چالشهای معلمان در اردیبهشت 1391

 

فرنگیس بایقره

 

آزادی معلمان زندانی جرایم غیرعمد

در حالی که تعدادی از معلمان بدون هیچ جرمی پس از انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری بازداشت و زندانی شدند، وزیر آموزش و پرورش با اشاره به تلاش وزارت متبوع خود مبنی بر آزادی معلمان زندانی دارای جرایم غیرعمد مدعی شد:"سال گذشته مشکل 34 نفر از این افراد با پیگیری آموزش و پرورش حل شد."

حمیدرضا حاجی‌بابایی افزود:"این اقدام با همکاری ستاد دیه و همچنین کمکهای وزارت آموزش و پرورش انجام می‌شود و امسال نیز در دستور کار قرار دارد."

در حال حاضر عبدالله مومنی، محمد داوری و علی پورسلیمان سه معلم زندانی در بند 350 زندان اوین هستند. آنها سه سال است که صدای زنگ اول مهر را از پشت دیوارهای بلند اوین می شنوند.

در اواسط مهرماه 1388 نیز بیش از ده نفر از اعضای هیات مدیره کانون معلمان از جمله علی اکبر باغانی، دبیرکل و محمود بهشتی لنگرودی، سخنگوی این تشکل صنفی بازداشت شدند.

رسول بداقی از دبیران اسلام شهر و عضو هیات مدیره کانون نیز یازدهم شهریور 1388 هنگام بازگشت به خانه توسط لباس شخصیها بازداشت شده بود.

 

حکم اعدام عبدالرضا قنبری

بنا به گزارش خبرگزاریها و نیز سازمانهای کارگری بین المللی و فدراسیون جهانی آموزش، حکم اعدام عبدالرضا قنبری، معلم زندانی آموزگار مدارس پاکدشت در جنوب شرقی تهران و مدرس دانشگاه، در دادگاه تجدید نظر مورد تایید قرار گرفته و درخواست عفو او از سوی کمیسیون عفو و بخشودگی دادگستری کل استان تهران رد شده است. بنا به گزارشهای مزبور، هم اکنون حکم اعدام این معلم مازندرانی به اجرای احکام دادگاه انقلاب ارسال شده است.

به گزارش هرانا، قنبری دانش آموخته دوره دکتری ادبیات و زبان فارسی و دبیر آموزش و پرورش در شهرستان ورامین است. وی به اتهام شرکت در تظاهرات روز عاشورا و فیلم برداری از آن تجمعات و ارسال آن به گروههای سیاسی مخالف نظام بازداشت و در یک پروسه ناعادلانه به اعدام محکوم شد.

نامبرده بدون حق دسترسی به وکیل و اطلاع و یا امکان اطلاع از حداقلهایی از موازین و حقوق قانونی خویش در دهم بهمن 88، درست یکماه و چند روز بعد از وقایع 6 دی در شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی، محاکمه و به اعدام محکوم شد.

رای صادره از سوی شعبه 15 بلافاصله در روندی غیر قانونی به جای دیوان عالی کشور به شعبه 36 تجدید نظر استان نزد قاضی زرگر ارسال شد و حکم در مورد او عینا تایید می‌شود. عبدالرضا قنبری در دی ماه 1388 در دفتر دبیرستان مدرس در حصار امین پاکدشت توسط گروهی از ماموران وزارت اطلاعات بازداشت و به بند 209 در زندان اوین منتقل شد. به دنبال شکنجه و اقرار گیری از وی، توسط شعبه 15 بیدادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی صلواتی محاکمه و به اتهاماتی از جمله "ارتباط با گروههای معاند و رسانه های خارج از کشور و شرکت در اعتراضات ششم دی ماه 1388 (عاشورا)" به اعدام محکوم شد.

بنا به گزارشها، همسر و فرزندان آقای قنبری که تحت فشارهای شدید روانی قرار دارند، خواهان حمایت بین المللی برای آزادی وی هستند. در حال حاضر کارزار جهانی آموزش، عفو بین الملل و بسیاری از اتحادیه های معلمان و فدراسیونهای کارگری جهانی برای لغو حکم اعدام آقای قنبری و آزادی این معلم در بند در جریان است. این کارزار تا کنون از سوی دهها هزار نفر و صدها سازمان کارگری و حقوق بشری مورد حمایت قرار گرفته است.

