فراسوی خبر... یکشنبه ۱۹ آذر

مُشوقهای پاریس و لندن برای رژیم مُلاها

منصور امان

اتحادیه اُروپا سیاست دوگانه خود در برابر رژیم جمهوری اسلامی را همچنان پیش می برد. دو رویداد سیاسی در دو گوشه مُتفاوت جهان، پاریس و تهران، که سرنخهای آن را فرانسه و انگلیس در دست دارند، نه تنها به این سیاست بیان مادی داده، بلکه پیامدهای غیرسازنده تا مُخرب آن را نیز به گونه روشن تری در برابر چشم گذاشته است.

یک کُنفرانس بین المللی که به ابتکار فرانسه برای "پایان دادن به بُحران لُبنان" ترتیب داده شده بود، با ارسال پیامی ناهمگون، حل واقعی بُحران سیاسی در لُبنان را به تعویق انداخت.

کُنفرانس پاریس که در آن نمایندگانی از آمریکا، روسیه، چین و انگلیس نیز حُضور دارند، ضمن تاکید بر ادامه کار آقای سعد حریری و دولت ائتلافی او، "احزاب لُبنان و بازیگران خارجی" را به پایبندی به "اصل بی طرفی" این کشور فراخواند.

آنچه که در تصمیمهای اعلام شده کُنفرانس مزبور غیبت دارد، اقدامات مُشخصی است که شرکت کنندگان نخُست برای ادامه کار موثر دولت ائتلافی و سپس برای تضمین بی طرف ماندن لُبنان در کشمکشهای که در همسایگی اش در جریان است، پیشنهاد می کنند و خود به کار خواهند بست.

روی زمین سفت واقعیت، تصمیمهای پاریس بدون پُشتوانه عملی فقط یک شوخی بی مزه است. بُحران کنونی لُبنان، ناشی از پایمالی و بی اعتنایی رژیم مُلاها و دست نشاندگان لُبنانی آنها به همان اندرزهایی است که آقای ماکرون و شُرکا به عُنوان دستاورد نشست پاریس ارایه کرده اند. "دولت وحدت ملی" آقای حریری و حزب الله حتی یکسال هم نتوانست دوام بیاورد، زیرا نه جنگ سالاران حزب الله (برخلاف توافق با "المُستقبل") "اصل بی طرفی" را جدی گرفتند و نه رژیم مُلاها (برخلاف توافُق با عربستان) از دخالت در لُبنان دست برداشت.

تلاش آقای ماکرون در حقیقت به معنای بازگرداندن لُبنان به دوران پیش از استعفای آقای حریری و به جریان افکندن دور تازه ای از رُکود و بلاتکلیفی در عالیترین ساختار سیاسی این کشور است که بیشترین بهره برندگان از آن، حزب الله و رژیم مُلاها هستند.

برای تامین "استقلال، ثبات و امنیت" لُبنان، گام نخُست پایان دادن به موقعیت بُحران ساز حزب الله به عنوان "دولت در دولت" و قطع کانالهای مُداخله سیاسی، مالی و نظامی رژیم جمهوری اسلامی است. طفره رفتن پاریس از گذاشتن اقدامات موثر و سازنده در دستور کار، اما نشان می دهد که نُقطه ثقل سیاست فرانسه در لُبنان حفظ نُفوذ خود در مُستعمره سابق اش به هر قیمتی است تا پایان دادن به بُحران در "سویس خاورمیانه"!

در رویدادی دیگر، وزیر خارجه انگلیس برای جوش دادن مُعامله بر سر آزادی خانُم نازنین زاغری، شهروند انگلیسی – ایرانی، که از فروردین سال گذشته به گروگان رژیم مُلاها درآمده، به تهران رفت. پیش از این رسانه های انگلیسی خبر از مُوافقت دولت این کشور برای پرداخت یک باج ۴۰۰ میلیون پوندی به نشانه "حُسن نیت" در برابر آزادی خانُم زاغری داده بودند.

برخلاف ظاهر انسان دوستانه این اقدام، برآوردن خواسته های گروگان گیرها نه تنها کُمکی به امنیت شهروندان دوتابعیتی انگلیسی به گونه وِیژه و دوتابعیتی به طور عام نمی کند، بلکه آنها را بیش از پیش در معرض خطر به گروگان گرفته شدن قرار می دهد. باجی که آقای اوباما برای آزادی چند شهروند دوتابعیتی آمریکایی پرداخت، مانع از تبدیل خانُم زاغری به یک طُعمه جدید نشد. آقای اوباما و خانُم می با قبول شرط رژیم جمهوری اسلامی، تبدیل شهروندان خود به موضوع مُعامله و وسیله باجگیری را به رسمیت شناخته اند.

در هر دو مورد یاد شده، پرداخت باج با نگرانی برای جان و سلامت شهروندان توجیه شده است. این یک استدلال عوامفریبانه و دُروغین است. طرفهای رژیم مُلاها بدان علت از اقدام قانونی، لازم و عقلانی در برابر این تبهکاری سازمان یافته دولتی سر باز زده اند، چون مُعامله بُزُرگ تر هسته ای را مُقدم شمرده اند و همچنان ارجح می دانند.

آقای جانسون در برابر باجگیری راهزنانه حاکمان رژیم ایران و تجاوز گُستاخانه آنها به حُقوق شهروندان دوتابعیتی سر فرود می آورد تا لندن همچنان در زمین بازی منافع، پا به توپ بماند. او اما به این وسیله مرزهایی که رژیم مُلاها می تواند از آن تجاوز کند و نیز میزان انعطافی که در برابر آن نشان داده می شود را نیز به رژیم ولایت فقیه در مورد فعالیتهای در دست اجرا و اقدامات آتی اش، آدرس داده است.   

 

 

بازگشت به صفحه نخست