فراسوی خبر... دوشنبه ۲۸ مرداد

صادق لاریجانی؛ تُف سر بالای "رهبر"

منصور امان

آقای صادق لاریجانی برای شکار شدن رها شده است. پس از شلیک چند تیر به پیرامون و دستگیری مُعاون و کارچاق کن وی، اینک خود او به گونه مُستقیم زیر آتش قرار گرفته است.

هنگامی که اصلی ترین بُلندگوی حُکومتی بینندگان خود را دعوت به تماشای سُقوط ستاره بخت آقای لاریجانی می کند، به خوبی می توان بنا را بر تلاشی سازمان یافته برای اره کردن پایه صندلی این مقام ارشد حُکومتی گذاشت. صداوسیمای ج.ا، رییس پیشین قُوه قضاییه را به دلیل اشرافیت و ترویج آن و نیز پیگرد مُنتقدانش زیر ضرب گرفته و تردیدی نیست که در روزهای آینده محورهای حمله دیگری نیز بدینها خواهد افزود.

به مُوازات این، آیت الله مُحمد یزدی، پایور بُلندپایه ج.ا و رییس یک اُرگان حُکومتی در حوزه علمیه قُم، از همان زاویه صداوسیما یعنی اشرافیت، به مُلای بخت برگشته تاخته است . او همچنین برای مُخالفت خود با آقای لاریجانی سابقه تراشیده و نوشتن نامه تهدید آمیز از سوی وی به آقای خامنه ای مبنی بر قهر، ترک ایران و اقامت در نجف را تایید کرده است.       

لازم به گفتن نیست که در پس پرونده سازی و دمونتاژ آقای صادق لاریجانی، شخص رهبر جمهور اسلامی، آقای علی خامنه ای، قرار دارد. تحت هیرارشی ج.ا، بدون دستور یا چراغ سبز وی، حمله به یکی از بالاترین مقامهای حُکومتی و منصوبان مُستقیم او مُمکن نیست.

نخُستین واکُنش آقای لاریجانی به حملات سازمان یافته علیه خود نشان می دهد که در درجه اول نوع و ماهیت بازی را دریافته و درجه بعد تلاش می کند با تهدید به افشاگری خود را از زیر ضرب بیرون بکشد. او سُخن از یک "پروژه برای تخریب اینجانب و شاید هم تخریبهای دیگر" توسُط "صدا وسیما و نهادهای دیگر" می راند و هُشدار می دهد که "سینه ام خزانه الاسرار مجموعه ای از مُعاونان، قائم مقامات و آقازاده های مسوولان و شخصیتها" است و می افزاید: "در موقع مُناسب به تفصیل صُحبت خواهم کرد."

اگرچه تهاجُم به آقای لاریجانی به طور عُمده از زاویه فساد مالی و مواهب آن جریان دارد، اما باید در نظر داشت که فساد مالی در کنار رُسوایی جنسی دو محور محبوب در رژیم ولایت فقیه برای تصفیه حساب با یکدیگر و خارج کردن رُقبا از بازی به شمار می آید. از این رو، ابهامی که پیرامون زمینه ها و انگیزه واقعی این درگیری در راس "نظام" وجود دارد، تا باز شدن زوایای پنهان آن به حال خود باقی می ماند.

آنچه که به یقین می توان از آن سُخن گفت، نقش بی بدیل آقای خامنه ای در اتهاماتی است که به آقای لاریجانی نسبت داده می شود. وی منصوب مُستقیم "رهبر" است و تحت نظارت و مُجری اوامر او در نهاد قضایی – امنیتی بوده است. آیت الله صادق لاریجانی از جُمله از آن رو شُهرت یافته که دستگاه قضایی را با بی پروایی و زنندگی بیشتری به عروسک خیمه شب بازی آقای خامنه ای و اُرگانهای امنیتی او بدل کرده است.

آقای خامنه ای در تمام طول فعالیت گُماشته اش در قُوه قضاییه، از و در هر آنچه که مُرتکب شده، پُشتیبانیش کرده و حتی زمانی که کوس رُسوایی ده ها حساب بانکی مخفی وی و عایدی ماهانه ۲۲ میلیارد تومان آن نیز به صدا درآمد، این هیچکس کمتر از "مقام مُعظم" نبود که به حمایت از او برخاست و اتهامات و مُستندات مطرح شده را "تُهمت، بدگویی و تعرُض به قوه قضاییه" خواند و مقام رُسوا شده را تشویق کرد: "فضا سازی و تُهمت نباید در عزم و اراده و فعالیتها تاثیر منفی بگذارد."

آقای خامنه ای همچنین با وجود فراگرفتن آقای لاریجانی در هاله ای از بدنامی و رُسوایی مالی، در پایان ریاستش بر دستگاه قضایی، سُکان هدایت و راهبری مجمع تشخیص مصلحت نظام را در دست او گذاشت و فراموش نکرد که "مُدیریت پُرتلاش و عالمانه و مُخلصانه" وی در قُوه قضاییه را تحسین کند.

ولی فقیه ج.ا برای کناره جستن از گُماشته خود و فرار از مسوولیت در برابر عملکرد و کارنامه وی، کار دُشواری در پیش دارد. آنتن حساس جامعه محروم که رو به دستگاه غارتگر حاکم و رهبران و پایوران فاسد آن تنظیم شده، مسیر گُریز او را از هم اکنون مسدود کرده است. 

 

 

بازگشت به صفحه نخست