فراسوی خبر... چهارشنبه ۱۶ فروردین

رد صلاحیت روحانی... به راستی؟

منصور امان

کارناوال تبلیغاتی حاکمان جمهوری اسلامی برای نمایش انتخاباتی آنگونه که باید، به جلو نمی رود و گویی به دور خویش در گردش است؛ این را می توان از ردپایی که طرح دوباره احتمال رد صلاحیت حُجت الاسلام روحانی از سوی شورای نگهبان به جا گذاشته، دریافت.

روز یکشنبه وقتی سُخنگوی اُرگان رسمی مُهندسی انتخابات، آقای عباسعلی کدخُدایی، یکبار دیگر موضوع صلاحیت آقای روحانی را از آستین درآورد تا روی میز رسانه ها بگذارد، در حقیقت شاهدی از دُشواریهای "نظام" در دمیدن روح رقابتی به کالبُد بی جانی عرضه می کرد که بر آن "انتخابات" نام گذاشته است.

گذشته از محذوریتهای ذاتی و معمول یک رژیم استبدادی در برگزاری انتخاباتی زنده و رقابتی، "نظام" در دور کنونی انتخابات حتی از امکان روی صحنه بردن یک نمایش بُنجُل برابر با استانداردهای خویش نیز محروم است.

از یکسو، اجبارات پروژه "عقب نشینی قهرمانانه" و مُناسبات "پسا برجام"، جایگاه کارگُزاران آن را در فرآیند کُنونی بدون آلترناتیو ساخته است. آقای روحانی تنها انتخاب "نظام" برای حل وفصل چالشها با طرفهای خارجی و همزمان محدود نگه داشتن پیامدهای اجتماعی آن است. بنابراین، پُرسش اصلی در دستگاه قُدرت جمهوری اسلامی نه "چه کسی"، بلکه "چگونه" است. باند حاکم در تلاش است باد زیر بالهای آقای روحانی آنچنان نیرومند نباشد که وی را به فراز سر آن بالا ببرد. در مُقابل، جناح میانه حُکومت می کوشد از این فُرصت استثنایی دُرُست برای همین هدف استفاده کند. 

از سوی دیگر، پروسه تلاشی و انحطاط باند حاکم که پس از خیزشهای ۸۸ و شکست یکدست سازی قُدرت آغاز گردید، اینک مجموعه ای به هم ریخته و مُتفرق به جا گذاشته که نیروی آن حتی برای صحنه گرم کردن و به بازی گرفته شدن در نقش رقیب جدی نیز کفایت نمی کند.  

فقر انتخاباتی "نظام" هنگامی بیشتر به چشم می آید که به غیبت جنس جور و همیشگی اش، یعنی "اصلاح طلبان" حُکومتی از بساط آن دقت شود. آنها که همواره توده هیزُم خُشک و مُطمینی برای گرم کردن تنور انتخابات به حساب می آمدند، پس از رفتن به تحت اُلحمایگی جناح میانه حُکومت و تبدیل به زایده سیاسی آن، چندان رقیق و نمدار گردیده اند که برای چنین کاربُردی، بی مصرف انگاشته می شوند.

آنچه که برای "نشاط" بخشیدن به تعزیه انتخابات "خودی"ها باقی مانده، یا عشوه آمدن آقای روحانی برای نامزدی است یا کرشمه آقای کدخُدایی برای طلاق دادن او!  

 

 

بازگشت به صفحه نخست