فراسوی خبر... یکشنبه 20 دی

تنش شویی به جای تنش زدایی

منصور امان

مانور قُدرت باند ولی فقیه گرد اماکن دیپلُماتیک عربستان سعودی پایان یافته و اینک رُقبای آن مشغول جمع آوری خاکستر و پاکشویی آثار به جا مانده هستند. از این زاویه، دولت حُجت الاسلام حسن روحانی همان نقشی را عُهده دار گردیده که باند حاکم در جریان عقب نشینی هسته ای بدان سپرده بود، با این تفاوت که این بار نه با سناریوی خود، بلکه در بازی رقیب به پیشاپیش صحنه آمده است. یک مُقایسه گذرا بین این دو بُحران، موقعیت طرفهای دخیل در آن را نیز روشن می سازد.

آقای خامنه ای و شُرکای او منافع مُستقیم و مُبرمی در رهایی از پنجه آهنین ماجراجویی هسته ای که گلوی "نظام" را تا مرز خفگی می فشرد، داشتند. این مخرج مُشترکی بود که به مدد آن جناح میانه حُکومت می توانست کارتهایی را که آقای خامنه ای و شُرکا در اختیارش می گذاشتند، روی میز بگذارد و بازی خود برای جلب نظر طرفهای خارجی و سنگین کردن وزن اش در داخل را پیش ببرد.

در بُحران سفارت اما مساله هژمونی بدون هیچ واسطه ای و از این نظر، بدون ایجاد یا اتکا به منافع مُشترک طرح گردیده است. باند حاکم با تمام نیرو در پی جایگُزین سازی پایه های مادی حُکمرانی انحصاری خود می باشد که به دلیل نوشیدن "جام زهر" از کف داده است. به همین دلیل نیز نه فقط امتیاز رایگانی برای تقسیم کردن ندارد، بلکه کارتهایی که باند حریف در پروسه سازش خارجی به دست آورده را نیز به خدمت خود می گیرد.

برای باند حاکم این یک بُحران سود آور به شمار می رود؛ بدینگونه که در همان حال که با ایجاد تنش در مُناسبات با همسایگان، خلق بُحران موشکی و گُسترش ماجراجویی در سوریه به ترمیم قُدرت خود در داخل می پردازد، همزمان با به جلو انداختن آقای روحانی و دولتش، هزینه خارجی این مانورها را نیز پایین نگه می دارد.

با این حال، "دیپلُماسی میانه روانه" حُجت الاسلام روحانی بدون ارایه نتایج لمس پذیر یا نشان دادن شواهد روشن از تغییر مسیر، نه برای باند حاکم و نه برای خود او گرهی را باز می کند.

جناح میانه در بُحران هسته ای، همراه با درخواست پایان فشار، اسقاط پروژه اتُمی را پیوست کرد. در بُحران سفارت نیز "دولت اعتدال" برای جدی گرفته شدن ناچار است گامهای مُشخصی در جهت لگام زدن به ماجراجویی خارجی باند رقیب و به دست گرفتن واقعی کُنترُل سیاست خارجی به پیش بگذارد. کارگُزاران مُعامله هسته ای به خوبی می دانند که با چند نامه پوزشخواهانه و اعلام نیت پیگیری و مُجازات عاملان حمله به سفارت، موضوع از روی تخته سیاست پاک نمی شود.

آقای روحانی اما نشان داده که فقط توانایی پیشروی در مسیری را دارد که باند رقیب برای آن هموار کرده باشد یا با تحرُک در آن مُخالفتی نداشته باشد. در جُملگی پهنه هایی که امکان چالش و رویارویی با حریف وجود داشته، "دولت تدبیر و اُمید" خود را از سر راه آن کنار کشیده است. علت عمل نکردن آقای روحانی به وعده های انتخاباتی خود، کُرنش به توازُن موجود و وابستگی به منبع قُدرت مُشترکی است که آن را شکل داده است. این همان دلیلی است که به اسیدپاشان اصفهان، مُهاجمان به کُنسرتها، گردهماییها و سُخنرانیها و قاتلان و شکنجه گران در زندانها مصونیت می بخشد و کمی جلو تر، حُجت الاسلام را به "بُزغاله" چرانهای 9 دی پیوند می دهد.

بر این اساس، تلاش آقای روحانی برای تنش زدایی، یک سیاست واقعی، جا اُفتاده و پایدار نیست و آن را بیشتر در طبقه بندی "تنش شویی" می توان جا داد. او دُرُست پیش از بُحران اخیر، به گونه نمایانی از میلیتاریسم موشکی "نظام" پُشتیبانی کرد. چه کسی ست که نداند موشکهایی که وی از آنها حمایت کرد، در خدمت همان سیاستی قرار دارد که سفارتخانه و کُنسولگری آتش می زند.

بازیگر روی صحنه خوب بازی می کند، کارگردان نمایش اما کس دیگری است.

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست