فراسوی خبر... دوشنبه ۱۲ فروردین

تحریمها؛ حزب الله بی پول، سوریها در صف نفت و بنزین

منصور امان

دو سال پیش وقتی آقای حسن نصرالله، سرکرده شبه نظامیان حزب الله، تاکید می کرد که "تا زمانی که ایران پول دارد، ما هم پول داریم"، بی تردید نمی توانست تصور کند مُعادله ای که چیده چقدر واقعی است. امروز جنگ سالار لُبنانی از پرداخت مُزد ششلول بندهایش نیز ناتوان گردیده، زیرا تحریمهای آمریکا مانع پُر شدن صندوق مُداخله خارجی پدرخوانده اش شده است.

تنگنای مالی حزب الله در سوریه و لُبنان در هفته های گذشته موضوع گزارشات پُرشماری در رسانه های آمریکایی و اُروپایی بوده است. با این حال بهترین شاهد از وخامت شرایط مالی این گُروه دست نشانده را رهبر آن ارایه کرده است. او ماه گذشته از مخفیگاه خود بر صفحه تلویزیون پدیدار شد تا از مُخاطبانش درخواست کُمک مالی کند. وی به سبک پدرخوانده هایش در تهران، از یک "جنگ اقتصادی" علیه حزب الله شکوه کرد و فراخوان "جهاد مالی" داد.

از هنگام راه اندازی باند شبه نظامی حزب الله، گروه لُبنانی با مساله ای به نام چالش تامین مالی بیگانه بوده است. حتی در فاز بالای تحریمهای بین المللی در دوره بُحران هسته ای، مسیر ارسال پول از "اُم القُرا" گشوده باقی مانده بود. اینک اما چنین می نماید که تحریمهای آمریکا توانسته است به گونه موثری مُناسبات مُزدوری بین دو طرف را با اخلال روبرو کند.

منابع آمریکایی هزینه ای که رژیم ولایت فقیه سالانه صرف حزب الله می کند را ۷۰۰ تا ۸۰۰ میلیون دُلار برآورد کرده اند. باند مسلح مزبور این مبلغ کلان را صرف تامین مالی مقامات و اعضای خود، پرداخت حُقوقهای جذاب به نیروهای استخدام شده برای جنگ در سوریه، کُمک مالی به خانواده کشته شدگان، رشوه های اجتماعی در قالب تامین مسکن، کار و غذا، خرید نفوذ سیاسی و تضمین ادامه جنگ افروزی در سوریه و لُبنان می کند.

همانگونه که یکی از اعضای این گُروه به نیویورک تایمز گفته، به نظر می رسد این "دوران طلایی" به پایان رسیده باشد. آبان ماه سال گذشته آمریکا از کشف یک شبکه ایرانی- روسی-سوری که از طریق درآمد فروش نفت ایران زیر نام شرکتهای روسی، به حزب الله، حماس و سپاه قُدس پول می رساند، خبر داد.

این شبکه که در راس آن یک تاجر سوری به نام محمد عامر الشویکی قرار داشت، پول به دست آورده از طریق فروش نفت قاچاق را توسُط بانک مرکزی سوریه به گروه های نامبُرده انتقال می داده و دولت سوریه در ازای ارایه خدمات واسطه گری، نفت رایگان یا با تخفیف دریافت می کرده است. آثار انهدام این شبکه به ویژه در تنگنای ناگهانی سوریه در تامین انرژی، خود را به نمایش گذاشته است. تنها دو ماه پس از اعلام کشف شبکه الشویکی، بنزین، نفت و کپسول گاز در این کشور نایاب گردیده و صفهای طولانی در برابر محلهای توزیع، به تصویر ثابت شهرهای این کشور تبدیل شده است.

همزمان، اوباش سوری استخدام شده توسُط ج.ا که در باندهای سیاه و دسته های آدمکُش سازماندهی شده اند نیز وضعیت بهتری از مُزدوران لُبنانی ندارند. روند پرداخت حُقوق و مزایای آنها نیز که به تمامی از جیب مردُم ایران پرداخت می شود، به صورت پلکانی در حال زمینگیر شدن است.

اختلال در امر تغذیه گروه های مُزدور خارجی، یک ضربه حساس به حاکمیت به حساب می آید. مُداخله گری خارجی از طریق این دستجات و باجگیری به مدد آنها که "نظام" آن را "تولید اقتدار" می نامد، یک پایه اصلی ثبات و بقای استبداد مذهبی حاکم را در تمام طول حیات آن تشکیل داده است. بدون این ابزار، نظام حاکم نه فقط یک اهرُم فشار علیه طرفهای خارجی اش را از دست می دهد، بلکه زیر پای نهادهای سرکوب و بقای آن در داخل نیز خالی می شود.

اگرچه تحریمهای آمریکا شرایط مُثبتی را علیه مُداخله و شرارت خارجی حُکومت شکل داده، با این حال این بر عُهده مردُم ایران است که به طور قطعی و پایدار به غارت خود و ریختن ثروت ملی و داراییهای همگانی به پای جنگ سالاران، ماجراجویان و بُنیادگرایان خارجی خاتمه دهند. موثر تر و سودمند تر از هر تحریمی، پایین کشیدن رژیم حاکم از تخت فرمانروایی بر سرنوشت خود است.    

 

 

بازگشت به صفحه نخست