فراسوی خبر... پنجشنبه ۲ مرداد

آب یا موشک، موضوع این است

منصور امان

به مُوازات آنکه سپاه پاسداران، بازوی نظامی رژیم حاکم، هلهله زنان آزمایش موفقیت آمیز یک موشک بالستیک را بوق می زد، جریان عادی زندگی در ۱۵ استان کشور دستکم برای سه روز به دلیل نبود آب و برق مُتوقف گردید. خسارت این تعطیلی اجباری برای کسب و کارها، تولید، کارورزان، بخش آموزش و چرخه بوروکراسی را فقط در سطح کلان می توان مُحاسبه کرد. این دو رویداد مُوازی، به روشن ترین صورت چگونگی توازُن بین منافع حاکمیت و نیازهای جامعه را اندازه گیری می کند و به همان صراحت، تعریفی فهم پذیر از اولویتهای حاکمان کشور به دست می دهد.     

آنچه که یک جنگ می تواند در ابعاد سراسری در یک کشور به بار بیاورد، رژیم ولایت فقیه به تنهایی و بدون نیاز به جنگ، دامنگیر کشور و مردُم کرده است. همراه با شُروع یک تابستان داغ و سوزان، شهرهای بُزُرگ و کوچک نیز وارد یک دوره بی آبی شده اند که پایانی برای آن در اُفق به چشم نمی خورد.

دستگاه خامنه ای از هیچ امکانی برای تخریب زندگی اجتماعی و سخت تر کردن شرایط زیست دریغ نمی کند. پس از رخت برکشیدن برق و گاز از مدار طبیعی جریان، اکنون فرآیند ویرانی به مرز تامین ماده اولیه حیات، آب، رسیده است. صحنه هایی همچون صف شهروندان گالُن به دست در خیابان در برابر تانکرهای آب و خانواده هایی که برای روزهای مُتوالی بی آب و برق سر می کنند، به تدریج به بخشی از زندگی روزمره تبدیل می شود.

دستگاه حاکم بر کشور به گونه نمایان هیچ طرح یا ایده ای برای رویارویی با بُحران آب ندارد. مسوولان اداره اُمور با فرار به جلو، گُستاخانه مردُم را در پدید آمدن این وضعیت گُناهکار می شمارند. آنها شهروندان را تهدید می کنند، نرخ آب و برق را به بهانه «پُرمصرفی» افزایش می دهند، پند و اندرز در باره «صرفه جویی» را جایگُزین اقدام موثر و ملموس کرده اند و حداکثر راه حل «خرید پمپ و مخزن» را به مردُم پیشنهاد می کنند. رییس جمهوری خامنه ای راه فرار بعدی را نشان می دهد و با ابراز اینکه «امکان ادامه بقای تهران به ‌عنوان پایتخت وجود ندارد»، انتقال پایتخت را مطرح می کند. این شیوه ای است که آفت ملخ هم از آن پیروی می کند؛ پس از غارت و خُشکاندن یک کشتزار، راه کشتزار بعدی را پیش می گیرد. 

بُحران آب یک پدیده ناگهانی و یکباره نیست. حتی حاکمیت خود نیز اعتراف می کند که کشور از پنج سال پیش وارد دوره کم آبی و خُشکسالی شده است. به بیان دیگر، حاکمان کشور پنج سال فُرصت داشته اند مانع رسیدن کم آبی به بُحران آب شوند، اما به سادگی روی این مُهلت قلم کشیده و به جای موضوعی که به زیست مردُم مربوط می شود، به اُمور مُقدم تری همچون ساخت شهرهای موشکی، پروار کردن حزب الله و انصارالله، توسعه ماجراجویی اتُمی، پُمپاژ منابع به ابزارهای سرکوب، چپاوُل ثروت و جُز آن پرداخته اند.

بُحران آب هرچه سخت و شیرازه های زندگی مدنی و لوازم آن هر چه فرو ریخته تر، موجب تغییر رویه رژیم ولایت فقیه نخواهد شد. نزدیک ترین شاهد، موشک بالستیک یاد شده است؛ حرکتی که نه فقط زاویه نگاه و جهت سرمایه گذاری آن را نشان می دهد، بلکه با به پیش راندن سیاست تنش زای خارجی، دریچه های مسدود به روی دانش، تکنولوژی، اطلاعات، تجربه و داده های دیگران و همکاریهای بین المللی را همچنان بسته نگه می دارد.

این آب نیست که پُشت سد استبداد مذهبی حاکم تبخیر و بُخار می شود، این زندگی است که مُتوقف مانده و زمین سوخته و مردُم تشنه را به جا می گذارد. برای نسوختن زندگی، این سد را باید شکست.

 

 

بازگشت به صفحه نخست