 

با رد درخواست اعاده دادرسی، سکینه حبیبی، همسر عبدالرضا قنبری با ارسال نامه به کمیسیون عفو و بخشودگی خواهان عفو این زندانی شد که پس از گذشت بیش از یکسال، این درخواست رد و حکم به اجرای احکام دادگاه انقلاب ارجاع داده شد.

همچنین به گزارش کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، سکینه حبیبی، همسر عبدالرضا قنبری، در گفت وگو با این کمپین از سازمانهای حقوق بشر بین المللی خواست برای آزادی همسرش حمایت بیشتری به عمل بیاورند. او گفت، حکم اعدام برای همسرش عادلانه نیست و جرمی مرتکب نشده که مستحق اعدام باشد. وی افزود:"عبدالرضا در زندان دچار بیماری جدیدی شده است، چرا که مدتی پیش حال او بد می شود دکتر زندان ابتدا می گوید که مشکل از کلیه اش است اما کمی بعد می گویند باید آزمایش بدهد. هنوز جواب آزمایش وی نیامده است. پهلوی همسرم درد می کند و در ادرارش خون دیده شده است. حالا این هفته که برای ملاقاتی می روم لابد جواب آزمایش او آمده و می فهمم که چه شده است."

سکینه حبیبی درباره وضعیت جسمی و روحی این زندانی عقیدتی گفت:"وقتی کسی چنین حکم اعدام داشته باشد، مسلما حال روحیش خوب نیست . بیشتر برای ما نگران است، می ترسد که بدون او برای ما اتفاقی بیفتد، آخر ما در تهران تنها هستیم و تمام فامیل در شهرستان هستند."

همسر این زندانی در باره درخواستش از سازمانهای بین المللی حقوق بشر گفت:"این سازمانها باید فعال تر باشند و از ما حمایت کنند. عبدالرضا قنبری فرهنگی است. حکم اعدام برای جنایتکار است نه برای معلمی که فقط درس داده و مولف چند کتاب برای دانشجویان بوده است. این حکم اصلا عادلانه نیست، آخر به چه جرمی به او حکم اعدام داده اند؟"

همسر عبدالرضا قنبری با ناراحتی از قطع تلفن زندان و وضعیت ملاقاتها گفت:"درباره ملاقات حضوری که ما امیدی نداریم. وقتی به کسی چنین حکمی بدهند، مگر می شود امید به مرخصیش داشت. اما ملاقاتی حضوری را هم چند ماه یکبار می دهند. الان مدتهاست که ملاقاتها فقط کابینی است که با ساعت مدرسه بچه ها هم یکسان نیست. روحیه بچه ها داغان است. کاش حداقل اجازه تلفن از زندان داشت، آنوقت بچه ها و مادرش می توانستتد با او حرف بزنند. مادرش 80 و اندی سال دارد و در ده ماه زندانی شدن پسرش فقط یکبار توانسته به ملاقات بیاید چون توان راه رفتن ندارد. پیرزن فقط گریه می کند. اگر می شد زنگ بزند، هم مادرش راحت می شد هم خودش. با تلفن حداقل حال یکدیگر را می پرسیدند."

 

بیانیه کانون صنفی معلمان ایران

به مناسبت هفته ی معلم، ارديبهشت 1391، کانون صنفی معلمان ايران بیانیه ای را منتشر کرده است. در بخشهایی از این بیانیه آمده: "بی شک برگزاری روز و هفته ی معلم فرصتی است برای ارج گذاری خدمات و زحمات قشری که صاحب نظران آن را مهمترين عامل در ميان عوامل تعليم و تربيت می دانند. بازانديشی درباره آن چه در اين حوزه رخ داده و آن چه نياز بوده است تا رخ دهد. چنان چه بخواهيم اندکی عميق تر به اين روز و هدف آن بپردازيم، لازم است لايه ی شعارها و مراسم رسمی –که بی تاثيری آنها در موقعيت اجتماعی معلمان سالهاست آشکار شده– را کنار زده، شرايط واقعی آموزش و پرورش، جايگاه معلمان در آن و منزلت اجتماعی آنان را موشکافانه مورد بررسی قرار دهيم و توجه مسوولان کشور را به اين نکته ی بسيار مهم جلب نماييم که تجليل از مفهوم انتزاعی معلم و غفلت از مصاديق اين مفهوم،کاری بيهوده است. لازم است اين پرسش نيز مطرح شود که برای بزرگداشت راستين مهمترين عنصر تعليم و تربيت کدام شيوه ها را به کار گرفته ايم؟"

