فراسوی خبر... پنجشنبه ۲۶ تیر

چگونه می توانیم جنگ را به خانه بیاوریم؟

منصور امان

سه هفته پس از توقُف جنگ، دستگاه حاکم بر کشور به سیاست و رفتار خو گرفته اش بازگشته است. گویی برای آن رویکرد آژانس، رانده شدن به انزوای خطرناک بین المللی، حمله نظامی به کشور و سرانجام ناتوانی در مُقابل مُهاجمان هرگز اتفاق نیفتاده است. رژیم خامنه ای رو به عقب و در مسیر پیشین به حرکت درآمده و با هر روزی که از ادامه شرایط جنگی می گذرد، به حرکت خویش شتاب بیشتری می دهد.

در حالیکه نشانه ای از تلاش رژیم حاکم برای نرمش در بُحران هسته ای به چشم نمی خورد، با احتمال فعال شدن «مکانیزم ماشه»، فضای مانور و بازی با مُذاکره برای آن تنگ تر می شود. اُروپا شش هفته به رژیم ولایت فقیه فُرصت داده تا به یک توافُق بر سر بُحران هسته ای اش تن دهد. آمریکا نیز به این زمانبندی پیوسته و بر پُشتیبانی از آن تاکید می کند. در مُقابل، «نظام» همه هُشدارها پیرامون گُر گرفتن دوباره شُعله های جنگ و از جُمله علامتی که ترویکای اُروپایی فرستاده را نادیده می گیرد.

به جای آن، پایوران ارشد سیاسی و سرکردگان نظامی ج.ا سینه جلو داده و به رجزخوانی و قُلدرنمایی معمول مشغولند. یکی (فداحسین مالکی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس) می گوید «نظام هراسی از قرار گرفتن در فصل هفتم شورای امنیت ندارد»، دیگری (پاسدار حیات مقدم، عضو دیگر همان کمیسیون) سینه جلو داده «نباید از قرار گرفتن ذیل فصل هفتم منشور شورای امنیت هراس داشته باشیم» و آن دیگرکس (حُسین شریعتمداری، جریده نویس دربار خامنه ای) یک پله بالاتر رفته و عربده می کشد «مکانیسم ماشه کاغذ پاره است».

اگرچه این گُفته ها نه برای توضیح واقعی رویدادها و نه شکل دادن به آنها اعتباری دارد، اما بی تردید برای افزایش تنش و شُروع دوباره جنگ کُمک بسیار مُفیدی است. جُمله قصار آخوند خامنه ای مبنی بر اینکه «نه جنگ خواهد شد و نه مُذاکره می کنیم» این روزها بیش از هر زمان دیگری بر سرزبانهاست. این جُمله چکیده سیاستی است که بر مُحاسبات اشتباه، خودفریبی و ناتوانی سیستمی در تغییر مسیر بنا گردیده و جنگ ۱۲ روزه یکی از محصولات آن است.

اگر اقلیت حاکم بر کشور در برابر یک چیز مصونیت کامل داشته باشد، آن درس گرفتن از اشتباهات و عبرت آموزی است. پس از یک دوره رجزخوانی بی مایه از نوع آنچه که در بالا بدان اشاره شد، اینک آنچنانکه گویی این دسته لاف زن از گزافه های خود به هیجان آمده باشد، زبان به تهدید گشوده و شمشیر «بستن تنگه هُرمُز» و «بالا بُردن سطح غنی سازی به ۹۰درصد» را گرد سر می چرخاند. در همین مسیر تباه، سپاه پاسداران از قول منبع رسانه وابسته خود موسوم به «تسنیم» نقشه «استفاده از ذخایر اورانیوم برای کاربُردهای نظامی» که آنها را «غیرممنوع» می نامد را پهن کرده است.

به این وسیله رژیم آخوند خامنه ای فقط یک ماه پس از شُروع جنگ، انگُشت در همان سوراخی فرو برده که یکبار کشور و مردُم را به زهر آن مسموم ساخته. حمله نظامی اسراییل و آمریکا نشان داد که پس از ۷ اُکتبر، امتیازگیری به وسیله تهدید، غنی سازی و انبار کردن اورانیوم خیالپردازی است. اکنون نیز به همان ترتیب گذشته، تنها تاثیری که تهدیدهای توخالی و اقدامات تحریک آمیز خامنه ای و شُرکا به جا می گذارد، تبدیل خود و کشور به هدف مشروع نظامی برای حریفانی است که به همان اندازه آنها جنگ طلب و شرور هستند. تفاوُت در این است که خامنه ای و همگنان دهان پُر دارند و پُرگو و آنان دستان پُر دارند و پُر زور!

رژیم ولایت فقیه آگاهانه و خیره سرانه در حال زمینه سازی برای درگرفتن جنگ بعدی است. یورش وحشیانه به مُعترضان و کوشندگان مدنی، سیاسی و صنفی، اعدامهای خودسرانه و تشدید فشار بر زندانیان سیاسی نشان از وحشت و نگرانی آن نسبت به واکُنش جامعه به این رویکرد تبهکارانه دارد. دماسنج حاکمیت نُقطه جوش را نشان می دهد و با سایه فروپاشی در دور بعدی جنگ خارجی بر سر، برای پیشگیری از رسیدن لحظه تغییرات کمی به کیفی، به جنگ با جامعه برخاسته است.

 

 

بازگشت به صفحه نخست