فراسوی خبر... یکشنبه ۲۶ آذر

آیت الله سیستانی، همپیمانی که به رقیب بدل شد

منصور امان

همانگونه که تقویت توسعه طلبی فرقه ای رژیم ولایت فقیه با طُلوع داعش پیوند خورده، تضعیف آن نیز با غُروب این باند بُنیادگرا گره خورده است. در نظم پسا داعش جایی برای نیروهای مُحرکه جنگ فرقه ای وجود ندارد. روندی که در این جهت در عراق آغاز گردیده، اکنون در هیات آیت الله سیستانی یک نیروی قوی و موثر را در مرکز خود دارد.

آیت الله علی سیستانی که پس از اشغال عراق به پُرنُفوذترین چهره مذهبی این کشور فراز یافته، خواستار آن گردیده که شبه نظامیان حشد الشعبی سلاحهای خود را به ارتش عراق تحویل دهند و در سیاست دخالت نکنند.

فراخوان وی به خلع سلاح سیاسی و نظامی حشد الشعبی هنگامی اعلام گردیده که از یکسو نیروی مزبور در نتیجه کُمک و پُشتیبانی مُستقیم و غیرمُستقیم جمهوری اسلامی و ایالات مُتحده در اوج قُدرت خود به سر می برد و از سوی دیگر، با شکست نظامی داعش در عراق و سوریه، فرش حیات و دستاویز وُجودی اش از زیر پای آن کشیده شده است.

آیت الله سیستانی به اتکای نُفوذ مذهبی در میان شیعیان عراق، نقش مُهمی در جهت دهی به تحولات عراق بازی می کند. از همین رو، رویکرد تازه وی را می توان ضربه مُهمی به نقشه های توسعه طلبانه و مُداخله گرایانه حاکمان ایران در این کشور ارزیابی کرد. حشد الشعبی در اساس گرد فتوای مذهبی وی که خواستار "جهاد" با داعش شده بود، شکل گرفت و سازمان یافت. رژیم مُلاها فقط با لیز خوردن روی موج برانگیخته شده توسُط او بود که توانست گُنجایش دست اندازی نظامی و سیاسی اش در عراق را به گونه توجُه پذیری افزایش دهد.   

با تلاش آقای سیستانی برای مهار مولود خود، نه تنها مشروعیت مذهبی حشد الشعبی بین اکثریت شیعیان عراقی رنگ می بازد و پیرو آن توانایی اش برای بقا به شکل کنونی دُچار چالشی جدی می شود، بلکه همچنین آیت الله سیستانی نزد رژیم ولایت فقیه از مقام همپیمان به مرتبه رقیب و کمی جلوتر، دُشمن تغییر جایگاه داده می شود.

بدیهی است جنی که آقای سیستانی از چراغ بیرون آورده، به سادگی با فرمان او به چراغ برنمی گردد. حشد الشعبی در کادر نقشه ژئوپولیتیک رژیم ولایت فقیه برای ایجاد "عقبه استراتژیک" با تابلوی ایدیولوژیک "هلال شیعی" نقشی کلیدی بازی می کند و همزمان دریچه نُفوذ آن در عراق و چُماقی برای به کُرسی نشاندن منافعش به شمار می رود.

حرکت آیت الله سیستانی اما گامی مُهم در جهت تغییر مُعادلاتی است که گرد داعش شکل گرفته؛ نخُست به این دلیل که در چارچوب کوشش بین المللی برای تعریف نظم پسا داعش قرار گرفته و آن را به گونه موثری تقویت می کند. سپس از آن رو که بر درهم آمیختگی منافع گوناگون در جنگ با داعش که رژیم مُلاها در ظرف حشد الشعبی به خوبی از آن بهره برداری کرده، نُقطه پایان می گذارد. فراخوان آیت الله سیستانی صف پیروان وی را از وابستگان رژیم حاکم بر ایران در حشد الشعبی جدا خواهد کرد و مرزی را ترسیم می کند که از پتانسیل گذر از میان جمعیت شیعی این کشور نیز برخوردار است.

ناگُفته پیداست که رژیم ولایت فقیه ابتدا تلاش خواهد کرد با توسُل به تهدید و تطمیع آقای سیستانی و نزدیکان و پیروان وی، از خلع سلاح نظامی و سیاسی حشد الشعبی جلوگیری کند. در گام بعدی حاکمان ایران امکانات سیاسی و قانونی مُزدوران بومی خود را برای سنگ اندازی، بی اثر کردن یا جعل تابلوی جدیدی برای ساختارهای شبه نظامی تحت پایش خود به کار خواهند انداخت.

موفقیتهایی که رژیم جمهوری اسلامی بر دوش داعش و توحُش فرقه ای در عراق و سوریه به دست آورده، از جنس ناپایدار و زودگذر هستند. هر گامی که در جهت گذار از شرایط دهشتناک کنونی در این دو کشور به زمین نهاده شود، ضربه ای است که آن را از قلمرو مُتصرف شده، عقب تر می راند؛ دُرُست همچون داعش!

 

 

بازگشت به صفحه نخست