برای رهایی به آگاهی طبقاتی و اتحاد طبقات محروم و تحت ستم جهان نیاز است
شهره صابری
تهدیدهای نظامی آمریکا علیه جمهوری اسلامی مخالفان و موافقان زیادی را برانگیخته است. اما در گام نخست و در بررسی موضوع آنچه از اهمیتی بالا برخوردار است، نگاه به مساله ی جنگ بر اساس منافع طبقات است. جنگ ادامه ی سیاست به شکل دیگر است و سیاست نشات گرفته از منافع اقتصادی و طبقاتی است. جنگ در جهت محافظت و تامین منافع کدام طبقه در حال وقوع است. با توجه به حاکمیت بورژوایی در آمریکا می توان سمت و سوی این جنگ را دریافت. رژیم ایران هم که در پی خلق یک قدرت بزرگ در منطقه و در رویارویی با ابر قدرتها قرار گرفته است. با توجه به استراتژیهای سیاسی و اقتصادی رژیم ایران می توان تلاش جمهوری اسلامی را با توجه به ایدئولوژی دینی آن برای استیلا بر جهان دریافت. این هدف حاکمیت ایران را در مقابله با ابر قدرتهای اقتصادی و سیاسی جهان قرار می دهد. پس وقوع این جنگ اولا ضد سیاستها و اقدامات برتری طلبانه ی رژیم ایران است و از طرف دیگر طرح این جنگ از سوی کشورهایی که دارای قدرت هژمونیک هستند مطابق با منافع سیستم سرمایه داری است که رژیم ایران را در مقابل خود می بیند.
موضوع چشم گیر و قابل تامل در این بین تلاش جمهوری اسلامی و از سوی دیگر تلاش امپریالیسم برای به انفعال کشاندن مبارزات طبقاتی در درون ملتها است. مبارزات طبقاتی نیروهای کار برای رسیدن طبقات محروم به آزادی و برابری به وسیله تبلیغات فرهنگی امپریالیسم روز به روز بیشتر به انفعال کشیده می شود. گفته می شود که مبارزه ی بی خشونت و درخواست مسالمت آمیز از حکومت های جلاد کم هزینه ترین راه مبارزه است. تبلیغ این نوع شیوه ی مبارزه هل دادن مبارزان در منجلاب بورژوازی و فاصله گرفتن از اسلوب صحیح مبارزه و اندیشه و عمل انقلابی و نبرد طبقاتی است. همان طور که تاکنون در جنبش سبز و جنبشهای کشورهای عربی دیده ایم، رسانه های بورژوایی راهی غیر از درخواست گدا منشانه از قدرتهای بزرگ جهان و قطبهای سرمایه داری تجویز نمی کنند. این تئوریها و تبلیغات در جهت نفی انقلابیگری و انجام اصلاحات سطحی برای حفظ وضع موجود است. امپریالیسم که از بدو تولد خود تا کنون از اندیشه و عمل انقلابی ترس داشته، منسجم ترین برنامه برای جلوگیری از شکل گرفتن نیروهای مبارز و انقلابی را طراحی کرده است. تئوریهای خیال پردازانه و داستان سراییهایی امپریالیسم در ثنای جنبش اصلاحات و پرهیز از خشونت و پرهیز از برخورد با مرزهای اصلی سیستمهای نابرابرانه در جهان از طرحها و اقدامات امپریالیسم فرهنگی برای جلوگیری از شکل گیری مبارزات طبقاتی و اتحاد طبقات محروم در جهان است.
همچنان که بسیاری از گروهها ی اپوزیسیون ایران به علت در پیش گرفتن اسلوب نادرست مبارزه و به انفعال کشیدن توده ها با جملاتی مثل؛ به به چه صحنه های زیبایی با پرهیز از خشونت در اعتراضات خود آفریدیم، عجز و ناتوانی خود را در مقابل مانورهای رژیم به نمایش گذاشتند.
منع مبارزان از اعمال قهر متقابل علیه خشونت حکومت، موجب سرکوب شدید جنبش و القای حس عجز در بین مردم و به دنبال آن اعتقاد به نجات به دست یک قدرت فرادست شده است. رشد این وضعیت گرایش به جنگ و مداخله امپریالیستی را افزایش می دهد.
آگاهی طبقاتی و اتحاد طبقات محروم و تحت ستم جهان همراه با شکل گیری تئوری و عمل انقلابی، زیر بنای پایان جنگها و منفعت طلبیهای ستمگران را بنا می کند.
انقلاب اجتماعی برای ریشه کن نمودن خشونت و بردگی انسانهاست. دگرگونی اساسی و الغای بردگی انسانها به وجود نمی آید مگر با اعمال قهر بر زورگویان و کاستن جسارت آنها در سرکوب مردم آزادیخواه. تنها با انهدام نظم موجود و نفی تاریخ ستمگران است که جهانی نو می تواند سربر آورد.
نفی انقلابیگری، نفی آرمانگرایی و آرزو خواهی باعث گستاخ تر شدن نظام بورژوازی و حکومتهای سرکش و جلاد در لفافه ی پرهیز از خشونت خواهد شد.