مبارزه ی زنان برای آزادی و برابری، جزء لاینفک مبارزات طبقاتی

شهره صابری

 

به گفته ی انگلس «اولین تناقض طبقاتی که در تاریخ به وجو آمد مقارن است با ستم جنس مذکر بر مونث، یکتا همسری یک پیشرفت تاریخی عظیم بود ولی در عین حال همراه با برده داری و مالکیت خصوصی عصری را آغاز کرد که تا امروز ادامه دارد ....خانواده ی یکتا همسری (یکتا همسری برای زنان ) شکل یاخته ای جامعه ی متمدن امروزی است و با این نوع شکل خانواده که ریشه در مالکیت خصوصی دارد، میتوان به ماهیت تضادها و تناقضات جامعه ی امروزی پی برد»(انگلس ، منشا خانواده مالکیت خصوصی و دولت)، زیرا جامعه روابط متضاد درون خانوادگی را بازتولید می کند. خانواده یکی از مهمترین نهاد های جوامعی است که مناسبات تولیدی آن بر مبنای مالکیت خصوصی است. خانواده ی یکتا همسری راه برون رفتی برای آراستن ارث و مالکیت خصوصی است. بر این اساس تن ندادن زنان به یکتا همسری خطر بزرگی برای مناسبات تولیدی مبتنی بر مالکیت خصوصی است و برای همین اربابان قدرت و ثروت همواره مدافع پیگیر نهاد خانواده هستند.

 

وجود خانواده های یکتا همسری (یکتا همسری برای زنان) چه در ایران قبل از اسلام و چه در ایران بعد از اسلام کاملا هماهنگ با واقعیت است. اما مساله ی قابل توجه در مشاهده ی دگرگونیهای اجتماعی ایران، کاهش اختیارات و حقوق زنان و سخت گیری اربابان قدرت بر زنان و همخوابه ها و خواجه ها بعد از نهضت اسلامی است. ظهور اسلام با شرایط اقتصادی و اجتماعی آن عصر رابطه ی مستقیم داشت. از یک طرف وجود جماعتهای طایفه ای و از طرف دیگر وجود مناسبات برده داری بازرگانی و روابط پولی و کالایی. قرار گرفتن عربستان در مسیر راههای بازرگانی ایران و روم شرقی باعث شده بود تا روابط قبیله ای و مناسبات طبقاتی در عربستان جاری باشد. با توجه به زمینه و شرایط ظهور اسلام این دین به حافظ منافع و امتیازات اشراف و قدرتمندان عربستان برای جلب حمایت و پشتیبانی آنان تبدیل شد. قوانین و مقررات هر چه شدید تر در محافظت از مالکیت خصوصی، استثمار و مناسبات برده داری وضع شد و آنچه که بیش از همه باعث تحکیم مالکیت خصوصی در اسلام شد، به وجود آوردن هر چه شدیدتر این مناسبات در خانواده بود. آنچه سبب تشدید سخت گیری بر زنان می شد، اهداف نظام مند نهضت اسلامی در جهت تثبیت مالکیت خصوصی بود. چنان که می بینیم زنان با وجود مناسبات مالکیت خصوصی قبل از اسلام از حقوق و آزادی بیشتری بر خور بودند. در عربستان، وجود زنانی که در فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی شرکت می کردند و گاهی نیز به مقام پیامبری یا فرمانروایی می رسیدند، حاکی از مقام و موقعیت برتر زنان نسبت به عصر جاهلیت بعد از اسلام است. «نام چندین ملکه ی عرب که در شمال بوده اند از کتیبه های آشوری به دست آمده است». در دوره ی خلافت ابوبکر «زنی به نام سجاح دختر حارث بن سوید به داعیه ی پیغمبری سر برآورد ....این زن اصلا از بنی یربوع بود ... جمعی از این قبایل (بنی تمیم ) و از جمله بنی یربوع به ریاست مالک بن نویره به سجاح پیوستند....».(حسن تقی زاده ، تاریخ عربستان و قوم عرب در اوان ظهور اسلام و قبل از آن)

