فراسوی خبر... یکشنبه ۱۶ خرداد

آمریکا باز هم زهر خورده های  طلبکار را نااُمید کرد

منصور امان

آمریکا می گوید رژیم مُلاها با وجود عقب نشینی هسته ای همچنان به سیاست صُدور تروریسم ادامه می دهد. واشنگتُن با جمع بندی محصولات این سیاست در سال ۲۰۱۵، حاکمان ایران را "بُزُرگترین پُشتیبان تروریسم در جهان" خوانده است. با توجه به بُحران فزاینده خاورمیانه و نقش مُخرب و نمایان رژیم جمهوری اسلامی در آن، ارزیابی سالانه ایالات مُتحده پیرامون تروریسم نه تازگی دارد و نه غیرمُنتظره به حساب می آید، با این حال واکُنش مُتولیان "اُم القُرا" نشان می دهد که آن را چونان آب سردی بر شراره اُمیدها و انتظارات خود از منافع "برجام" یافته اند.

آمریکا برای قرار دادن رژیم جمهوری اسلامی در جایگاه نخُست حامیان تروریسم در جهان، ماجراجوییهای خونبار آن در سوریه، لُبنان، عراق، یمن و فلسطین را شاهد گرفته است. مُستند بودن شواهد مزبور آنگونه آشکار و فجایع انسانی و مدنی ناشی از این آشوب گری به چنان ابعادی گُسترش یافته که حاکمان ایران برخلاف گذشته حتی در صدد انکار آن هم برنمی آیند.

در تازه ترین نمونه، آقای خامنه ای روز آدینه با ارایه سیاست مزبور در بسته بندی "حمایت از محرومان و مظلومان در هر نُقطه عالم" بر آن مُهر تایید گذاشت. این اعترافی است که در گفته های سرکردگان و اعضای ارشد دستگاه نظامی – امنیتی "نظام" که مُجریان ماجراجوییهای خارجی رژیم هستند، بی پرده تر به زبان آورده می شود. برای مثال در همین روز مُعاون سپاه پاسداران، آقای حُسین سلامی، بدون توجُه به ژست بی قواره مُستضعف پناهی رییس خود روشن کرد: "هدف ما این است که جهان اسلام به مجد و عظمت خود بازگردد. ما احیای تمدُن نُوین اسلامی را در دستور کار خود قرار داده ایم."

آنچه که حاکمان کشور در این یا آن شکل بر آن پای می فشارند، همان فاکتوری است که تحریمهای بانکی، تجاری و تسلیحاتی ایالات مُتحده را زیربنا دارد. آقایان خامنه ای و دولت آقای روحانی به گونه طلبکارانه اُمید داشتند پس از عقب کشیدن از محور تنش هسته ای، این محور دیگر بُحران خارجی نادیده گرفته شود و شولای "برجام" بر آن سرپوش بگذارد.

تداوم طبقه بندی رژیم مُلاها به عُنوان "حامی تروریسم" از سوی آمریکا در کنار چالشهای مالی و بانکی که "نظام" در دوران پسابرجام با آن دست به گریبان بوده، به مفهوم برگشت پیاپی چک بی محلی است که اینان کشیده اند و هنوز بیهوده آن را در دست به اطراف تکان می دهند.

آیت الله خامنه ای در این میان از طریق تحت فشار گذاشتن دولت آقای روحانی که نقش کارگُزار هسته ای آن را ایفا کرده، درپی حل مُشکل خود با آمریکا است. او و همدستانش ریاکارانه مسوولیت وضعیت موجود را به دوش مُذاکره کنندگان و فن مُذاکره آنها می اندازند؛ ترفندی که سیاست دوگانه و ظاهرسازانه آقای روحانی به آن میدان می دهد.

او اگرچه در قالب "برجام۲" در گُفتار خواهان جلو رفتن از وین است، در عمل اما حاضر به رویارویی با باند رقیب در این میدان و پرداخت هزینه از جیب خود نیست. همزمان، رویکرد سردرگُم کاخ سفید در عراق که از سپاه پاسداران و شبه نظامیان تحت کُنترُل آن در جنگ با حُکومت اسلامی (داعش) به عُنوان مُزدوران ارزان بهره برداری می کند، احتیاط جناح میانه حُکومت را بیشتر کرده و به مُوازات آن "بُزُرگترین پُشتیبان تروریسم در جهان" را به حفظ سیاست فعلی خود بیشتر وسوسه می کند.

با این حال، گُزارش آمریکا گُسلهای به وجود آمده در دستگاه قُدرت گرد سیاست خارجی بُحران آفرین "نظام" را عمیق تر می کند و نیروی مُحرک تازه ای برای به جلو رانده شدن اختلافها و رسیدن آن به نُقطه تصمیم گیری ایجاد خواهد کرد.  

 

 

بازگشت به صفحه نخست