فراسوی خبر... چهارشنبه ۱۹ تیر

تلاش حاکمیت برای رسیدن به توازُن دهه شصتی با جامعه

منصور امان

درحالیکه دستگاه حاکم می کوشد جابجایی چند دژخیم در منصب ریاست سیاهچالهایش را واکُنشی به قتل زندانی سیاسی، علیرضا شیرمحمد‌علی، جا بزند، ماشین شکنجه و جنایت در زندانها با شقاوتی بیش از پیش در جولان است.

ندا ناجی، دانشجو و فعال سیاسی، با همان شیوه ای به کار گرفته شده در قتل علیرضا شیرمحمد‌علی، مورد حمله اوباش در زندان قرچک قرار گرفته تا "نظام" بسا بیشتر آشکار کند که دسیسه قتل زندانیان سیاسی، بیمارکُش کردن آنها، محروم سازی از آب و غذا و رفتار حیوانی قاضی و بازجو و زندانبان یک تصمیم یا رفتار شخصی نیست، بلکه سیاستی سازمان یافته و هدایت شده است.

اوباشی که علیرضا شیرمحمد‌علی، ۲۱ ساله، را سلاخی کردند و بازجویانی که کاووس سید امامی، ۶۴ ساله، را زجرکُش کردند، فقط در نتیجه عمل خود اشتراک ندارند، بلکه اُتاق فرمان آنها نیز یکی است. به وسیله جنایات این طیف، پیام یکسان حاکمیت است که به مُخالفان، مُعترضان و مُنتقدان مُنتقل می شود: برنتافتن نظم حاکم، پرداخت هزینه سنگینی را به انتظار نشسته.

در دوره ای که سرکوب تاثیر مُنفعل کننده اش بر جامعه را از دست داده، رفتن به زندان "نظام" فاسد و ستمکار فضیلت به حساب می آید و کارخانه و مزرعه، جاده و خیابان، مدرسه و دانشگاه صحنه نمایش سینه های سپر کرده و بی هراس است، بدیهی ست که حاکمیت در اعمال خُشونت و وحشیگری یک پا جلوتر می گذارد تا جُبران مافات کرده باشد.

همین نیاز از سر تنگنا است که اراذل و اوباش را به مُتحدان "نظام" بدل کرده و هموست که یک قاتل بدنام را به ریاست دستگاه قضایی حاکمیت برکشیده است. دژخیم ابراهیم رئیسی هیچ وظیفه ای مُهم تر از تولید وحشت و نشان دادن پنجه های خونین اش ندارد. بر این اساس، شُهرت چندش برانگیز او در جامعه، برای رووسایش نه تنها مانعی به شُمار نمی رود، بلکه یک پیش شرط لازم برای این شُغل در دوره کنونی را برآورده می کند.

مُهمترین اقدامات آقای رئیسی در دوره کوتاه ریاستش بر دستگاه قضایی در راستای این ماموریت صورت  گرفته؛ او پُستهای مُهم تر و میدان فراخ تری برای برخی از بی رحم ترین جلادهای دست پرورده رژیم ولایت فقیه فراهم آورده و برای تکه پاره کردن محکومین به اعدام بخشنامه اجرایی صادر کرده است. دوایر زیر دست او به گونه رسمی و با تبلیغات تهاجُمی، مردُم را به خبرچینی و پرونده سازی علیه یکدیگر تشویق می کنند و برای اوباش لباس شخصی و فرومایگان مُزدبگیری که برای زنان و جوانان مُزاحمت ایجاد می کنند، پُشتیبانی قانونی و محمل می سازند.    

"نظام" درمانده به سختی در تلاش است سرکوب را اجتماعی و ویروس وحشت را همه گیر کند. حالت مطلوب آن ایجاد تعادُلی بین خود و جامعه همچون دهه شصت بر پایه ترور بی وقفه ی ذهنی و عینی بخشهای فعال و پیشرو از خانه تا زندان است. علم کردن یک نماد این سالهای سیاه، جهتگیری دستگاه سرکوب به این سمت را نیز علامت گذاری می کند.

آنچه که اجتماعی شده اما اعتصاب، اعتراض، خیزش و در یک کلام برنتابیدن شرایط موجود است. تیغ حاکمیت شاید بر تن جامعه زخم بزند، اما چون نمی تواند آن را از پا درآورد، فقط  قوی ترش می سازد.  

 

 

بازگشت به صفحه نخست