چالشهای معلمان در ماه اسفند

فرنگیس بایقره

 

خانواده معلم زندانی هم مجازات می شود

طبق گزارش "هرانا"، کانون صنفی معلمان ایران در 10 اسفند با انتشار نامه سرگشاده ای به جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، با شرح وضعیت رسول بداقی، عضو دربند این انجمن صنفی و اشاره به وضعیت سایر معلمان زندانی، خواهان آزادی موقت آنها تا پیش از آغاز تعطیلات نوروز جهت بررسی مجدد پرونده آنها شد.

به گزارش ارگان خبری فعالان حقوق بشر در ایران، در بخشی از نامه فعالان فرهنگی به دادستان تهران آمده است:"کانون صنفی معلمان ایران از شما به عنوان دادستان تهران درخواست دارد که درباره این فرهنگیان تجدید نظر کرده وخانواده هایشان را که از زمان بازداشت، هزینه های مادی و روحی فراوانی داده اند، از نگرانی ودلواپسی برهانید. دست کم تا آماده سازی زمینه های لازم، برای بررسی دوباره پرونده ی آنها، از شما می خواهیم شرایطی را فراهم کنید تا این فرهنگیان، روزهای نخستین سال را در کنار خانواده خود بگذرانند."

دراین نامه همچنین نوشته شده است:"رسول بداقی، کارشناس مدیریت آموزشی، معلم علوم اجتماعی و عضو هیات مدیره ی کانون صنفی معلمان ایران، روز دهم شهریور 1388 به دنبال فراخوان حراست آموزش و پرورش اسلامشهر بازداشت و پس از ده ماه! بلاتکلیفی در زندان، سیزدهم تیرماه 1389، در دادگاهی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی محاکمه گردید. دوازدهم مرداد همان سال، رای دادگاه ابلاغ شد که در آن به شش سال زندان و پنج سال محرومیت از فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی محکوم و دادگاه تجدید نظر هم همان رای را تایید کرد و هم اکنون دو سال و نیم است که در زندان بسر می برد.

جناب دادستان! بداقی فرهنگی ارزنده ای است با بیش از بیست سال پیشینه ی آموزشی، با برگزیدن پیشه ی معلمی، در پی سیرآب کردن حس نوع دوستی و فداکاری درونی خویش، یکی از محروم ترین نقاط کشور-استان لرستان- را برای کار و تدریس برگزید. به گواه بستگان، دوستان، دانش آموزان و همکارنش، او معلمی دلسوز، پیگیر، درست کردار و راست گفتار بوده است. همچنین دغدغه های انسانی و اخلاقی، او را واداشت تا تنها به آموزش آینده سازان کشور بسنده نکند و برای پیگیری دل مشغولیهای صنفی وفرهنگی که به باورش تنها راه بالندگی و سرافرازی کشور است، به کانون صنفی معلمان ایران بپیوندد.

او دارای سه فرزند دختر است، دوتای کوچکتر آنها دو قلوهایی هستند به نامهای شکیبا و ستایش، که در زمان بازداشت پدر، دوسال و نیم بیشتر نداشتند. این دختران خردسال از آن زمان تاکنون، تنها چند بار انگشت شمار به دیدارحضوری وی رفته اند، زیرا در دیدارهای کابینی برای در آغوش کشیدن پدر بسیار بی تابی کرده و این، مادر و به ویژه پدر را بسیار می آزارد.

کمی پس از بازداشت، آموزش و پرورش حقوق بداقی را نیز قطع کرد و خانواده و سه فرزندش را بیش از گذشته دچار گرفتاری نمود. برای دخترانش، نبود پدر و دوری از مهر او کم نبود که دل نگرانیهای اقتصادی و معیشتی هم به آن افزوده شد. پس از دو سال از آموزش و پرورش نیز اخراج گردید.

یازدهم خرداد 1390، مادر بداقی در بیمارستانی در شهر خرم آباد درگذشت و این در حالی بود که تا آخرین لحظه، چشم به راه دیدار فرزند بزرگ خویش یعنی رسول بود. با وجود تلاشهای بسیار خانواده، به وی اجازه حضور در مراسم خاکسپاری و ختم مادر داده نشد.

اما هم اکنون که سی ماه از بازداشت بداقی می گذرد، ایشان حتی یک روز هم نتوانسته از مرخصی، که حق همه ی زندانیان است استفاده کند حتی برای درگذشت مادرش و این در حالی است که بیشتر زندانیان سیاسی بازداشت شده در یکی-دو سال گذشته که برخی از رسول بداقی، بسیار شناخته شده تر هم هستند، از این حق برخوردار گشته اند. گویا برخی از زندانیان از سوی قوه ی قضاییه و شما به عنوان دادستان تهران فراموش گشته اند!

به هر رو، کانون صنفی معلمان ایران بر این باوراست که برای تنبیه یک انسان، نباید خانواده و بستگان وی در پرداخت هزینه با او شریک شده و تحت فشار قرار گیرند. این رویکرد نه دینی است و نه اخلاقی و انسانی. هر کسی خود باید هزینه ی رفتار و کردار خویش را بپردازد. اکنون، افزون بر بداقی، دست کم چهار نفر دیگر یعنی همسر و سه فرزند او، درگیر همه دشواریهای مادی و روحی زندان اند. دو قلوهای او گاهی پدر را عمو می خوانند. بی گمان، دوری پدر، این دو کودک را می آزارد و چنین دلتنگیهایی می تواند پیامدهای روحی و جسمی فراوانی را برای آنها و خواهربزرگ تر و مادرشان پدید آورد.

افزون بر بداقی، فرهنگیان دیگری نیز هستند که هم اکنون در زندان به سر می برند و حال و روزشان، به از بداقی نیست. علی پورسلیمان، محمد داوری و عبداله مومنی از آن میان اند. دختر عبداله مومنی در حالی به خانه ی بخت رفت که پدر نتوانست در جشن عروسی اش شرکت کند. کهن سالی و بیماری، چنان توانی از مادر دلتنگ و چشم براه محمد داوری ستانده که حتی از دیدارهای دو هفتگی نیز بازمانده است. همسر تنهای علی پورسلیمان، این روزها، چرخ زندگی را به دشواری می چرخاند.

 

مخالفت با آزادی مشروط علی پور سلیمان

به گزارش "جرس"، 14 اسفند 1390، زهرا قاسمپور ، همسر علی پورسلیمان می گوید:"تمام دغدغه همسرم به عنوان یک معلم، خدمت است."

علی پور سلیمان، عضو شورای مرکزی سازمان معلمان ایران یکی از این معلمان دربند است که از یازدهم خرداد سال 1390 در حال گذراندن دوران محکومیت خود است. او با توجه به گذراندن نه ماه از حکم یک ساله خود می تواند از حق آزادی مشروط استفاده نماید اما تاکنون پیگیریهای خانواده وی در زمینه استفاده از این حق اولیه بی نتیجه مانده است.

زهرا قاسمپور، همسر علی پور سلیمان در این باره گفته است:"با توجه به این که حکم ایشان یک سال بود و الان نه ماه آن را گذرانده اند، درخواست آزادی مشروط دادیم اما موافقت نکردند و دلیل آن را هم نمی گویند. حتی وثیقه آماده کردیم و بردیم، اما هیچ خبری نشد."

وی تصریح کرده است:"برای مرخصی هم خودشان و هم ما درخواست دادیم اما باز هیچ پاسخ مثبتی نگرفتیم، با این حال باز ناامید نیستیم تا شاید برای عید بگذارند به جمع خانواده برگردد. این روزها سخت است و قطعا در عید بسیار دشواتر خواهد بود. در این مدت مشکلات زیادی هم داشتیم، اما خب چاره ای نداریم جز تحمل. فقط دعا می کنم قبل از عید آزاد شوند و در کنار ما سال را تحویل کنند. البته این آرزو را برای همه زندانیان سیاسی دارم. امید که شرایطی ایجاد شود که همه عزیزان به جمع خانواده اشان بازگردند."

