حرف آخر را بزند.
در سراسر آمریکا فقر با ضعفها و کمبودهای آموزشی و تحصیلی ارتباط مستقیم دارد. در امتحانات سراسری دروس شفاهی سال گذشته، سطح نمرات دانش آموزان 9 ساله از خانواده های کم درآمد ، در مقایسه با همسالان خود از خانواده های مرفه تر، حدود سه برابر پایین تر بوده است.
بسیاری از آموزگاران اعتصابی در آمریکا، به ویژه در شیکاگو، بر این باورند که مشکلات تحصیلی در جوامع فقیر و کم درآمد این کشور تنها با رسیدگی به معضلات اجتماعی ناشی از فقر کاهش می یابد.
آموزگاران و معلمان شیکاگو از کودکانی حرف می زنند که با شکم گرسنه و با وضعیتی ژولیده و کثیف و کفشهای پاره به مدرسه می آیند، آنها از کودکانی می گویند که از خشونت رنج کشیده و به شدت لطمه دیده و به مدد مشاورانی نیاز دارند که مدارس از وجود آنها بی بهره اند.
با فراخوان سازمان دهندگان این حرکت، هزاران نفر با تی شرتهای قرمز به حمایت از آموزگاران به خیابانهای شیکاگو سرازیر شدند. دانش آموزان با سازهای ارکستر مدرسه، خانواده ها و از سوی دیگر کارگران، معلمان و زحمتکشان در سراسر آمریکا از جمله ویسکانسین و کالیفرنیا که خود در مبارزات مشابهی شرکت دارند، به حمایت از آنها برخاستند.
بسیاری از خانوادها با وجود اینکه مدارس تعطیل شده بود و مشکل نگهداری از کودکان را داشتند، با این وجود از آموزگاران حمایت می کردند. آنها می دانستند این مبارزه تنها به آموزگاران مربوط نمی شود، بلکه مبارزه برای همه زحمتکشان این کشور است.
 

اعتراض سراسری دانش آموزان شیلیایی
هزاران دانش آموز پایتخت نشین با نادیده گرفتن سخنان اخیر "سباستین پینرا"، رییس جمهوری شیلی، در گروههای متعدد به خیابانهای سانتیاگو آمدند تا مخالفت خود را با سیاستهای آموزشی دولت راستگرای این کشور نشان دهند. در تظاهرات "بدون مجوز"ی که بدون توجه به تهدیدها صورت گرفت، پلیس ضد شورش با گاز اشک آور و آب پاشهای قوی به رویارویی با معترضین پرداخت.
دانش آموزان معترض که از سال 2011 تاکنون بیش از چهل بار به خیابانها آمده و با تحصن چندین مدرسه را به اشغال خود در آورده اند، خواستار برخورداری از تحصیل رایگان و با کیفیت بهتر هستند. آنها دولت دست راستی شیلی را متهم می کنند که تصمیمگیری در مورد میزان بودجه آموزش را به انحصار هم حزبیهای خود درآورده و توجه بیشتری به مدارس خصوصی در مقایسه با مدارس دولتی دارد.
"سباستین پینرا"، رییس جمهوری شیلی پیش تر با انتقاد از تظاهراتهای دانش آموزان گفته بود: "یازده هزار مدرسه در کشور وجود دارد. متوجه هستم که در حال حاضر 9 مدرسه داریم که در آنها تحصن و اعتصاب برقرار شده؛ یعنی، کمتر از یک درصد کل مدارس شیلی. اگر ما به خواسته اینها که یک درصد هم نیستند توجه کنیم، چگونه باید خواسته های 99.9 درصد بقیه را برآورده کنیم؟"
دولت شیلی اگرچه با وجود تظاهراتهای گسترده تاکنون از اعمال هرگونه تغییر در نظام آموزشی این کشور خودداری کرده است، چندی پیش تصمیم گرفت یک میلیارد دلار به عنوان کمک هزینه تحصیلی به دانشجویان اختصاص دهد.

مبارزات آموزگاران، دانشجویان و دانش آموزان با همه افت و خیزهایش، در برابر سیاستهای نو – لیبرالی و سرکوب حکومتی ادامه پیدا کرده است. تجربه های جهانی بر اهمیت پیوند مبارزات دانشجویی و معلمان با یکدیگر و با کارگران و زحمتکشان را در راه دستیابی به پیروزی تاکید کرده است.


*جنبش دانشجویی- کارگری مه ۱۹۶۸ فرانسه به مجموعه حوادثی اطلاق می‌شود که در طول ۴ هفته در ماه مه 1968 در فرانسه رخ داد. نقطه اوج این جنبش در فاصله یک هفته‌ای سوم تا دهم ماه مه به وقوع پیوست. خیزشی که از اعتراض یک گروه دانشجویی شروع شده بود، میلیونها نفر از شهرنشینان فرانسه را به میدان مبارزه کشاند.
هرچند رویدادهای مه ۱۹۶۸ فرانسه هرگز به عنوان انقلاب شناخته نشد؛ ولی تاثیر آن بر روابط انسانی و زندگی مدنی جامعه از هیچ انقلابی کمتر نبود. در مورد جنبش ۱۹۶۸ نظرات گوناگون و متضادی مطرح می‌شود، برخی آن را گسترش دامنه آزادی و شکوفایی و بالندگی انقلاب کبیر فرانسه تعبیر کردند و برخی دیگر جنبش را غوغای عوام، روان‌ پریشی توده‌ای یا کارناوال نام نهادند.

 

بازگشت به صفحه اول ایران نبرد

بازگشت به صفحه نبردخلق