فراسوی خبر... یکشنبه ۲۱ شهریور

روی این موج قایقهای تُندرو لیز می خورند

منصور امان

پس از یک دوره توازُن نسبی، شواهد اینک حکایت از آن دارند که شیب سیاست تنش آفرینی خارجی رژیم مُلاها به سمت بالا مُتمایل شده است. ماجراجویی سپاه پاسداران در خلیج فارس علیه کشتیهای آمریکایی، حملات شدید لفظی علیه عربستان سعودی و همسایگان آبی خلیج فارس و سر آخر قرار دادن موشک بالستیک در اختیار شبه نظامیان حوثی در یمن، نشانه های روشنی از تحول مزبور به شمار می آیند. به راستی علت این رویکرد چیست؟

تردیدی وجود ندارد که یک نیروی مُحرک تنش افروزیهای جدید، فاکتور خارجی است. چه، در استراتژی رژیم مُلاها برای ایفای نقش محوری در تقسیمات منطقه ای تغییری به وجود نیامده است و پیرو آن، ابزارهای مادی ساختن آن که در مضمون و شکل بُحران زا است نیز همچنان مورد استفاده قرار می گیرد.

از سوی دیگر، "جام زهر" هسته ای کُمک زیادی به برآوردن این نیاز و سهیم شدن "نظام" در بازی نظم بین المللی نکرده است. بدتر از آن، رژیم مُلاها هر روز اندکی بیشتر فشار چارچوبی که به آن پا گذاشته را احساس می کند. بُحران در این راستا نقش سوپاپ تخلیه فشار را بازی می کند و همزمان صدای آژیر آن، درخواست قطع یا کاهش فشار را به گوش مُخاطبان مُلاها می رساند.

با این حال چنین می نماید که در تحولات جاری، فاکتور داخلی، عامل محوری بوده است و یک کشمکش بر سر آماج و جهتگیری سیاست خارجی "نظام" در دوران "پسابرجام" آن را دامن زده باشد. به بیان دیگر، تحریکات خارجی "نظام" به گونه نیابتی، یک جنگ قُدرت درونی زیر "خیمه نظام" را پیش می برد.    

آقای رفسنجانی، رهبر جناح میانه حُکومت، هفته گذشته و در گرماگرم نزاع بر سر قرارداد با FATF، یک نهاد بین المللی مُبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم، خواهان کاستن از مخارج نظامی حُکومت شد و برای مُدلل کردن این درخواست، پیشرفت اقتصادی دو کشور ژاپُن و آلمان پس از خلع سلاح شدن را مثال آورد.

اگرچه رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام از در پُشتی به موضوع سرک کشیده بود، اما همین اشاره، هم برای توضیح چالشی که "نظام" را به گونه مُناقشه انگیزی درگیر خود ساخته بسنده می کرد و هم برای به صف شدن آشکار رُقبا علیه آن!

موجی که از پستوی "نظام" به ساحل فضای عُمومی رسیده بود، در هفته گذشته به سُرعت محورهای در دستور جدال همچون "حُقوقهای نُجومی" و جاسوس گیری در تیم هسته ای را به کنار راند و سرکردگان برآشُفته و نگران سپاه پاسداران و پایوران خشمگین باند ولی فقیه را به میدان آورد.

همانگونه که پروژه آقای رفسنجانی یکباره و ناگهانی به میدان پرتاب نشده، بدیهی است که تهدیدات و حمله های لفظی امروز اعضای باند ولی فقیه نیز تنها راهکاری نیست که آقای خامنه ای و همدستان اش برای دفاع از استراتژی خود و قلمرو سیاسی و اقتصادی کسب شده به واسطه آن، در برنامه عمل خویش نوشته اند. در چاره جویی آنها – برابر با سنت ذاتی و دیرینه "نظام" - تولید بُحران و تنش خارجی، حرف اولی است که به زبان آورده می شود.

جوهره جدال باندهای قُدرت گرد آینده سیاست خارجی رژیم، بیشتر از آنکه چرخش پایه ای سیاست باشد، یک جدال ناب منافع است که بر پُشت جایگاه "نظام" در مُعادلات بین المللی حمل می شود. تغییری که در این جولانگاه بر سر ایجاد شدن یا نشدن آن به ستیز برخاسته شده، مسیر کُنونی توزیع ثروت و قُدرت و سهم استراتژیها از هر دوی آنها است.

 

 

بازگشت به صفحه نخست