فراسوی خبر... یکشنبه ۱۸ مهر

پس لرزه های سفر مُعاون مرکل به تهران

منصور امان

پس لرزه های سفر سیاسی - تجاری وزیر اقتصاد آلمان، جمهوری اسلامی را همچنان می لرزاند. آشوبی که سفر مقام آلمانی زیر "خیمه نظام" برپا کرد، با رُسوایی دیپلُماتیک لغو دیدار دو کارگُزار ارشد حُکومت با وی به پایان نرسیده است. دولت آقای روحانی همچنان از این زاویه زیر آتشباری بی وقفه باند رقیب قرار دارد که از دیدار آقای گابریل به عُنوان فُرصت دیگری برای خُنثی کردن تحرُکات خارجی دولت سود می جوید.

مُعاون صدراعظم آلمان پیش از آنکه با یک هیات ۱۲۰ نفره اقتصادی راهی سفر به ایران شود، چمدان اهداف سیاسی سفر خود را باز کرده بود. او از طریق رسانه های کشورش تاکید کرد که در باره "پایمالی شدید حُقوق بشر"، سوریه و اسراییل با حاکمان ایران گُفتگو خواهد کرد.

آقای گابریل همچنین با صراحتی که تاکنون از جانب پایوران غرب دیده نشده، به جانبداری از یکی از جناحهای داخلی رژیم حاکم بر ایران پرداخت و روشن ساخت که یکی از هدفهای سفرش "حمایت از اصلاحات دولت کُنونی" است. پیام سیاسی این سُخن، نشانه گذاری بی تعارُف چارچوبی است که مُناسبات موتور اقتصادی اُروپا با جمهوری اسلامی در کادر آن مطلوب و تصور پذیر است.

سُخنان مُعاون خانُم مرکل بار دیگر مرزهای عقب نشینی هسته ای را به رژیم نزدیک بین مُلاها نشان داد. آقای خامنه ای و همدستانش سرکشیدن "جام زهر" اتُمی را نُقطه صفر مرزی و پایان بُحران می پندارند. قلم جادویی آنها خط فاصلی بین بُحران هسته ای با فاکتورهای دیگر تنش در مُناسبات با جهان پیرامون ترسیم کرده که فقط خود آن را می بینند و به حساب می آورند.

توهُم مزبور همه دارایی سیاسی باند حاکم را دربر می گیرد که آن را با خود کشان کشان به هر میعادگاهی با طرفهای خارجی اش می برد تا در انتها سرخورده و خشمگین دریابد که بیهوده خرج کرده و به سراب ریخته است. آقای حسن نوروزی، یک نماینده مجلس مُلاها، در واکُنش به سفر پایور آلمانی تصویر روشنی از این واخوردگی به دست داده است: "مُتاسفانه برخی مسوولان خارجی تصور می کنند در پسابرجام به علت شکست خوردگی مُذاکره کرده ایم، در حالی که مُذاکرات که در نهایت مُنجر به تصویب برجام شد، یک مُذاکره دو سر بُرد بود." 

تنش داخلی که سفر پایور خارجی ایجاد کرد، بر تابلویی دیگر، نتیجه بی واسطه تلاش برای بهره گیری از مواهب عقب نشینی هسته ای را در شکل ژرفش تضاد باندهای قُدرت ترسیم کرده است؛ موقعیتی که امتیازات به خود وعده داده شده "نظام" از جانب "گُشایش خارجی" را همچنان در سطح حداقلها نگه می دارد.

بُن بست مزبور راه خروج فنی همچون تعداد سانتریفیوژها و درصد غنی سازی ندارد، "دیپلُماسی لبخند" نسیه به ولایت و فرنگ نیز گرهی نخواهد گشود. هم باند حاکم و هم جناح میانه حُکومت ناچارند به طور جداگانه برای پایان دادن به برزخ، تصمیم سیاسی بگیرند.   

"نظام" ورشکسته و بُحران زده بر سمت سبُک تر اهرُم نشسته است و کوفتن پُر سروصدای سر به دیوار هم - آنگونه که با لغو دیدارهای آقایان لاریجانی و ظریف با طرف آلمانی انجام داد - این توازُن را دگرگون نمی کند. واکُنش خونسردانه آقای گابریل و دولت آلمان به رفتار عصبی و اهانت آمیز رژیم مُلاها، به خوبی میزان بی پُشتوانگی این سیاست و تنگنای عملی "نظام" هدایت کننده آن را آشکار ساخته است. با هر جاده فرعی و بیراهه، مسیر پوست سرانجام به دباغ خانه ختم می شود.

 

 

بازگشت به صفحه نخست