فراسوی خبر... آدینه 15 خرداد

جنگ قُدرت در قبرستان خُمینی

منصور امان

مراسم سالمرگ آیت الله خُمینی به صحنه زورآزمایی بازماندگان وی تبدیل شد. این تریبون دوره ای که "نظام" برای برپا داشتن آن هزینه گزافی صرف می کند، در سال جاری بیش از همه میزبان بُحران سیاسی در ساختار قُدرت جمهوری اسلامی بود.

در همان حال که جناح میانه حُکومت تلاش می کند امتیاز انحصار وراثت آقای خُمینی را به دست بیاورد و نقش آفرینی موثر در مراسم سالمرگ او می توانست به گونه نمادین این ادعا را پُر رنگ تر کند، باند ولی فقیه با تمام نیرو برای برهم زدن این نقشه خیز برداشت.

اعضای این باند با ایجاد تشنُج و به راه انداختن درگیری لفظی در جریان سُخنرانی آقایان حسن روحانی و حسن خُمینی، میدان را از دست آنها بیرون آورده و خود به بازیگر فعال بدل شدند.

جالب اینجاست که بر اساس گُفته برخی حاضران، برهم زنندگان معرکه برخلاف روال معمول، حتی اصراری به پوشیده نگه داشتن هویت خود نیز نداشته اند و ماموریت سپُرده شده را در "لباس فُرم" انجام داده اند. این یک قُدرت نمایی آشکار است که هدفی جُز تحقیر باند رقیب و به رُخ کشیدن ناتوانی آن به چشم اعضا و پُشتیبانانش ندارد.

علت درگرفتن این نزاع شدید و نمایان در سالمرگ آقای خُمینی را می بایست در فراسوی اختلافات موجود گرد مسایل روز جُستُجو کرد.

جناح میانه حُکومت، از رهبر پیشین "نظام" برای به حاشیه راندن رهبر فعلی و ساییدن آتوریته وی بهره می گیرد. هر اندازه که آیت الله روح الله خُمینی در تبلیغات جناح میانه و برای مثال در خاطرات آقای رفسنجانی برجسته تر گردد، رُل و جایگاه آقای خامنه ای که رهبری اش را نه مدیون صلاحیت و توانایی خویش بلکه، خاطره گویی و احضار روح است، خُرد تر به چشم می آید و به این اعتبار نیز پیروی از وی و سیاستهایش چالش پذیر تر خواهد بود.

هوو تراشی جناح میانه حُکومت فقط به ارایه یک تصویر ساختگی و مُد روز از رفتار و کردار و دیدگاه های آقای خُمینی محدود نمی شود. در این میان آنها تلاش می کنند به این شوکت ذهنی، قالب عینی نیز بدهند؛ هدفی که در مُجلل سازی گور آقای خمینی نمایان گردیده و موجب برآشُفتگی باند آقای خامنه ای و انتقادهای آن شده است.

باند ولی فقیه نمی تواند به رُقبایش اجازه بالا رفتن از نردبان خُمینی را بدهد و آنها نیز در مُقابل، چاره ایدیولوژیک دیگری برای کوچک و مشروط کردن اینان و قُدرت مُطلقه شان ندارند. جدال این دو، جنگ در زمین مُردگان و بی ارتباط با جامعه ای است که از این قبرستان "نظام" شده و مُتولیان محضری و ادعایی آن سالهاست فاصله گرفته است.            

 

 

بازگشت به صفحه نخست