فراسوی خبر... پنجشنبه ۲ شهریور

مُقاومت زنان؛ کار «نظام» به تهدید مامورانش کشید

منصور امان

آنگاه که مقاومت ابعادی اجتماعی به خود بگیرد و به یک هنجار چه در نگاه و رفتار شخصی و چه در برخورد با قُدرت حاکم تبدیل شود، زور و قهر نیز که تا پیش از این نقش قاعده اصلی در تنظیم مُناسبات را بازی می کرد، به امری حاشیه ای فرو کاسته خواهد شد که نه چون موتور فشار رویدادها، بلکه چونان انگلی در پس آن می زید. آنچه که آخوند حسن نوروزی، یکی از تنظیم کنندگان «لایجه عفاف و حجاب» در مجلس مُلاها، به عُنوان تدبیری برای اعمال حجاب اجباری اعلام کرده، بیان همین واقعیت است.

وی که برای تشریح قوانین تازه «نظام» علیه زنان و در حقیقت به منظور وحشت پراکنی و ترور روانی جامعه بر صفحه تلویزیون دولتی پدیدار شده بود، ناخواسته به ناکارآمدی و خُنثی شدن آن در عمل اعتراف کرد. آخوند نوروزی توضیح داد: «پُلیسی که بدحجابی ببیند و جریمه نکند و مثلا یک آمر به معروف عکس او را گرفت و گزارش داد، مامور پلیس جریمه می‌شود.»

به بیان دقیق تر، حاکمیت در اجرای مُهمترین پروژه سیاسی خود علیه جامعه، حتی به ابزار محوری اعمال زور و قوانین خود که بدون آن نگاشتن و تنظیم قواعد و مُقررات بی معنی و صوری است، نمی تواند مُتکی باشد. دستگاه حاکم، پُلیس را مامور فشار بر زنان می کند و سپس مامور دیگری را برای فشار بر خود پُلیس گُسیل می دارد و او را تهدید به «جریمه» شدن می کند. حاکمیت به این ترتیب در همان حال که با «لایجه عفاف و حجاب» در دست تهدید می کند و عربده می کشد، بر اجرا ناپذیر بودن دستپُخت خود و توخالی بودن این ژست اقرار می کند.

آنچه که آخوند نوروزی و همریشان اش را کلافه کرده و به دور باطل پُلیس بازی کشانده، مُقاومتی است که در سطح جامعه جریان دارد. زنان در ابعاد گُسترده حجاب اجباری را کنار گذاشته اند و تدبیرهای سرکوبگرانه حاکمیت برای بازگرداندن وضعیت به عقب را بی اثر و ناکام ساخته اند. ماموران رژیم مُلاها که به گونه روزانه در خیابان و در جنگی فرسایشی با زنان قرار دارند، بی نتیجه بودن ماموریت خود را لمس می کنند. حجم فراگیر مُقاومتی که در پوشش اختیاری زنان مُتجلی شده، آنها را زودتر از امثال آخوند خوش نشین به این باور می رساند که تقلای «حجاب و عفاف»، آب در هاون کوبیدن است و ترفند دیگری باید اندیشید.

مُشکل اما اینجاست که «نظام» سلاح دیگری در دست ندارد. با پوشش قانونی یا بدون آن، تنها نُقطه اتکای آن برای تولید قُدرت، زور و قهر است و آنگاه که این نیز اتکا ناپذیر شود، نوبت به آخوند حسن نوروزی می رسد تا برای بهتر دیده شدن ابتذال قُدرت رو به زوال، بدان «صدا» و «سیما» بدهد.

 

 

بازگشت به صفحه نخست