سرمقاله ....

 

نرمش بین چکُش و سندان

 

منصور امان

زمان کوتاهی پس از تایید ریاست دوباره آقای هاشمی رفسنجانی بر مجمع تشخیص مصلحت نظام، وی خواستار تغییر ریل در سیاست خارجی جمهوری اسلامی گردید. او در این رابطه به سه محور "رابطه با آمریکا"، "مُناسبات دوستانه با عربستان" و "عدم ماجراجویی در مورد فلسطینیها و شیعیان لُبنان" اشاره کرد.

بی تردید اهمیت ابتکار آقای رفسنجانی به خاطر وزنه ای نیست که می تواند در ترازوی تعیین سیاستهای "نظام" بگُذارد و کفه ای را به سود خط و دیدگاهش سنگین کند. او مُدتهاست که حاشیه ای بر متن سیاست رسمی محسوب می شود و در تعیین، هدایت یا تصحیح آن نقشی بازی نمی کند. نُکته چشمگیر تر در این رابطه، علت تحرُک یکباره او در حوزه حساس سیاست خارجی و تریبون گذاری در قلمروی است که به ظاهر برای "رهبر" رزرو شده است. سُخنان وی که همزمان با آغاز تدارُکات برای نشست جمهوری اسلامی با طرفهای خارجی خود بیان گردید را می توان خط مقیاسی از درجه شدت بحثها در ساختار قُدرت پیرامون مسیر کنونی، ظرفیت و آینده آن پنداشت.

این شگفت آور نیست که جایگاه خط مشی حاضر و چشم انداز آن به موضوع بحث در ساختار قُدرت تبدیل و مرزهای ممنوعه پیرامون آن به تدریج به عقب کشیده شود. یک نگاه گُذرا به شرایط مُشخصی که آقای رفسنجانی از مدخل آن طرح خود را ارایه کرده، نشان می دهد مهار اهرُمهای اقتصاد کشور به شتاب از دستان حُکومت خارج می شود و این در حالی ست که تحریمهای در دستور کار غرب علیه جمهوری اسلامی هنوز به تمامی به مرحله اجرا در نیامده است.

تحریمهای نفتی اتحادیه اروپا که در بهمن ماه به تصویب 27 عُضو آن رسید، در اول ماه میلادی جولای (تیر ماه) نهایی خواهد شد. تا این تاریخ، مُهمترین خریداران نفت جمهوری اسلامی در اُروپا یعنی، ایتالیا، یونان و اسپانیا می توانند برابر با قراردادهای مُعتبر خود عمل کنند.

 

تحریم بخش نفتی

در همین حال، پروسه فشار بر شاهرگ حیاتی رژیم ولایت فقیه در بازارهای آسیایی نیز جریان دارد. جمهوری اسلامی نزدیک به نیمی از نفت صادراتی خود را در این حوزه به فروش می رساند.

* ژاپن که تا پیش از وضع تحریمهای نفتی، 344 هزار بُشکه نفت در روز از ایران وارد می کرد، اینک اعلام کرده است که خرید خود را به میزان 28 درصد کاهش داده که این رقم نسبت به زمان مُشابه در سال گُذشته، 43 درصد کاهش را نشان می دهد. 

با این حال، پایوران نفتی ژاپن اطلاع داده اند که در ادامه ی کاهش خرید نفت از جمهوری اسلامی، چهار پالایشگاه بُزُرگ این کشور نیز قراردادهای خرید نفت خود را تمدید نکرده و واردات از ایران را قطع کرده اند.  

* کُره جُنوبی، یکی دیگر از مُشتریان عُمده جمهوری اسلامی در آسیا، به گونه غیر رسمی از کاهش 15 تا 20 درصدی واردات نفت خود از ایران خبر داده است. سئول که پیشتر واردات محصولات پتروشیمی از ایران را ممنوع کرده، سیاست خود در مورد تحریم نفتی را با گامهای اتحادیه اروپا تنظیم می کند و عملی ساختن قصد خود را به ماه جولای یعنی، زمان به دست اجرا نهاده شدن تحریمهای این اتحادیه موکول کرده است.    

* هندوستان نیز که در این میان به جایگاه دُومین وارد کننده آسیایی نفت ایران فراز یافته، به همین گونه در حال سوار شدن بر این قطار است. بُزُرگترین خریدار هندی نفت ایران که یک پالایشگاه دولتی (مانگالور) است، اعلام کرده است که واردات خود را از 150 هزار بُشکه در روز به 80 هزار بُشکه کاهش می دهد. همچون سئول، دهلی نو نیز اعلام داشته که از ماه جولای در جهت کاهش بیشتر خرید از جمهوری اسلامی حرکت خواهد کرد.

