فراسوی خبر... چهارشنبه ۲۷ تیر

فرش خون و خرابه زیر پای پوتین برای "فروخته شدن" در هلسینکی

منصور امان

رژیم ولایت فقیه با بیم و تشویش در انتظار نتایج دیدار آقایان پوتین و ترامپ است. مُلاقات مزبور در هلسینکی از هنگام اعلام انجام آن بر صحنه سیاست جمهوری اسلامی فرمان رانده و برای حاکمان کشور که تُخم مُرغهای طلایی شان در سوریه در سبد آقای پوتین شانه شده، به کابوسی سمج تبدیل گردیده است.

یکی از بیشترین اصطلاحاتی که در ماه اخیر در ادبیات رهبران، پایوران و دستگاه های تبلیغاتی جمهوری اسلامی در رابطه با مُلاقات سران روسیه و آمریکا به گوش می رسید، "فروخته شدن" بود. این تعبیر با وجود عامیانه بودن اما ارزیابی دقیقی از موقعیت رژیم جمهوری اسلامی نزد "شریک استراتژیک" خود است: یک کارت بازی و تعویض پذیر، جنس بُنجُلی که برچسب حراج خورده است.

حاکمان کشور برای رسیدن به این نُقطه سرشکستگی، مسیر طولانی و پُرخرجی را پیموده اند. آنها بخش مُهمی از ثروت و درآمدهای ملی کشور را هزینه ماجراجویی نظامی در سوریه کرده اند. مُحتاطانه رقمی که در این باره اعلام شده، آمار نماینده سازمان ملل در اُمور سوریه، آقای دی میستورا است که از مبلغ سالانه ۶ میلیارد دُلار سُخن رانده است. به این ترتیب آقای خامنه ای و دولتهای زیردست او تا امروز برای جنگ هشت ساله سوریه، دستکم ۴۸ میلیارد دُلار هزینه کرده اند.

مساله مُهم در این ولخرجی، پرداخت آن از کیسه معیشت و زندگی جامعه، زیرساختها و مُحیط زیست کشور است. دستمُزد هر مُزدوری که پرداخت شده، بازنشسته یا کارگری را از دریافت حُقوق محروم کرده، هر توپ و خُمپاره ای که شلیک شده، ترکشهای آن به زلزله زدگان کرمانشاه، به حاشیه نشینها اصابت کرده. به این ترتیب کُریدوری که "نظام" برای ارسال تدارُکات و تجهیزات به سوریه و لُبنان کشیده، از میان شهرها و روستاهای تشنه و بی برق، کارخانه های تعطیل شده و صفهای طولانی بیکاران و انبوه زُباله گردها می گذرد.

حال بنا به اعتراف عاملان این تبهکاری دوگانه، آشکار گردیده که حاکمان جمهوری اسلامی حتی در سرمایه گذاری برای بقای خود نیز ناشی، بی کفایت و غیرمسوول هستند. دلشوره به فریاد آمده آنان از مُلاقات هلسینکی، مُحاسبات غلط و جُنون آمیزی که بر پایه آن لشکرکشی به سوریه صورت گرفته را افشا می کند. آقای خامنه ای و پاسدارانش ده ها میلیارد دُلار را صرف نگه داشتن آقای بشار اسد در قُدرت و توسعه نفوذ روسیه کرده اند. آنها مسیر رژه فاتحانه آقای پوتین به هلسینکی را با جسد شُمار توجُه پذیری از فریب خوردگان و اعضای بسیج و سپاه پاسداران فرش کردند و در انتها با دست خالی و آغشته به خون بر جا مانده اند.

چانه زنی هلسینکی و فغان و مرثیه خوانی حُکومت در این باره، به مردُم مُعترض ایران دلیل دیگری در دُرُستی شعارها و مُطالبات شان عرضه کرده است. از سال ۸۸ که نخُستین فریادها علیه سیاست منطقه ای ابلهانه و خانمان برانداز حُکومت شنیده شد، این صدا بُلند و بُلند تر شده است. نه هلسینکی، نه هیچ پایتخت خارجی دیگر، فقط صاحبان این صدا، مردُم ایران، هستند که حرف آخر پیرامون سیاست تاخت و تاز برون مرزی حُکومت را بر زبان می آورند.

 

 

بازگشت به صفحه نخست