این فعال صنفی یازدهم خرداد 1390 توسط عده ای بازداشت و به شدت مورد ضرب و شتم قرار می گیرد به طوری که از پیشانی او خون جاری شده و به بیمارستان منتقل شد. او بعد از درمان به بند دو الف سپاه و سپس به بند 350 زندان اوین منتقل شد. وی پس از مدتی توسط شعبه 28 دادگاه انقلاب، به ریاست قاضی مقیسه، به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس محکوم شد.

خانم قاسمپور بر این نکته تاکید کرد:"حقوقشان که از همان روزهای اول قطع شد و چند بار نامه نوشتیم اما دیگر پیگیری نمی کنیم."

زهرا قاسمپور خاطرنشان می کند:"علی معلم بود و تمام دغدغه اش خدمت به کشور و بچه ها بود، الان هم هست. به کار و دانش آموزان خیلی علاقه دارد. وقتی مشکلی برای یکی از بچه ها پیش می آمد، تمام حواسش این بود که مشکل او را حل کند. او خیلی دلسوز است. حساسیتش این قدر روی بچه ها زیاد بود که حتی زمانی که دستگیرش کرده بودند در زمان امتحانات بچه ها بود و در اولین ملاقات از امتحان بچه ها می پرسید، از حال آنها و نگران امتحانات آخر سال دانش آموزانش بود. اما خوشبختانه روحیه خیلی خوبی دارند و وقتی به ملاقات می رویم، به ما هم روحیه می دهند و می گویند این روزها تمام می شود، نگران نباشید."

 

وضعیت وخیم محمد داوری در زندان

"گویا نیوز" در مورد آخرین وضعیت محمد داوری در زندان اوین بر طبق خبر خانه حقوق بشر می نویسد، بیژن داوری، برادر محمد داوری، معلم و سردبیر اسبق سایت سحام نیوز، به گوشه ای از مشکلات این زندانی سیاسی اشاره کرد.

وی با اظهار این که برادرش محمد در زندان دچار بیماری حاد اعصاب شده و وضعیت وخیمی در زندان دارد، گفت:"به دلیل وضعیت بد روحی محمد، مدتی پیش با زندان هماهنگ کردیم و او را پیش پزشک متخصص اعصاب و روان بردیم. پزشک گفت که سند بگذارید او مدتی از زندان بیرون بیاید، وضعیت روحیش وخیم است. قاضی و دادستان گفتند ما برویم و سند تهیه کنیم تا آنها مرخصی بدهند. ما هم از جاهای مختلف سند جور کردیم اما خودش قبول نمی کند. می گوید که من جرمی مرتکب نشده ام که برای بیرون آمدنم حالا سند بگذارم. می گوید باید بدون سند به من مرخصی بدهند."

 

بر اساس گزارش کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، بیژن داوری در مورد آخرین ملاقات با برادرش در زندان اوین گفته است:"دوشنبه دو هفته پیش برای ملاقات به تهران رفتیم که متاسفانه به ما اجازه ملاقات ندادند و فقط مادرمان توانست محمد را ببیند. بعد از این که از سالن ملاقات بیرون آمد، گفت حال محمد اصلا خوب نیست. محمد به غیر از مشکل روحی، قلبش هم درد می کند و دندانهایش هم خراب هست. مدتی پیش تر چند دکتر به مسئولان زندان معرفی کردیم که قبول نکردند و گفتند بروید پزشکهای دیگری را معرفی کنید. لابد فکر کرده بودند که آنها از دوستان خود محمد هستند و خلاصه بعد از مدتی معرفی کردن پزشک و قبول نکردن مسئولان و کش دادن این مساله، هم خودش از داخل زندان پیگیری را رها کرد و هم ما. او نیاز دارد که برای مدتی به مرخصی بیاید آن وقت به همه مشکلاتش می تواند برسد."