"آينده هر کشور را می توان از سيمای کنونی آموزش و پرورش آن دريافت. اگر چنين باشد متأسفيم که شواهد موجود چهره ای سخت پريشان از آموزش و پرورش را به تصوير می کشد:

آشفتگی در به اجرا درآوردن برنامه هايی که بيشتر حکايت از روزمرگی و نزديک بينی دارد تا دور انديشی و آينده نگری

دگرگونیهای کارشناسی نشده و شتابزده با هدفهايی مغاير با اهداف پيش بينی شده در سند ملی اوليه آموزش و پرورش

جدا افتادگی آموزش و پرورش از تحولات فرهنگی و اجتماعی راستين جامعه ايرانی و جهانی و پی گيری انديشه هايی بيگانه با اين تحولات مانند آن چه در کتابهای درسی يا برخی برنامه های جنبی اعمال می شود

بازی با عدد سالهای دوره های آموزشی (5،3،4 يا 3،3،6 ويا 3،3،3،3)و جابجايی آنها بدون توجه به اولويتهای سند ملی، بدون بستر سازی مناسب و بدون توجه به سرنوشت کودکان و نوجوانانی که بناست در اين مقاطع، آموزش ببينند، تحت عنوان پرطمطراق تغيير ساختار نظام آموزشی و اجرای سند ملی آموزش و پرورش!

اتخاذ تصميماتی عجولانه و بدون مبنای روشن و قانونی مانند صدور احکامی که برای افزايش حقوق معلمان تحت عنوان بدی آب و هوا، توسعه نايافتگی و... به ويژه در شهرستانها و در آستانه انتخابات مجلس صورت پذيرفت (که اکنون و پس از انتخابات،زمزمه های تعديل آنها شنيده می شود) در حالی که پرداختهای معمول مانند حق التدريس دو ماه آخر سال 90 تا کنون پرداخت نگرديده (که در نوع خود بی سابقه است) و پاداش پايان خدمت بازنشستگان که با تأخير سالانه و در اقساط متعدد پرداخت می گردد. اين تأخيرها در حالی است که رشد سريع نرخ تورم در شش ماهه ی دوم سال گذشته ارزش پول ملی را به ميزان بسيار زيادی کاهش داده است.

 

نکته ی ديگر، افزايش تمرکز در مديريت آموزش و پرورش و ناديده گرفتن نظرات آموزگاران و مديران مدارس و حتی مديران رده های ميانی است که هرگونه آزادی عمل و ابتکار را از اين بخش مهم سلب نموده است؛ ضمن اين که برخلاف قانون شوراهای آموزش و پرورش مناطق، مصوب سال 1374 می باشد."

در این بیانیه همچنین آمده است: "نکته ی ديگری که می تواند نشان از ارج گذاری واقعی و احترام به انديشه و آرای معلمان باشد،کاهش تمرکز در نظام آموزش و پرورش و افزايش مشارکت معلمان در امور جاری آن است. مشارکت در تدوين برنامه های آموزشی،کتابهای درسی، انتخاب مديران و مسوولان رده بالاتر و تقويت برنامه مدرسه محوری، نمونه هايی از اين دست می باشند. در حال حاضر نه تنها اين حق طبيعی و مسلم معلمان برای مشارکت ناديده گرفته می شود، بلکه مديران و مسئولان با نگاهی يکسويه و از بالا به پايين، کارکنان اداری و آموزشی را تنها مکلف به اجرای بی چون و چرای فرمانها در قالب بخشنامه می دانند. همين نوع نگاه است که شکل گيری نهادهای صنفی مستقل برای آگاهی بخشی و دفاع از حقوق معلمان را عملی مجرمانه تلقی نموده و فعاليت صنفی را با نگاهی سياسی، عملی ضد امنيت ملی جلوه می دهد و با فعالان برخوردهای شديد می نمايد، بی توجه به سالها تلاشِ آنها برای آموزش فرزندان اين سرزمين، سرنوشت خانواده شان و بدون درک اين واقعيت که چنين روشهايی انگيزه معلمان برای مشارکت واقعی در تحقق اهداف آموزش و پرورش را نابود می سازد."

