فراسوی خبر... چهارشنبه 8 دی

با انبان خالی دربدر به دُنبال تکرار "حماسه" اشرار و اوباش

منصور امان

تقلای باند حاکم و زهر خورده جمهوری اسلامی برای روحیه بخشیدن و بسیج نیروهای خود افزایش یافته است. این واقعیت که بخش مُهمی از کارزار تبلیغاتی آن در این راستا را برجسته سازی یک نمایش رُسوا و شکست خورده در 9 دی 88 تشکیل داده، به خوبی شرایط دُشواری که در آن دست و پا می زند را بازگو می کند.

باند ولی فقیه زیر آتش عقب نشینی خارجی، پیشروی باند رقیب و فشار بخشهای گوناگون جامعه که به تدریج اما به گونه پیوسته صدای مُطالبات شان را بُلند تر به گوش می رسانند، تمام تلاش خود را در جهت آراستن صفوف و پُر کردن آن به کار گرفته است. اما چنین می نماید که آقای خامنه ای ذخایر چندانی برای رُجوع در اختیار ندارد و منابع جدیدی نیز در چشم انداز نمی بیند.

این امر را تراکُم رهبران و پایوران باند او گرد معرکه 9 دی و تلاش برای بیرون کشیدن "حماسه" پیروزی از تابوت پوسیده ای نشان می دهد که در گورستان کوششهای عقیم آقای خامنه ای برای نمایش مشروعیت، مُدتهاست به خاک تحقیر و بی اهمیتی سپرده شده است.

امروز اما برای باند حاکم، گرفتن ژست برخورداری از مشروعیت اجتماعی و ریخت وپاش ساندیسی به پای آن، کالای لوکسی به حساب می آید که به انتهای فهرست نیازهای فوری اش رسوب کرده. آقای خامنه ای و شُرکا اینک به بازیگران نیاز دارند و نه به نمایش. آنها باید روی صحنه تازه ای که قهر عُریان تنها سناریوی آن است، در بازی واقعی و بدون گریم "رهبر" نمایش ظاهر شوند.

باند حاکم امروز بیش از هر زمان دیگر به نقش آفرینی این نیروها که از حاشیه جامعه و از میان عقب مانده ترین بخشهای آن سربازگیری می شوند، نیازمند است. آنها ابزار ترور جامعه و وحشت پراکنی در میان آن هستند که همانگونه که سرکرده نیروی ضد شورش حُکومت در دوران خیزشهای 88 و 89، آقای حُسین همدانی، اعتراف کرد، از میان "اشرار و اوباش" و "کسانی که با تیغ و قمه سروکار دارند" برگزیده می شوند.

با این حال، تهییج و تحریک حتی کودن ترین اینان از راه جا زدن معرکه 9 دی به عُنوان یک نُقطه چرخش در توازُن قُوا و توفانی زیر عبای "آقا" که او را از سطح خیابان به ملکوت اعلی برد، چندان ساده نمی تواند باشد. چه، تنها یک ماه بعد جُنبش توده ای بدون اعتنا به این جست و خیز، بار دیگر خیابانها را به تسخیر خود درآورد و بدتر از آن، در خلال پنج سال گذشته، "نظام" حتی یک روز را بدون ابراز شکایت از جُنبش اجتماعی سر نکرده و یک شب را بدون کابوس آن به صُبح نرسانده است.    

رُسوایی و حقارت حرکت مزبور که باند ولی فقیه با سرمایه گذاری کلان سیاسی و مادی به راه انداخت، به ویژه پس از نقاره زدن "حماسی" بخشی از بیعت کنندگان روی سبیل آقای خامنه ای به مدار تازه ای دست یافت. زمان کوتاهی پس از رژه مُتحدانه اعضای باند حاکم در پیشاپیش "اشرار و اوباش"، دوره امامت "مقام مُعظم" برای فراکسیون نظامی - امنیتی نیز به سر آمد تا دورانی سرشار از پرده دریهای دوجانبه همراه با ریختن خاکستر هژمونی بر سر "آقا" آغاز گردد. 

روی آوردن باند ولی فقیه به التماس و توسُل به حیله و ترفند برای کشاندن نیروهای سرخورده یا روحیه باخته به زیر پرچم، موقعیت واقعی آن در توازُن نیرو با رُقبای "خودی" و حریفان "غیرخودی" اش را نشان می دهد.

در سال 88 "تیغ و قمه"کشها نتوانستند باند حاکم را از تلاشی نجات دهند و سایه مهیب جُنبش توده ای بر بارگاه "نظام" را به کنار زنند. انبان خالی آقای خامنه ای اما راه دیگری برای او باقی نگذاشته است.     

 

 

بازگشت به صفحه نخست