فراسوی خبر... دوشنبه ۱۱ دی

چند نکته و یادآوری در باره تفاوتها و شباهتهای دو خیزش ۸۸ و ۸۹

لیلا جدیدی

مردم به پاخواسته امروز نیز مانند سال ۸۸ جان به لب شان رسیده، این یک شباهت است، اما موقعیت، گستردگی، شرایط داخلی و همچنین شرایط خارجی گویای تفاوتهای بسیاری با سال ۸۸ می باشد. اگرچه جامعه ستم دیده و سرکوب شده از جمله کارگران، جوانان، زنان و مردان و بیکاران و غیره... با همه وجود خود سیر صعودی فقر و تنگدستی، بی عدالتی و تحقیر را حس می کنند و از همین رو آگاهانه وارد نبردی تازه و متفاوت شده اند، اما مرور آن یادآوری و پاسخی ضروری به چند دسته است که همسو و علیه این جنبش حرف می زنند و یا عمل می کنند.

گروه نخست، عربده کشان و اراجیف گویان باندها و کارگزاران حکومتی هستند که جهت سرکوب اعتراضات، به بهانه هایی مانند "غیر قانونی" بودن آن متوسل شده اند. دسته دیگر حرافان خودنمایی هستند که خواسته یا ناخواسته ادعاهای رژیم را مبنی بر توطیه بودن و کاسه ای زیر نیم کاسه بودن اعتراضات را رنگ و روغن زده و ارایه می دهند. بخشی دیگر شامل نظاره گران، مداخله گران و مماشات گران خارجی هستند که از حکومتها گرفته تا احزاب راست و چپ نما، در مخدوش کردن خیزش به حق مردم ما فعال شده اند.

بی عدالتی و نقض حقوق شهروندان ایرانی از نخستین روزهای پس از قیام ضد سلطنتی تا کشتار خلق کرد و تا دهه ۶۰ کشتار دستجمعی مبارزان، بی وقفه تا امروز ادامه داشته و رو به بالا بوده است. خیزشهای ۸۸ اگرچه به ظاهر علیه انتخابات قلابی بود، اما واکنشی طبیعی به نابسامانیها و اختناق در جامعه بود. جنبش کنونی شکل حاد تری به خود گرفته زیرا دزدی، اختلاس، صرف ثروت مردم در حمایت از تروریسم، پشتیبانی از دیکتاتور اسد، قشون کشی علیه کردستان عراق، حمله های جنایتکارانه به مقرهای مجاهدین، اعدام و به زندان انداختن فعالان سیاسی، آزار و اذیت زنان دیگر بهیچوجه بر کسی پوشیده نیست و توجیهات فریبکارانه را بر نمی تابد.

از سال ۸۸ تاکنون ما شاهد اعتراضات در هر گوشه کنار کشور بوده ایم. اعتصابهای کارگران و زحمتکشان، معلمان، کارورزان بهداشت و درمان، دانشجویان، بازنشستگان، غارت شدگان و زنان و مردان آزاده هر روزه در جریان بوده

در صحنه بین المللی تروریسم و مداخله گری و آشوبگریهای رژیم، خاورمیانه را زیر فشار تهدید و ناامنی روز افزون قرار داده و همچنین، دوران مماشات دولت اوباما با رژیم با هدف حل فعالیتهای هسته ای رژیم به پایان رسیده.

قشری که فریب اصلاح طلبان قلابی را می خوردند و حتی دروغهای روحانی را باور کردند، اکنون با جان و گوشت و پوست خود صدمات آن را حس می کنند.

تنها چند شعار "مرگ بر دیکتاتور"، "مرگ بر خامنه ای"، اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا"، بهترین نمونه از تکامل جنبش ۸۸ است؛ جنبشی که این بار نه فقط در شهرهای بزرگ، بلکه در سراسر خاک ایران سر کشیده است. اکنون نه از شعارهای "سبز" خبری است و نه از رهبرانی که جنبش بیشماران را به بیراهه بکشند.

به اوج رسیدن و گسترش خیزشهای مردمی نتیجه مستقیم و بی واسطه بیدادگری رژیم جمهوری اسلامی است. تهدید و عربده کشیدن، تظاهر به درک خواسته های مردم و عقب نشینیهای این جا و آن جا نمی تواند رژیم را از گوری که برای خود کنده نجات دهد. شعور و آگاهی مردم نه در کتابها، بلکه روی زمین و از دل زندگی و عمل روزانه آنها بیرون آمده. این جنبش هر طور از سوی دشمنانش تفسیر شود، دیگر به کمتر از سرنگونی ختم نخواهد شد.

 

 

بازگشت به صفحه نخست