در پايان بیانیه یادی از معلمان زندانی شده و اشاره گردیده است: "رسول بداقی، محمد داوری،عبداله مومنی،علی پورسليمان و... که بعضی چند سال و برخی چندين ماه است که در زندان به سر می برند. بداقی و داوری اکنون بيش از دو سال و نيم است که بدون حتی يک روز مرخصی در زندان به سر می برند. نوروز امسال اميدها براين بود که همگی اين عزيزان، دستکم روزهای عيد را در کنار خانواده بگذرانند، افسوس که اين چنين نشد. جای خالی آنان در کنار خانواده و آشنايان ،اندوه بزرگی است بر قلب همه ی دوستداران شان."

 

افزايش حقوق معلمان جنبه تبليغاتي داشت

از سه ماه پيش افزایش حقوق معلمان آغاز شد، افزايشي كه به اعتقاد عضو کانون صنفی معلمان با در نظر گرفتن اظهارات نماینده مردم مریوان مبنی بر این که وزارت آموزش و پرورش ‌می‌خواهد پولی را که به حساب معلمان ریخته است پس بگیرد به نظرمی رسد يك اقدام تبليغاتي بود.

به گزارش روز شنبه 30 اردیبهشت ایلنا، مهدی بهلولی در مورد افزایش حقوق معلمان در شهرستانها که درچند ماه گذشته صورت گرفت گفت:«افزایش حقوق معلمان از دو سه ماه قبل از عید نوروز آغاز شد به این شكل که در دی ماه در طول مدت حدود بیست روز سه حکم کارگزینی متفاوت برای معلمان در شهرستانها صادر شد. در این بیست روز چند بار مبالغی به حقوق معلمان اضافه شد اما در ‌‌نهایت به صورت میانگین ۱۰۰ هزار تومان به حقوق معلمان در شهرستانها افزوده شد.»

بهلولی تصریح کرد: ‌برخی از معلمان و از جمله بنده براین نظر هستیم که افزایش حقوق معلمان شهرستانها یک اقدام تبليغاتي بوده است.

 

حرکت اعتراضی معلمان

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حکومتی فارس، تعدادی از معلمان شرکتی وزارت آموزش و پرورش روز یکشنبه 31 اردیبهشت برای چندمین بار در اعتراض به عدم تعیین تکلیف وضعیت خود مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کردند.

این گزارش حاکیست، تجمع ‌کنندگان با سردادن شعارهایی خواستار حمایت و پیگیری نمایندگان مجلس در خصوص وضعیت معلمان شرکتی آموزش و پرورش شدند.

به علت تجمع معلمان ترافیک سنگینی در اطراف درب ورودی شرقی مجلس ایجاد شد.

 

به یاد فرزاد کمانگر

در پایان  یادی از فرزاد کمانگر معلم جوان کامیاران می کنم که در 19 اردیبهشت 1389 به همراه شیرین علم هولی، علی حیدریان، فرهاد وکیلی و مهدی اسلامیان به ناگهان در حکومت بیداد اسلامی اعدام شدند، یاد همگی آنان با شعر حسن حسام  گرامی باد.

 

این شبروان

در شعر جاودانه ی خود

                       سیاوش شاعر

از آرش وکمانش گفت

وز بی کرانه توانش گفت

پرداخت قصه ای ز حماسه

تا اوج عاشقی

               تا انتهای حادثه راند

تا گم شدن میان دریا را،

                            بشناسد

رفت و ندید آرش ما را

                        آه...

که مثل "شیرین"،

                  شیرین بود

و در چهار شاخه گل رست

"فرزاد " بود نام کمانگر

که ترکش کمانش

                  از آرش کمانگیر رعناتر

فرزاد پاکزاد زمان بود

در بند دیوزاد زندانی

ناگه میان باران رفت

و روح روشن باران شد!

غبار از رخ گلها

                شست

و در سحرگاهی سوزان

همراه چهار دلبر دیگر

چونان درخت نورس پر گل،

در زمهریر باد

                پر پر شد

 

بازگشت به صفحه اول ایران نبرد

بازگشت به صفحه نبردخلق