فراسوی خبر... چهارشنبه ۲۷ بهمن

تبدیل "اُستان زرخیز" به زمین سوخته و بی مردُم

منصور امان

نزدیک به پنج میلیون خوزستانی با فاجعه ای زیست مُحیطی دست به گریبان شده اند که بی واسطه از سوی رژیم جمهوری اسلامی بر سر آنها نازل شده است. در این واقعیت نه اطوارهای چاره نمای پایوران حکومتی و نه اشک تمساح باندهای درگیر که برای تسویه حساب با یکدیگر ریخته می شود، تغییری می دهد.

آثار ویرانگر سیاستها و تصمیمهای انسان و طبیعت ستیز رژیم ولایت فقیه در اُستان نفت خیز خوزستان هر روز به گونه نیرومند تری در زندگی روزمره شهروندان آن پدیدار می شود. مُشکل ریزگردها و آلودگی هوا که در این میان به کابوس دایمی آنها بدل گردیده، حال ابعاد ناگُوارتری یافته است و در حال حذف امکانات شهری همچون آب و برق از باقیمانده اسباب زندگی است.

قطع پیاپی و گاه چند روزه آب و برق در نتیجه رسوب ماده ترکیبی از گرد وغُبار فزون یافته با رُطوبت هوا که بر تاسیسات آب و فاضلاب و انرژی می نشیند، صدای سُقوط سهمگین خوزستان به سوی بیابان تُهی از زندگی را بُلندتر به گوش رسانده. روند دگردیسی "اُستان زرخیز" به زمین سوخته و بی مردُم مدتهاست که به جریان افتاده است و هر فصل جدید، شاهد تازه تری از آن ارایه می کند.  

هزاران خوزستانی به گونه دسته جمعی و در فاصله های زمانی مُتناوب در نتیجه آلودگی هوا راهی بیمارستان می شوند، بخشهای گُسترده ای از جمعیت آستان از آب آشامیدنی محروم شده است، جمعیت شهرها و روستاها به گونه ثابت در حال کاسته شدن است، نیروهای مُتخصص در همه حوزه ها، از زندگی یا اقامت در خوزستان خودداری می کنند، مراکز صنعتی یکی پس از دیگری تعطیل می شود و بخش عُمده اقتصاد کشاورزی دیگر وجود خارجی ندارد.

این فاجعه طبیعی اگرچه از آسمان می بارد، اما بلایی آسمانی نیست، بلکه محصول نگاه و عملکردی است که انسان و چگونگی زیست او در مُحاسباتش حداکثر نقشی حاشیه ای بازی می کند و غارت طبیعت را راهی طبیعی برای انباشتن کیسه ثروت مادی یا بقای سیاسی می داند.

میلیونها نفس بُریده و تشنه کام خوزستانی، زندگی جهنمی و تحمل ناپذیر خویش را مدیون حاکمان کشور هستند که روزی در طلب نفت، تالاب هورالعظیم، یک اکوسیستم حیاتی، را خُشک و به بیابان بدل می سازند و روزی دیگر جیب نظامی – امنیتیها را با قراردادهای میلیاردی و بلاهت بار سد سازی بر روی شریانهای زندگی اُستان، کرخه و کارون، پُر می کنند. در امتداد هزاران کیلومتری این دو رودخانه، زندگی نابود شده است و مرگ در هیات ریزگردها، از گور هورالعظیم به سمت شهرها و روستاها در وزش است.

آنچه که راه تنفُس خوزستانیها را بسته است، غُبار مرگی که بر کوچه و خیابان، آب و برق می نشیند، نکبتی است که حیات طاعون وار رژیم ولایت فقیه به گونه روزانه تولید و مُنتشر می کند. این آلودگی را باید زُدود.  

 

 

بازگشت به صفحه نخست