فراسوی خبر... چهارشنبه ۱۴ تیر

پیشروی برجامی روحانی در ارتفاعات باند حاکم

منصور امان

برخلاف اندرزهای مصلحت جویانه دلواپسان "اصلاح طلب"، تهاجُم آقای روحانی به باند حاکم با شدت تمام ادامه دارد و وی هیچ فرصتی را برای افکندن وزن تازه خود به کفه ترازوی قُدرت از دست نمی دهد.

در همان حال که سطح برخورد باند پریشان حال ولی فقیه از گُسیل اراذل و اوباش به میدانهای فرعی فراتر نمی رود، آقای روحانی جنگ را به ارتفاعات حریف کشانده و آنها را به موضع دفاعی رانده است.

تنها دو روز پس از آنکه او محفل خودنمایی قُوه قضاییه زیر عُنوان "همایش سراسری" را به تریبونی برای زیر سووال بردن "بی طرفی" این نهاد و انتقاد از آلت دست "ضابطین" پاسدار و بسیجی شدن اش بدل کرد، در اولین موقعیت بعدی، جبهه سیاست خارجی را گشود و آماج استراتژیک باند حاکم در این پهنه را زیر ضرب گرفت. سُخنگوی جناح میانه حُکومت تاکید کرد: "بحث اینکه کُدام کشور در منطقه ما قوی تر باشد، باید کنار گذاشته شود. قوی ترین کشور در منطقه نباید به عُنوان هدف اول دُنبال شود."

این یک فاصله گیری مُحتاطانه از نقشه های ماجراجویانه و جاه طلبانه ای است که "زیر خیمه نظام" پرورده شده و جوهره آن را توسعه نفوذ در منطقه و تبدیل به "قُدرت برتر منطقه ای" به مثابه رمز ثبات و بقای حُکومت تشکیل می دهد. ابزار و شیوه های شناخته شده این سیاست مجموعه شرارت باری از دامن زدن به درگیریها و اختلافهای خونین مذهبی و فرقه ای، به راه انداختن جنگهای نیابتی و سرانجام بی ثبات سازی کشورهای منطقه از طریق صُدور تروریسم و ترویج بُنیادگرایی اسلامی را در برمی گیرد. سیاست یاد شده را بازوی نظامی و امنیتی "نظام"، سپاه پاسداران، از جُمله زیر پوشش حمایتی جناح میانه حُکومت پیش می برد.

آنچه که آقای روحانی به میدان افکنده، چیزی بیشتر یا کمتر از "برجام منطقه ای" نیست. او به رویای سُلطه بی رقیب بر منطقه بدرود می گوید، سُخنی که مفهوم دیگر آن درخواست برای مُشارکت داده شدن در نظم منطقه ای است؛ پیشنهادی که البته طرفهای منطقه ای و بین المللی جمهوری اسلامی آن را تنها به دلیل سُخنرانی یک پایور ارشد مُلاها در دستور کار قرار نخواهند داد. اُلگوی پذیرش اسقاط هسته ای "نظام" به مثابه پایه و مبنای گُفتگو در باره حل بُحران هسته ای، می تواند در برخورد به سیاست خارجی فرقه ای و میلیتاریستی حُکومت نیز راهنمای عمل آقای روحانی باشد.

سُکوت آقای خامنه ای در برابر پیشروی برجامی رقیب در پهنه سیاست منطقه ای وی، گویای تنگنایی است که "رهبر" زهر خورده در آن بسر می برد. او که برای بر هم زدن پروژه رُقبا در "بالا" از اتوریته کافی برخوردار نیست و در "پایین" با خیل عظیم "دُشمنان" روبرو است، چاره ای جُز پناه بردن به خرابکاری و تشویق زیرمجموعه هایش به اخلال در نقشه ها و برنامه های حریف ندارد. رهنمودهای روز دوشنبه او به گُماشته اش در قُوه قضاییه، آقای صادق لاریجانی، نمونه خوبی از فرآورده های این وضعیت است.

جدال کنونی درگرفته در دستگاه قُدرت رژیم ولایت فقیه با نگاه به موقعیت اجتماعی و اقتصادی که در آن قرار دارد، جبری و اجتناب ناپذیر است. برای طرفهای درگیر هیچ مصلحتی مُهم تر از به زیر کشیده نشدن در این رویارویی نمی تواند وجود داشته باشد. از همینجا پیداست که کشمکشهای موجود با هر درجه از شدت و دامنه، فقط پیش درآمد نبردهای تقسیم منافعی هستند که به انتظار سر رسیدن هنگام خود نشسته اند.

 

 

بازگشت به صفحه نخست