بر اساس همین تحولات و چشم اندازهای نفتی جمهوی اسلامی پس از رسمیت یافتن تحریمهای اتحادیه اُروپا، آژانس بین المللی انرژی اتُمی برآورد کرده است که تولید نفت خام جمهوری اسلامی تا تابستان سال جاری به 950 هزار بُشکه در روز کاهش یابد.

 

قُفل سیستم بانکی

* ساعاتی پیش از آغاز سال جدید، در 28 اسفند، اتحادیه اروپا اعلام کرد که درب سرویسهای بین المللی نقل و انتقال پول را به روی بانکها، موسسه ها و پایوران رژیم مُلاها که در لیست سیاه این اتحادیه قرار دارند، می بندد. مقامهای اتحادیه اروپا روشن ساختند که این تدبیر بیش از همه مُتوجه موسسه خدمات دهنده "سویفت" (SWIFT) می شود. موسسه مزبور یک حلقه پیوند کلیدی بین بانکها و موسسات مالی جهان برای نقل و انتقال ارز به شمار آمده و بخش عُمده ای از تجارت جهانی و از جُمله، مُعاملات نفتی و گازی از کانال آن صورت می پذیرد.  

تاثیر این اقدام بر مُعاملات و داد و ستدهای خارجی جمهوری اسلامی ویرانگر خواهد بود. 40 بانک و موسسه مالی اغلب دولتی در ایران دارای "سویفت کد" یا حساب رسمی نزد این موسسه هستند که به گُفته منابع حُکومتی، در مجموع 92 درصد بازرگانی خارجی جمهوری اسلامی توسُط آنها انجام می شود. همانگونه که پیداست، بخش نفت و گاز حُکومت با بیشترین تاثیر از حذف ابزارهای پایه ای مُعامله روبرو خواهد بود. با توجه به وابستگی اقتصاد کشور به درآمدهای این بخش، مفهوم دیگر تحول مزبور، تنگ شدن دریچه تغذیه حُکومت و به خُشکی کشانده شدن منابعی است که هزینه سیاستهای خود می کند.   

* چند ماه پیشتر (آبان ماه)، دولت انگلیس با ممنوع کردن بانکها و موسسات مالی انگلیسی از هر گونه داد وستد و رابطه با بانک مرکزی جمهوری اسلامی، رابطه سیستم بانکی-مالی جمهوری اسلامی با "لندن سیتی"، دومین مرکز مالی جهان بعد از "وال استریت" را قطع کرده بود. انگلیس در همین راستا، داراییها و سپُرده های بانک مزبور را نیز توقیف کرد.

* همزمان با افزایش فشار اُروپا و اقدام آمریکا در مشمول کردن مُعاملات مالی با جمهوری اسلامی در چارچوب قوانین پولشویی، داد و ستد بر اساس ریال در بُزُرگترین مرکز تجارت غیرمُستقیم جمهوری اسلامی نیز مُتوقف گردید. از نخُستین هفته سال 91، نزدیک به همه صرافیهای عُمده امارات مُتحده عربی از خرید وفُروش ریال و گرفتن یا ارسال حواله خودداری کرده اند. بر اساس گزارش منابع رسمی امارات، نزدیک هشت هزار شرکت ایرانی که بیشتر آنها به واردات کالا اشتغال دارند، در این کشور به ثبت رسیده اند. تحوُل مزبور ادامه فعالیت این شرکتها را با علامت سووال روبرو کرده است.

کمی پیشتر، در اسفند ماه اعلام گردیده بود که "بانک اسلامی نور" به روابط و مُعاملات خود با جمهوری اسلامی خاتمه داده است. بانک مزبور به اعضای خانواده حاکمان امارات تعلُق دارد و به نوشته "وال استریت جورنال"، یکی از مُهمترین راههای حاکمان ایران برای انتقال و دریافت درآمدهای نفت خود به شمار می رفته است.

 

انتخابات

با این حال، آنچه که تشدید فشارهای نفتی و مالی و زیر قیچی رفتن بند ناف حُکومت را برای رهبران و پایوران آن خطرناک می کند، شرایط مُشخص اقتصادی ای که به گونه مُجرد پدید می آورد، نیست؛ خطر در بیان و بازتاب اجتماعی و سیاسی این شرایط نهفته است و واکُنشی که می تواند برانگیزد و نیروهایی که می تواند فعال کند. این فاکتور قادر است در بحث "رابطه با آمریکا" یا به بیان دیگر، پایین کشیدن فتیله بُحران برای از سر گُذراندن توفان، قوی ترین استدلال را عرضه کند و همین طور، بیشترین مُشوق برای حرکت در این مسیر باشد.  