در دوران بعد از اسلام فعالیتهای عایشه در جنگ جمل و مخالفت جدی او با علی، از قدرت زن در صدر اسلام حکایت می کند. قدرت نماییهای هند، زن ابوسفیان (کشتن حمزه عموی پیامبر از بزرگترین پهلوانان عرب)، تحقیر ابوسفیان و استهزای او در میان مردم مکه بعد از تسلیم شدن ابوسفیان به محمد، نمونه های قابل توجه از قدرت زنان است. در یک رویداد تاریخی «هنگام فتح مکه، ابوسفیان برای تحقیق از وضع دشمن در خارج از شهر مکه با عباس عموی پیغمبر ملاقات کرد. عباس مراتب نیرومندی مسلمانان را به وی گوشزد کرد. ابو سفیان ناچار تسلیم شد و به همراهی عباس نزد پیامبر آمد و حضرت او را امان داد و به وی اظهار محبت کرد. ابوسفیان بعد از مراجعت، قوم خویش را از آن چه دیده بود خبر دار کرد. مردم مکه به گفته های ابوسفیان خندیدند و او را دشنام دادند. به خصوص زنش هند، سبیلهای او را گرفته می گفت؛ این مردک ناستوده ی ناهنجار را بکشید. بدا به حال قومی که پیشاهنگ آنان چنین کسی باشد.»(جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام) زنده به گور کردن دختران هم در میان تمام اعراب معمول نبوده است غیر از افراد قبیله ی بنی تمیم بن مر. «خفه کردن  کردن دختران زیاد طول نکشید و منسوخ گشت زیرا مخالف عقل و عاطفه ی انسانی بود و به زودی شخصی به نام صعصعه بن ناجیه برخاست و خود را فدای دختران کرد و آن عمل متروک شد. زنان عرب در دوره ی جاهلیت از خود استقلال و اراده داشتند و دارای آزادی و مقام بودند. عده ای از آنان در جنگ، سیاست، ادب، شعر، تجارت و صنعت به نام گشتند ...... غالبا مردان عرب در دوره ی جاهلیت اختیار ازدواج را به دختران وا می گذاردند .... زنان قریش از سایر زنان بر شوهر خود مسلط تر بودند و به مردان تحکم می کردند ." (جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام ) تحکم و استهزاء برخی زنان محمد در حجله حاکی از روحیه اقتدار طلبانه ی زنان در صدر اسلام دارد.

1"- اسماء دختر نعمان جوینی ، که حضرت در حجله بدو گفت بیا؛ او گفت؛ خیر تو بیا. این سخن بر محمد گران آمد و طلاقش داد.

2- فاطمه دختر ضحاک کلابی، که در شب زفاف با حضرت بدو روی نمود گفت:« اعوذ بالله من الشیطان الرجیم » حضرت از این گستاخی و بی مهری خشمگین شد و او را نا کام به خانه ی کسانش واپس فرستاد."(مقاله ی فردوسی فراهانی )

همچنین در سوره ی احزاب آیه ی 33 چنین آمده است:«و در خانه هایتان بنشینید و آرام گیرید و مانند دوره ی جاهلیت آرایش و خود آرایی نکنید و نماز به پا دارید و زکات مال به فقیران بدهید ... » این آیه نشان دهنده ی استقلال و سرکشی زنان عصر جاهلیت است. اسلام انقیاد و خانه نشینی زنان را همسو با مالکیت خصوصی و منافع حامیانش می دید، قوانین و مقررات شدید تر و سخت گیرانه تری برای به بند کشیدن زنان و ایجاد نیروی مولد سربه راه وضع کرد. کشورهای مفتوحه را نیز با این قوانین و مقررات وفق داد گرچه در کشور های مفتوحه زنان تا حد زیادی برده محسوب شده و به خدمت نوع گمارده شده بودند اما اسلام به جد این نگرش را اشاعه داد با ظهور اسلام زن در ایران هم به بردگی و خانه نشینی کشیده شد.

 

از آن زمان تا دوران مشروطه، مگر در معدود موارد، ما شاهد تحرک زنان برای نشان دادن اقتدارشان نیستیم. البته در جریانهای مترقی به وجود آمده توسط خوارج، اسماعیلیان، فاطمیان، قرمطیان، نقطویان، حروفیان و...کم و بیش زمزمه هایی در مورد آزادی زنان شنیده می شد. بعد از انقلاب صنعتی در اروپا که زنان را به کارخانه ها کشاند و تواناییهای زنان را محک زد و نشان داد که انسان موجودی طبیعت ستیز است و تفاوتهای جسمانی نمی تواند عامل باز دارنده زنان از فعالیتهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دوشادوش مردان باشد، جنبشهای فمنیستی همسو با اهداف سوسیالیستی شکل گرفت. در ایران بعد از انقلاب مشروطه کم کم صحبت رفع حجاب به میان آمد. مدارس دخترانه به همت زنان پیشقدم باز شد. زنان و مردان روشنفکر ایرانی که به اروپا سفر کرده بودند و نتایج انقلاب صنعتی اروپا و فعالیت زنان در عرصه های اجتماعی و اقتصادی و موفقیت آنان را دیده بودند، انجمنهای مختلف زنان را برای پیشبرد موضوع برابری جنسیتی تشکیل دادند. از جمله «شرکت خواتین اصفهان در 1297 خورشیدی» و «شرکت آزمایش بانوان (تهران 1299 خورشیدی)»، هر دو به رهبری صدیقه دولت آبادی؛ «پیک سعادت نسوان (رشت 1300 خورشیدی) که جمیله صدیقی و سکینه شبرنگ از موسسین آن بودند» و «انجمن نسوان وطن خواه (تهران 1300 خورشیدی)» به رهبری محترم اسکندری، «بیداری نسوان (تهران 1305 خورشیدی)» و «انجمن ترقی نسوان (1306 خورشیدی)».

