فراسوی خبر... چهارشنبه ۱۵ فروردین

خیزش اهواز؛ حرکتی در متن یک جُنبش همگانی

منصور امان

با وجود تدبیرهای سرکوبگرانه و به کارگیری گسترده خُشونت از سوی حُکومت، اعتراض و تظاهُرات توده ای در خوزستان و به ویژه اهواز همچنان ادامه دارد و هفتُمین روز پیاپی خویش را پُشت سر گذاشته است. اگرچه تبلیغات فرقه ای تلویزیون دولتی جرقه ابتدایی اعتراضها بود، در همین حال باید در نظر داشت که برآشوبی شهروندان عرب گذشته از مُحرک اعتراض به سیاست تبعیض گرانه و ارتجاعی حُکومت، در متن یک جنبش همگانی قرار دارد که نیروی اعتراضی بخشها و اقشار و طبقات گوناگون جامعه آن را به حرکت درآورده است.

خیزش شُجاعانه اهواز روند به جریان افتاده صف بندی فعال جامعه در برابر حُکومت را به پیش برده است. کارگران فولاد اهواز هفته هاست که در این میدان حضور دارند و چونان سیل بر سر "نظام" فاسد و بی لیاقت فرود آمده اند. کارگران نیشکر هفت تپه به همین صورت هر روز با شدتی بیشتر مُشت سنگین مُطالبات شان را بر فرق حُکومت می کوبند.

رژیم ولایت فقیه با آنکه نیروی عظیمی را برای خاموش کردن اعتراضهای خیابانی در اهواز و روستاها و شهرکهای اطراف آن به میدان آورده و با شدت تمام علیه مُعترضان وارد عمل شده، در عمل اما قادر به مهار این حرکت نشده است.

نُکته توجُه پذیر در ناتوانی دستگاه سرکوب این واقعیت است که "نظام" از هنگام قیام دی ماه در آماده باش بسر می برد، رهبران و پایوران آن در هر فُرصتی زنگ خطر خیزشهای اجتماعی را به صدا درمی آورند و سازگار با آن، دست به تدارُکات وسیعی برای رویارویی با تهدیدات از این سو زده اند. با این وجود، خیزش اهواز در درجه اول نشان داد که روزنه های سر ریز کردن اعتراضها پیش بینی ناپذیر و به اندازه وُسعت عوارض وخیم سیاستها و رفتار حاکمیت، گُسترده است.

در مرتبه بعد، درماندگی حکومت از پایش حرکت اهواز تایید مُحکمی بر پهنا و ژرفای نارضایتی در جامعه است؛ وضعیتی که در آن نیروی اعتراضی کیفیت جدیدی یافته و آمادگی آن برای به چالش کشیدن شرایط موجود گام به گام و به مُوازات مادی شدن آن در اشکال گوناگون، افزایش پیدا می کند. این امر در میدان رویارویی به معنای تغییر نگاه به ابزارهای قهر حُکومت و خُشونت دولتی است.

این بستری است که تداوُم تظاهُرات اهواز را مُمکن می سازد و تغییر مُوازنه را در چشم انداز قرار می دهد.

 

 

بازگشت به صفحه نخست