نمایش انتخابات مجلس، بهترین فُرصتی بود که حُکومت می توانست برای ارزیابی موفقیت خود در سرکوب جامعه و به اطاعت کشاندن آن داشته باشد. برای نخُستین بار پس از خیزشهای سراسری 1388، رژیم ولایت فقیه و جامعه، خود را در یک میدان نبرد گُسترده در برابر یکدیگر می یافتند. هر گاه صحنه نبرد خالی می ماند و یا حُکومت می توانست به وسیله پراکنده کردن نیروها و گُردانهای آن از راه تهدید، رشوه و فریب، جبهه مُقابل را تضعیف کند، مسیر برای تداوُم سیاست کُنونی از جُمله در پهنه خارجی باز می ماند. برعکس، در صورتی که "نظام" در این آزمون مردود می شد، ریسکهای خط مشی مزبور به گونه جُبران ناپذیری افزایش می یافت و با مبنای خود یعنی، ثبات و حفظ قُدرت در تناقُض قرار می گرفت.

هیچکس بهتر از آقای خامنه ای و همدستانش نقش نمایش انتخابات در تعیین سیاستهای کُلی "نظام" را بازگو نکرده است. آنها در پروسه تدارُک این خیمه شب بازی، گام به گام بیشتر روشن کردند که از نظر آنان موضوعی که به "انتخاب" گذاشته شده، نه چگونگی ترکیب آتی مجلس بلکه، آرایش فعلی "نظام" است. حاکمان برای جامعه استدلال می کردند که تضعیف حُکومت در نتیجه تحریم انتخابات، عاملی برای تشویق طرفهای خارجی "نظام" - و به بیان آنها "دُشمنان" - به تشدید فشارها و سپس حمله نظامی خواهد بود. دستگاه قُدرت به این وسیله توده ها را در برابر انتخاب دروغین بین دو گزینه "نظام" یا تشدید تحریمها و جنگ قرار می داد. یک نماینده مجلس به نام مُصطفی رضاحسینی این باجگیری ناشیانه را اینگونه تشریح کرده است: "دُشمن اگر ببیند که مردم در انتخابات مجلس نُهُم مشارکت نخواهند کرد، آن موقع به بهانه دفاع از آزادی خواهان و همانند بازیهایی که برای افغانستان و عراق درآورد، هوس کشورگشایی و جنگ افروزی خواهد کرد. اما اگر یک حُضور چشمگیر و دُشمن شکن پُرشوری داشته باشیم، همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند، طبیعی است که دُشمن به هیچ وجه به مُخیله اش نخواهد گنجید که به مرزهای ما دست درازی کند یا بخواهد در اُمور داخلی کشور ما دخل و تصرُفی داشته باشد."

 

پیامی که حُکومت گرفت

بایکوت چشمگیر و سراسری نمایش انتخابات، شکاف بین حُکومت و جامعه و در پیامد آن، بی تاثیری راه انداختن میدانهای فرعی برای به حاشیه بردن تضاد اصلی را به روشنی به نمایش گُذاشت.

روز 12 اسفند، همه ی "پیام" هایی که آقای خامنه ای قصد داشت برای "دوستان و دُشمنان" بفرستد، به موجز اما روشن ترین شکل ارسال گردید. قوی ترین علامت را ولی خود "نظام" دریافت کرد و چندان از شنیدن آن سراسیمه شد که با وجود تدارُکات گُسترده و هزینه هنگُفت برای رنگ و لعاب زدن به سیرک انتخابات، حتی از سر هم کردن آمار و ارقام لازم نیز ناتوان ماند. رُسواییهای لو رفته بر سر صحنه، نشان از غافلگیری حُکومت در برابر واکُنش اعتراضی جامعه و فراتر رفتن آن از بدبینانه ترین حالتی بود که پیش بینی و تدارُک دیده بود.  

از این هنگام به بعد، تریبون به روی بحث در باره چگونگی کاهش فشارهای خارجی و جلوگیری از افزایش تاثیر آن بر "دُشمنان" اعتماد ناپذیر داخلی، گشوده شد و ارسال پیام، این بار به گونه دیگر آغاز گردید.

 

برآمد

رژیم جمهوری اسلامی زیر فشار داخلی و خارجی، در حال جُستجوی راهی برای خارج شدن از تنگنا است و زیر تابلوی "رابطه با آمریکا" یا مُذاکره در استانبول و بغداد، چراغ قُوه به دست به اطراف رهسپار گردیده است. این یک فعالیت شناخته شده حاکمان جمهوری اسلامی در همه شرایط مُشابهی ست که تا کنون در آن قرار گرفته است. فعالیتها و ابتکارهایی که بر این مبنا صورت می پذیرد، هر چیزی به جُز قصد و اراده برای دست یافتن یا نزدیک شدن به راه حل بُحران به گونه موثر و لمس پذیر است. این نتیجه گیری، هم در مورد روابط خارجی و هم در مورد مُناسبات داخلی آن صدق می کند.   

 

بازگشت به صفحه اول ایران نبرد

بازگشت به صفحه نبردخلق