فراسوی خبر... یکشنبه 8 فروردین

"برجام"، رویای نافرجام باند حاکم

منصور امان

رهبر باند ولی فقیه با وارد کردن پیاده نظام تبلیغاتی خویش در نماز جمعه برای زیر ضرب گرفتن باند رقیب، به یورش خود که تیر شروع آن را در ابتدای سال جدید در مشهد به صدا درآورده بود، ابعادی سراسری داد.

آیت الله احمد خاتمی، در سُخنان خود از تریبون نیمه رسمی "نظام" در تهران، به رویارویی دو تفکر تسلیم طلب و خواهان مقاومت در برخورد به آمریکا اشاره کرد تا سپس به "کسانی که آب نبات برجام زیر دهانشان مزه کرده و دُنبال برجام 2 و 3 هستند" حمله برده و هُشدار دهد: "این خبرها نیست."

همزمان آیت الله علم الهُدی، یکی دیگر از پایوران ارشد باند ولی فقیه، در نماز جمعه مشهد جناح میانه حُکومت را "شیاطینی" خواند که زیر پوشش برجام 2 در تلاش برای "غارتگری نفت" هستند. او تهدید کرد: "آنها اگر از شیطنت شان دست برندارند، به فرمان مقام مُعظم رهبری افشاگری خواهد شد و ملت یک نفر از این افراد را نمی گذارند در این مملکت نفس بکشد."

بسیج برآشُفته آقای خامنه ای و زیردستانش علیه "برجام 2" را می توان نشانه پایان رویای آسوده ای دانست که تاکتیک "نرمش قهرمانانه" را از ابتدا همراهی می کرد. آنها می پنداشتند خواهند توانست بین موضوع ویژه بُحران هسته ای و موضوع فراگیر بُحران "نظام" برای مُناسبات بین المللی، خط تمایُزی ترسیم کنند و بازی را در میدانی که خود انتخاب کرده اند، پیش ببرند. خط قرمزهایی که آقای خامنه ای اینجا و آنجا گرد مسایل مُتنوع می کشید، در حقیقت رو به خط جُدا کننده محوری و تشکیل دو پهنه مُجزای داد و ستد با طرفهای خارجی داشت.

در نقشه راه ساده لوحانه او، فرجام عقب نشینی هسته ای و سرکشیدن جام زهر، پایان تحریمهای فلج کننده بین المللی و ورود به دوران جنگ سرد با طرفهای خارجی بود. آقای خامنه ای و شُرکا در همان حال که به دُلارهای نفتی و بازارهای خرید دست می یافتند، بُحران خطرناک اقتصادی را پُشت سر می گذاشتند و از زیر فشار معیشتی و سیاسی جامعه رهایی می یافتند، می توانستند نه فقط دُشمن محبوب خود، بلکه ساز وکارهایی که گرد دُشمنی و تضاد بنا شده را نیز حفظ کنند.

این یک مُعامله دلچسب و رویایی بود که همانگونه که پیداست، فقط در خیال یک مُستبد به تله افتاده می توانست روی پیشخوان برود. شکایت به هراس آلوده کنونی "رهبر" از "برجام 2"، اعتراف به همین واقعیت است. او سال جدید را با اعلام کشیده شدن جبهه واقعی به مرزهای سپاه پاسداران، سپاه قُدس، شورای نگهبان و "شریعت اسلامی" در داخل و سوریه، غزه، یمن و بحرین در خارج آغاز کرد.

حمله وی و زیردستانش به کارگُزاران "نرمش قهرمانانه" از جناح میانه حُکومت، جُز بهانه گیری با هدف تلاش برای از دست ندادن به تمام قافیه و از کف نرفتن انحصار قُدرت و ثروت نیست. باند حاکم از اعماق یک بُن بست به این ریسمان کوتاه چنگ می زند در حالی که نه فقط رُقبای داخلی، بلکه طرفهای خارجی نیز به خوبی نیاز آماس کرده آن به "برجام" و منافع سیاسی و اقتصادی آن را می بینند.

آقای خامنه ای تا زمانی که در چارچوب "برجام" بماند، چاره ای جُز قورت دادن ویرایشهای "2 و 3 و 4 و الی غیرذالک" آن را ندارد. او می تواند از حمله به باند رقیب و موشک پراکنی تا گشایش کیسه "اقتصاد مُقاومتی"، هر ترفندی را آزمایش کند، اما جُز با اقدام انتحاری، قادر به مُتوقف ساختن دینامیسمی که خود به جریان افکنده نخواهد بود.

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست