|
|
فراسوی خبر... پنجشنبه ۳۰ مرداد اعدام؛ پیامی از سوراخ بی آیندگی منصور امان همزمان با اوج گرفتن دوباره اعتراضات کارورزان شاغل و بازنشسته، رژیم ولایت فقیه اعدام شریفه محمدی، فعال حُقوق کارگران، را در دستور کار گذاشته است. دستگاه حاکم به این وسیله به تنگدستان و محروم شدگان فرمان سُکوت می دهد و آنها را از دار چوبی و گُلوله سُربی برحذر می دارد. اعتصاب نیرومند کارگران نفت و گاز در دستکم یازده پالایشگاه، سکو و مُجتمع، تازه ترین نمود رُشد اعتراضات کارگری پس از فرو نشستن گردوغبار جنگ «نظام» و اسراییل است. در همین حال شهرهای گوناگون کشور نیز شاهد اعتراضات خیابانی کارورزان بازنشسته شده است. به مُوازات این، با هر روزی که از بُحران بی آبی و بی برقی می گذرد، آثار مُخرب و جانفرسای آن به گونه قوی تری، زندگی و معیشت جامعه را زیر تاثیر خود می گیرد؛ فشاری که در شکل گیری تدریجی اعتراضهای اجتماعی سراسری به این شرایط پژواک می یابد. سیستم حاکم توانایی حل هیچکُدام از بُحرانهایی که به مُحاصره اش درآورده را ندارد؛ واقعیتی که آن را می توان در انفعال آشکار رهبران، مسوولان و دستگاه های آن در برابر روند تخریب زیست انسانی و اسقاط کشور مُشاهده کرد. تنها راه حلی که ظرفیت رژیم ولایت فقیه اجازه دست گرفتن آن را می دهد، کاستن مصنوعی از بار بُحران از طریق افکندن آن به دوش مردم است. هزینه رُکود، فساد سیستمی و تنش خارجی را کارورزان شاغل و بازنشسته در هر سه بخش دولتی، شبه خُصوصی و خُصوصی با کاهش ارزش مُزد و مُستمری، تورُم چند رقمی، تاخیر یا پرداخت نشدن مُطالبات، اخراج و بیکاری و جُز آن می پردازند. از کیسه جامعه است که هزینه ویران سازی زیرساختها با افکندن آن به گرداب بی آبی، بی برقی، مُعضل گرما در تابستان و سرما در زمستان و جُز آن پرداخت می شود. رژیم خامنه ای - به دُرُستی - امروز خود را بیش از دوره دیگر حیاتش بدون حمایت اجتماعی و در انزوا می بیند. برای رژیمی که یک جنگ خارجی را با خسارت هنگُفت در پُشت سر دارد و در حال باز کردن دربهای یک جنگ دیگر با پیامدهایی به مراتب ویرانگر تر است، این وضعیت بدین معناست که نه تنها نمی تواند به جامعه به عُنوان پُشت جبهه مُتکی باشد، بلکه باید دگردیسی پُشت جبهه به جبهه در فرآیند جنگ را یک احتمال واقعی بداند. اعتراضات کارورزان شاغل و بازنشسته و شهروندان به جان آمده از قطع آب و برق، به حاکمیت نشان داد که امید به کشاندن جامعه زیر پرچم دروغین «میهن دوستی» و ناسیونالیسم و گرفتن فُرجه حمایت، سرابی بیش نیست. از این رو، تورهای پهن شده «همگرایی»، «یکصدایی»، «اتحاد» و جُز آن را جمع کرده و به روش مُستقیم و بدون آرایش همیشگی اش، یعنی سرکوب عُریان رو آورده است. رژیم خامنه ای با نوشتن احکام اعدام و خراطی چوبه دار گمان می کند که می تواند جامعه را از وحشت بر سرجای خود میخکوب کند. مردُم مُعترض اما پیام این خُشونت افسارگُسیخته علیه زندانیان سیاسی را به خوبی درک می کنند؛ این استبداد مذهبی است که ضعیف و بیمناک از کُنج انزوا پنجه می کشد و دندان نشان می دهد. پناه گرفتن علی خامنه ای از بیم مرگ در سوراخ، نماد این وضعیت است. |
|
|