فراسوی خبر... دوشنبه ۷ خرداد

"هزار فامیل" جمهوری اسلامی پا به فرار گذاشته

منصور امان

هنگامی که بهره برندگان عُمده از یک سیستم که معمولا در حلقه درونی آن جا گرفته اند چمدانهای شان را برای خُروج می بندند، می توان تردیدهای به حقی پیرامون ثبات و بقای آن نظام در مجموع داشت. رژیم جمهوری اسلامی به این مرحله از شکاف در موجودیت خود پا گذاشته است.

آمار حیرت آوری که منابع حُکومتی از میزان فرار سرمایه نقدی از کشور فاش می کنند، روند فروپاشی درونی سیستم را با رقم و عدد مُستند می کند. زمان کوتاهی پس از اعتراضهای سرنگونی طلبانه دی ماه، یک مقام مجلس مُلاها از "خُروج بیش از ۳۰ میلیارد دُلار ارز از کشور در طول ماه های پایانی سال ۹۶" خبر داد و به تازگی مرکز پژوهشهای مجلس میزان خُروج سرمایه نقدی از کشور در سال گذشته را نزدیک به ۴۰ میلیارد دُلار اعلام کرده است.

یک نشانه آشکار از شدت گرفتن گرایش "گردن کُلُفتها" به انتقال ثروت خود به خارج از کشور را می توان در تلاطُم بازار ارز و سُقوط آزاد ارزش ریال مُشاهده کرد که از عوامل عُمده آن حرص و شتاب این دسته در تبدیل و نجات نقدینگی خود از یکطرف و کمیاب شدن ارز دولتی در نتیجه چپاول رانت خواران مُشتاق فرار از طرف دیگر است.

بدیهی است فقط اقلیتی محدود در جمهوری اسلامی دارای چنین حجم هنگُفتی از نقدینگی است، و گرنه می توان تصور کرد که مجموع پس اندازهای اکثریت مردُم ایران (اگر داشته باشند) حتی به گرد پای این میلیاردهای دو رقمی فراری نمی رسد. از این نیز بدیهی تر هویت اجتماعی صاحبان آنهاست: مُدیران دولتی، صاحبان رانتهای واردات، بانکداری، عُمده فروشی، خودرو سازی، پتروشیمی، نفت، گاز، انبوه سازی و ...؛ در یک کلام، طبقه اشراف حُکومتی که منافع نیرومندی در پُشتیبانی از "نظام" دارد و رژیم حاکم از جُمله روی دوش آن اُستوار شده است.

نگاه به نمونه ای از مقصدهای پولهای خارج شده و هزینه کرد آنها، شناسنامه فراریان را آشکار می سازد. آقای اسحاق جهانگیری که گویا بی وفایی "برادران" وی را مُضطرب کرده، از "خرید ملک در خارج" سُخن گفته و "علت مُهاجرت آنها را "نگرانی" عُنوان کرده است. فقط در یک قلم، به گُزارش یک منبع حُکومتی، دلالهای مسکن انگلیسی پیش بینی می کنند که "هزار تا هزار و پانصد پولدار ایرانی تا سال ۲۰۲۵ نزدیک به ۶ میلیارد پوند در بازار مسکن لندن سرمایه گذاری خواهند کرد".

چنین می نماید که "هزار فامیل" جمهوری اسلامی بیش از برنامه های سیاسی و ایدیولوژیک اربابان بخشنده اش به منافع خویش و داشته هایش می اندیشد. آنچه که آنها را به انتقال غنیمتهای شان برانگیخته فقط بوی فروپاشی سیستم نیست که از خیابان، کارخانه، جاده ها، شهر، شهرستان و روستا به مشام می رسد، بلکه همچنین اطلاعات دست اولی است که به لُطف حُضور در حلقه های میانی قُدرت به آنها دسترسی دارند؛ دانسته هایی که نگرانی آنان نسبت به حجم و درجه تهدیدات داخلی و خارجی و تردید نسبت به توانایی و ظرفیت حُکومت برای پایش و مهار آنها را مُدلل می سازد.

موشها اولین مُسافرانی هستند که کشتی شکسته را ترک می کنند. پُرسش این است که آیا نوبت به صاحبان کابینهای درجه یک در طبقه فوقانی می رسد که با اموال و ثروتهای غارت شده، با خونی که بر دست و جامه شان خُشکیده به ساحل عافیت بگریزند؟  

 

 

بازگشت به صفحه نخست