برادر محمد داوری گفت:"هیچ راه حلی برای مقابله با حوادث پیش آمده جلوی رویشان نیست. والله ما بعد دوسال و اندی که از بازداشت محمد می گذرد هنوز حقیقتا توجیه نشدیم که او به چه جرمی به زندان رفته است، نفهمیدیم گناهش چیست. ولی از یک طرف هم می ترسیم که چیزی بگوییم به ما هم اتهامی بزنند. خودتان می دانید که با این روزگار به زور زندگیمان را می چرخانیم. ما برای مقابله نه توان مالیش را داریم و نه توان حرف زدنش را. هیچ کاری از دستمان بر نمی آید. مادر پیرش را فقط باید بیاید ببیند، همسرش را از دست داده، هیچ منبع درآمدی ندارد و هیچ کاری هم از دستش بر نمی آید. ولی هر هفته در هوای سرد زمستان بجنورد به تهران می رود تا محمد را چند دقیقه ی کابینی ببیند. چه بگویم!"

بیژن داوری از موضوع دیگری نیز می گوید که بر مشکلات محمد داوری و کل خانواده این زندانی افزوده است:"در همان ماه اول که محمد به زندان رفته بود و ما برای پیگیری کارهایش در تهران بودیم، خانه و ماشینش به سرقت رفت. آدمهایی وارد خانه اش شده بودند و خیلی از وسایل خانه اش، از جمله تمام مدارک و کامپیوترش برده بودند. همین طور دسته چکش را نیز بردند که ما خبر نداشتیم. حالا می بینیم که از سوی دادگاه مرتب برای محمد احضاریه می آید. آدمهای ناشناسی یکی یکی برگه های چک محمد را استفاده کرده اند و حالا برگشت خورده است. محمد اسامی آدمهای که پایین چک را امضا کرده اند، نمی شناسد، ما هم همین طور. ما شکایت کرده ایم که این چکها از سوی محمد کشیده نشده، اما قاضی می گوید چکها به هرحال به اسم او استفاده شده و باید ما جوابگو باشیم. نمی دانیم حالا چکار کنیم، فقط ما هم برای سرقت اموالش شکایت کردیم. اولین جلسه دادگاه در این مورد 27 اسفند است و منتظریم تا ببینم که سارقان وسایل محمد چه کسانی بودند. این هم به گرفتاریهای ما و محمد اضافه شده است."

 

محمد داوری، روزنامه نگار و سردبیر اسبق سایت "سحام نیوز" (وابسته به مهدی کروبی)، پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 دستگیر شده است. دستگیری او بعد از نامه ای بود که مهدی کروبی به رییس مجلس خبرگان پیرامون آزار زندانیان سیاسی در بازداشتگاه کهریزک نوشت. طبق گزارشهای مختلف، او بعد از انتشار این نامه بازداشت شد و تحت فشار و شکنجه قرار گرفت تا علیه مهدی کروبی در تلویزیون جمهوری اسلامی اقرار کند. مهدی کروبی در آن روزها در نامهای به دادستان تهران، مسوولیت تمام اسناد و فیلمهایی را که به عنوان مستندات وجود شکنجه و تجاوز جنسی در زندانها ارایه کرده بود، بر عهده گرفت و محمد داوری را تنها فیلمبردار مصاحبهها عنوان کرد و گفت:"او هیج نقش دیگری در این ماجرا نداشته است."

با این حال محمد داوری به پنج سال حبس محکوم شد. در مرداد ماه امسال هم به یک سال حبس دیگر محکوم شد. افزایش یکسال حکم برای این است که او پنج میلیون تومان جریمه نقدی خود را به اتهام شرکت در تجمعات اعتراضی معلمان در بهمن و اسفند سال 1385 نتوانست پرداخت کند. محمد داوری از فعالان صنفی و عضو شورای مرکزی سازمان معلمان بود که به دلیل حضور در تجمع معلمان در سال 1385 بازداشت و در دادگاهی در سال بعد به پنج میلیون تومان جریمه نقدی بدل از حبس محکوم شده بود. هم اکنون به دلیل عدم پرداخت این جریمه، یکسال به حبس او اضافه شده است.

 

 

بازگشت به صفحه اول ایران نبرد

بازگشت به صفحه نبردخلق