فراسوی خبر... یکشنبه ۱۵ بهمن

ترور جامعه و سلاح ترس کارایی ندارد؛ موج تازه اعتراضها

منصور امان

وقتی یک بُلندگوی بدآوازه دستگاه نظامی و امنیتی از فراز تریبون عُمومی فراخوان به قتل و زندان و بستن دهانها را می دهد، می توان مُطمئن بود که در سراپرده قُدرت آنچه که سیاست تعیین می کند، وحشت است. در پس بدمستی روز جُمعه حُجت الاسلام احمد خاتمی، صدای نگرانیها و هراس حُکومتی شنیده می شود که چشم در چشم یک خیزش خاموشی ناپذیر دوخته و نسبت به سرنوشت خود سخت بیمناک شده است.

شکل گیری موج تازه اعتراضها نیروی فشاری است که آقای خاتمی را برای شلیک تهدیدهای بی ثمر و تکراری اش به نماز جُمعه فرستاده است. او مردُمی را از اعدام و زندان می ترساند که حُکومت فقط مُدت کوتاهی پیش از این، ۲۴ تن از آنها را در خیابان و دستکم ده تن دیگر را در زندانها به قتل رسانده و با این حال بار دیگر شهرهای کشور را صحنه نمایش اراده خود ساخته اند.

تهران، کرمانشاه، مشکین شهر، اهواز، مشهد و مراغه شهرهایی بودند که خواب شب پنجشنبه آقای خاتمی و اربابانش را به کابوس بدل ساختند تا باطل شدن افسون سرکوب را تا صُبح بر خود بلرزند.

ترور جامعه و سلاح ترس بر آنها که فشار زندگی و تنگی حصارهای رژیم استبدادی مذهبی به حرکت شان درآورده، بی تاثیر است. در همان حال که خیزش دی ماه ماسک "اصلاح طلبی" حُکومتی را کنار زده و به این وسیله حُکومت آخرین پُشتوانه اش برای مهار نرم توده ها را از دست داده، خواسته های جامعه مُعترض رادیکال تر و بیان آن بی پرواتر می شود.

اکنون این حُجت الاسلام خاتمی از تریبون اسقاط شده نماز جُمعه نیست که تحولات را شکل می دهد و به جریان می اندازد، بلکه "دختران خیابان انقلاب" هستند که از سکوی بلند خیزش، مُهر سپری شدن دوران رژیم ولایت فقیه را بر پیشانی رویدادها می کوبند و پرچم چشم اندازهای روشن فردا را بر افراشته اند.

بهترین شاهد، خود آقای خاتمی است که اوقات دُشوارش در نماز جُمعه را با واکُنش نشان دادن به کُنش پویا و مُستقل مردُم می گذراند. او و رژیمی که نمایندگی می کند، با پای لنگان در پس خیزش حرکت می کنند و در تلاش هستند این عقب ماندگی را با فحاشی و عربده کشی و سرکوب جُبران کنند.

عمق سرگشتگی حُکومت در شُمار بازداشت شدگان خیزش دی ماه پدیدار شده است. به گفته منابع رسمی، حُکومت بیش از ۴ هزار و ۹۷۲ نفر را در جریان اعتراضات سراسری دستگیر کرده است. به بیان بهتر، توسُل لگام گُسیخته "نظام" به این ابراز سرکوب، آن را به امری عام و همگانی بدل ساخته که با هرچه گُسترده تر شدن، هیبت آن بیشتر فرو ریخته و تاثیر بازدارندگی ذهنی اش کمتر می شود.  

"نظام" و پادوی خُطبه خوان آن تیغی را تیز می کنند که دست وبال خودشان را می بُرد. راهکارهای رژیم درمانده علیه جامعه مُعترض، اعتراضات را تهاجُمی تر کرده و بخشها و گروه های اجتماعی بیشتری را به صف بندی اصلی می کشاند. حاکمیت پاسُخ عربده کشی و سرکوب را دوقبضه و چند برابر دریافت خواهد کرد.  

 

 

بازگشت به صفحه نخست