فراسوی خبر... یکشنبه ۲۸ شهریور

دست حاج قابله زیر ساطور

منصور امان

مُمکن است سرچشمه حمله های بی پیشینه علیه پاسدار قاسم سُلیمانی، یک عامل سیاست منطقه ای صُدور تروریسم و فرقه گرایی "نظام"، درگیریهای درونی باندهای قُدرت باشد، همزمان اما بدون وجود مرزبندی اجتماعی با این سیاست و ترازنامه دفاع ناپذیر آن، چنین هدفی برای نشانه روی نیز وجود نمی داشت.

آقای مهدی خزعلی، مُنتقد "خودی" باند حاکم، در یک گُفتُگوی ویدیویی که بازتاب داخلی و خارجی گُسترده ای یافته است، سرکرده شاخه برون مرزی سپاه پاسداران، آقای قاسم سُلیمانی، را قابله داعش خوانده و شکل گرفتن جنگ ویرانگر در سوریه را ناشی از "زیاده خواهی سپاه پاسداران" دانسته است. وی همچنین "استراتژی و سیاست" حُکومت در این کشور را "غلط" و موجب ویرانی سوریه و عراق توصیف کرده است.

انتقادات آقای خزعلی به خوبی روی نُکاتی مُتمرکز شده که آقای خامنه ای و همدستانش توضیح قانع کننده ای برای آنها ندارند. از جُمله این واقعیت که پیش از سرکوب اعتراضهای مُسالمت آمیز مردُم سوریه توسط رژیم اسدها و با مُشارکت مُستقیم رژیم جمهوری اسلامی، از جریانی به نام "داعش" نشانی در میان نبود.

همچنین آقای خامنه ای و تُفنگچیهای پروار شده او قادر نیستند به پُرسش ساده ای که در سطح جامعه در گردش است و علت ناهمگونی فاحش بین هزینه های مادی، انسانی و بین المللی صرف شده در سوریه و کارنامه ورشکسته ای که "نظام" روی میز گذاشته پاسُخ دهند.

پنج سال پس از لشکر کشی به سوریه، "نظام" هنوز نمی تواند حتی یک دلیل باور پذیر برای ضرورت مُداخله خسارت بار خود به طبقات و قشرهای گوناگون جامعه که کار و زندگی آنها تحت تاثیر این ماجراجویی نظامی قرار گرفته، عرضه کند. حاکمان کشور به گونه بیهوده ای تلاش کرده اند این خلاء را با قلقلک احساسات اقشار مذهبی زیر عُنوان "دفاع از حرم" یا نمایش "فیلمفارسی" لُمپن – ناسیونال پُر کنند که نقش اول کُتک کاری در صحنه های ناموسی آن را "حاج قاسم" کُلاه مخملی بازی می کند. 

همچون ماجراجویی هسته ای، برآمد سیاست مُخرب و نابخردانه "نظام" در سوریه نیز جُز یک شکست تمام عیار نبوده است. گذشته از فقدان دستاورد نظامی، رژیم ولایت فقیه از نظر سیاسی، هر روز کمی بیشتر به دُنبالچه هدفهای خاورمیانه ای روسیه بدل گردیده است. پس از ایفای نقش به عُنوان نیروی پیاده نظام مُسکو در سوریه، حاکمان جمهوری اسلامی با دراختیار قراردادن پایگاه نظامی به روسیه در خاک ایران و اجازه استفاده نظامی از قلمرو هوایی و آبهای مُشترک، به شتاب در حال قاجاریزه کردن مُناسبات خود با همسایه شُمالی هستند.

تازه ترین شاهد روشن از حرکت این روند، استقراض پنج میلیارد دُلاری از روسیه است که در سُکوت و بدون رعایت تشریفات قانونی صورت گرفته است. نه مجلس مُلاها که مُجوز استقراض را صادر کرده و نه دولت که آن را دریافت خواهد کرد، در باره ضرورت گرفتن وام از روسیه و محل هزینه آن به گونه مُشخص کلمه ای به زبان نمی آوردند و فقط به اشاره به عبارت کُلی "طرحهای عُمرانی" اکتفا می کنند. برخورد پُرسش برانگیز مزبور این گمانه را تقویت می کند که محل خرج وام پنج میلیارد دُلاری در سوریه خواهد بود و به بیان دقیق تر، روسیه آن را از یک جیب به جیب دیگر مُنتقل می کند.    

انتقادهای آقای خزعلی می تواند هُشداری برای امکان گُشوده شدن جبهه تازه ای در نبرد باندهای قُدرت باشد؛ یک تهدید موثر که گُنجایش و توان خود را به گونه انحصاری از دافعه اجتماعی و بی اعتباری سیاست "صُدور انقلاب" و ماجراجویی خارجی حُکومت نزد جامعه کسب می کند.   

 

 

بازگشت به صفحه نخست