از 1300 ه.ش، عده ای از زنان و مردان مترقی دست به انتشار روزنامه هایی از قبیل روزنامه ی زبان زنان (اصفهان 1298 خورشیدی) به مدیریت صدیقه دولت آبادی؛ مجله ی پیک سعادت (رشت )؛ مجله ی عالم نسوان (تهران 1300 خورشیدی) به مدیریت ملوک اسکندری و سرپرستی محترم اسکندری؛ مجله ی دختران ایران (شیراز  1306خورشیدی) به مدیریت زند دخت و روزنامه ی شکوفه (تهران) به مدیریت مریم عمید (مزین السلطنه) زدند.

در این میان مردان روشنفکری مانند ابوالقاسم آزاد، نظم الدوله ی خواجه نوری، ایرج میرزا (جلال الممالک)، میرزاده ی عشقی، دبیر اعظم بهرامی و.....  نقش بسزایی در پیشبرد اهداف برابری خواهانه ایفا کردند. مسافرت رضا شاه به ترکیه (1313خورشیدی) و مشاهده ی پیشرفت زنان نقش مهمی در پیشرفتهای اجتماعی زنان داشت. در 17 دی ماه 1314خورشیدی شاه به اتفاق ملکه و شاه دختها بی حجاب برای جشن به فرهنگسرای پسران رفتند و تمام بانوان بی حجاب حضور یافتند از آن تاریخ رفع حجاب رسمی و علنی گردید. اما این اقدامات دارای دو خصلت عمده بود که نمی توانست راهگشای زنان برای برابری باشد.

1- رفع حجاب و آزادیهای محدود و سطحی با روش مستبدانه، بالاجبار و با اقدامات وحشیانه صورت گرفت و نه با فعالیت زنان و پی بردن آنان به دلایل آزادی و رفع حجاب.

2- این تغییرات در چهارچوب مناسبات نابرابرانه ی تولیدی شکل گرفت و محور آزادی زنان، رفرمهایی برای اشباع جنبش نو پای زنان در محدوده ی نظام طبقاتی بود.

همانطور که می دانیم اغلب زنان پیشرو در جنبشهای فمنیستی ایران دارای رویکرد سوسیالیستی بوده و درجنبشهای سوسیالیستی بود که درختها مانع از آن نشدند که زنان و مردان مترقی جنگل را نبینند. در جنبشهای سوسیالیستی موضوع ریشه ای مبارزات طبقاتی در جنبش زنان مطرح شد. اما رژیم جمهوری اسلامی با تکیه بر دین اسلام از ابتدای روی کار آمدن در جهت اهداف خود، جنبش برابری خواهانه ی زنان را به شدت سرکوب کرد، با وضع قوانین تبعیض آمیز علیه زنان سعی در به انقیاد کشیدن کامل زنان در جهت اهداف سرمایه داری نمود. سرکوب اعتراضات زنان علیه حجاب اجباری در سال 1357،  دستگیری و حبس فعالان جنبشهای زنان، وضع قوانین تبعیض آمیز علیه زنان، تلاش در جهت خانه نشین کردن زنان و تقدیس وظایف زنانه و منجمله وظایف خانگی زنان و...تدابیر رژیم برای انقیاد زنان بوده است. اما این سرکوبهای شدید تا به امروز قادر به جلوگیری از جنبش برابری خواهانه ی زنان نشده و مبارزه ی زنان برای آزادی و برابری به عنوان جزء لاینفک مبارزات طبقاتی ادامه دارد.

 

منبع:جنگ خبر

بازگشت به صفحه اول ایران نبرد

بازگشت به صفحه نبردخلق