فراسوی خبر... دوشنبه ۸ مرداد

واقعیت بی رحمی که زیر نرخ ارز و سکه جولان می دهد

منصور امان

پارازیتهای جنگی رهبران و پایوران رژیم ولایت فقیه به سختی می تواند صدای غُرش فروپاشی اقتصادی "نظام" شان را بپوشاند. با در نظر گرفتن این واقعیت که تحریمهای نفتی و مالی آمریکا هنوز به دست اجرا درنیامده، شرایطی که پس از به واقعیت پیوستن آنها رقم خواهد خورد، بس تیره و تار می نماید.   

کاهش ارزش ریال در بازار ارز شتابی روزانه و حتی گاه ساعتی یافته است. براساس گزارش منابع رسمی، نرخ هر دُلار هم اکنون به رقم افسانه ای ده هزار تومان رسیده است و این هنوز انتهای چوب خط نیست. از سوی دیگر، بهای سکه طلا، واحدی که گرایش به آن در دوره های بُحران اقتصادی و سُقوط ارزش پول به منظور حفاظت از داراییهای نقدی افزایش می یابد، مرزهای جدیدی را در نور دیده و از چهار میلیون تومان گذشته است.

آمار و رقمهای مزبور، اعداد مُجرد نیستند، بلکه واقعیتی زنده، خشن و بی رحم را برای کار و زندگی میلیونها نفر رقم زده اند که در آن جدال جان فرسا برای تامین بدیهی ترین نیازهای زندگی، برنامه از بام تا شام است. دُرُست در همان هنگام که زوال ارزش دستمُزد و حُقوق به آستان پرتگاه جدیدی می رسد، در هر گوشه کشور تراژدیهای انسانی جدیدی نیز شکل می گیرد. در میثم ۱۲ ساله، کودکی که اجاره عقب افتاده خانه او را کُشت و مادر فقیری که با احساس گُناه از فروش دوچرخه و گوشی میثم باید زندگی کند، چهره اجتماعی و کریه اقتصاد جمهوری اسلامی بازتاب یافته است.

اما آنچه که زیر سقف جامعه می گذرد، موضوع نگرانی "بالا" نشینان نیست. حاکمان گزافه گوی جمهوری اسلامی مهار اوضاع را از دست داده اند و با این حال از هیچ تحریک و ماجراجویی برای وخیم تر کردن شرایط فرو نمی گذارند؛ چرا که آقای روحانی در رجزخوانی جنگی علیه آمریکا و کشورهای حاشیه خلیج فارس، شانسی برای بقا در قُدرت جُستُجو می کند و گُماشتگان چکمه پوش آقای خامنه ای با عربده های مستانه به استقبال از بوی خوش "دور زدن تحریم" و آسودگی سواری گرفتن از باند رقیب رفته اند.

پُرسش در باره چگونگی شرایطی که از ۱۳ آبان با دررسیدن تحریمهای نفتی و مالی شکل خواهد گرفت را رهبران و پایوران حُکومت از همین اکنون پاسُخ گفته اند. در فاصله کوتاه سه ماهه ای که از کنار کشیدن آمریکا از برجام می گذرد، فقط در یک قلم حُکومت ۱۱ میلیارد یورو ارز دولتی بین نورچشمیها، وابستگان و کلان رانتخواران پخش کرده است. در همین مُدت، جامعه شاهد افشای قاچاق ۶۴۸۱ خودرو لوکس به ارزش هزاران میلیارد تومان با همدستی چند وزارتخانه دولتی و شُماری از سرکردگان سپاه پاسداران بوده است. همچنین آشکار گردیده که بانک مرکزی جمهوری اسلامی در نقش پدر خوانده بازار سیاه سکه، چندین تُن سکه طلا به ارزش رسمی ۱۶۰ میلیون دُلار و ۵۱ میلیون یورو را از طریق دلالان خود به فروش رسانده و مبلغ نامعلومی سود - که از آن سُخن گفته نمی شود - را به جیب آمران و سفارش دهندگان، رووسای بانک مزبور و واسطه ها ریخته است.

"نظام" در به فلاکت کشاندن جامعه، در افکندن کشور به گرداب بُحران خارجی منافع روشنی دارد و از آن به طور نقد چه در فُرم سیاسی (حفظ قُدرت) و چه از طریق اقتصادی (کسب ثروت، غارت مردُم) سود می برد. از این رو حاکمان کشور تا هنگامی که قطره ای آب در چاه بُحران مانده باشد، از انداختن دلو دست نخواهند کشید. این راهی است که آنها می روند و با جنازه "میثم" ها، اشک مادران و رنج پدران سنگفرش می شود.

بر نقشه راه حکومت باید قلم باطل کشید و مسیر دیگری به روی زندگی ترسیم کرد.  

 

 

بازگشت به صفحه نخست