فراسوی خبر... یکشنبه ۵ آذر

پایان داعش؛ اصرار سُلیمانی و انکار خامنه ای

منصور امان

رهبر رژیم ولایت فقیه و سرکردگان سپاه پاسداران اعلام پیروزی پاسدار قاسم سُلیمانی بر داعش را باطل کرده و فقط به طور مشروط از چنین تحولی سُخن می گویند. این ارزیابی در ناهمگونی زننده ای با فتح نامه جنجالی قرار دارد که وی مُنتشر کرد و در آن پایان کار داعش را به آقای خامنه ای "تبریک و تهنیت" گفت.

نشانه های ناخُرسندی از بیانیه مزبور، در پاسُخ بی درنگ ارباب آقای سُلیمانی به وی آشکار گردید؛ آنجا که آقای خامنه ای باد از بادبان پاسدار مربوطه گرفته و به گونه مایوس کننده ای برای وی، اندرز داد: "اینجانب صمیمانه به شما تبریک می گویم و با این حال تاکید می کنم که از کید دُشمن غفلت نشود."

"آقا"ی "نظام" زیاده روی سرکرده سپاه قُدس را تصحیح کرد و توضیح داد که "توطیه در بخشی دیگر از این منطقه یا به شکلی دیگر دوباره به جریان خواهد افتاد".

یک روز بعد، سرکرده سپاه امنیت دارالخلافه، آقای مُحمد کوثری، برای هُشدار مزبور شاهد تراشید و از "انتقال اعضای داعش توسُط آمریکا به نُقطه ای دیگر" و تدارُک چینی برای "ایجاد فتنه ای جدید در منطقه" خبر داد.

اندکی بعد و در همان حال که آقای روحانی، ۲۰۶ نماینده مجلس و پایوران گوناگون حُکومت به یکدیگر تبریک می گفتند و آیت الله ناصر مکارم شیرازی با لودگی اعطای جایزه نوبل به "حاج قاسم" را پیشنهاد می داد، سرکرده سپاه پاسداران آنچه که آقای خامنه ای و پاسدار کوثری تلاش کرده بودند بگویند را به گونه روشن تر و فهم پذیرتر بیان داشت.

آقای جعفری ابتدا برای زیر سازی سُخنانش به نامه تنبیهی آقای خامنه ای استناد کرد و آن را "نشانه هوشمندی و نگاه امنیتی و دفاعی ایشان" دانست تا سپس فتح نامه پاسدار نگون بخت را تکه پاره کرده و بگوید: "این پیروزی، نابودی کامل و صد درصدی داعش نیست، بلکه نابودی حاکمیت داعش است و این دو با هم تفاوُت دارد."   

وی آنگاه برای زُدودن کامل سووتفاهُم دردسرسازی که همریش اش ایجاد کرده خبر داد که "داعش به صورت گروه های چریکی و زیرزمینی در کشورهای مُختلف" حُضور دارد و مُقابله با آن همچنان در "دستور کار" است.

جوهره اصلی سُخنان مزبور نیز به گونه دقیق همین "در دستور کار" ماندن داعش است؛ یک اصل تعیین کننده در استراتژی "نظام" که "تبریک و تهنیت" آقای سُلیمانی به گونه ساده انگارانه ای بر آن قلم گرفته بود. داعش مبنا و توجیه داخلی و خارجی مُداخله نظامی رژیم جمهوری اسلامی در عراق و سوریه است و بار مشروع سازی هزینه سنگین سیاسی، مالی و انسانی این لشکرکشی بر دوش آن گذاشته شده.

با حذف این فاکتور، برگ انجیری که "نظام" در سوریه و عراق در برابر خود گرفته کنار می رود و آقای خامنه ای و همدستانش لُخت و عریان با نقشه های جُنون آمیز و فرقه گرایانه شان در برابر طرف حسابهای خارجی خود و بیش از همه، مردُم به تنگ آمده ایران قرار می گیرند.

از یاد نباید برد که پس از شکست در ماجراجویی هسته ای، تاخت و تاز میلیتاریستی در منطقه، به سرچشمه اصلی اقتدار و حاکمیت رژیم مُلاها بر منابع ثروت و قُدرت بدل گردیده و حاکمان کشور آن را یک عامل مُهم ثبات می شمارند. دستاویز داعش، رهواری است که آنها در این مسیر بر گُرده اش سوار شده اند - و آنگونه که می توان دید – به سختی از آن پیاده می شوند.

مُتحد "نظام"، آقای بشار اسد، به آنها نشان داده بود که چگونه می توان از نردبان بُنیادگرایان بالا رفت. او توانست به مدد باز کردن قلاده داعش، جنگ وحشیانه خود علیه مُعترضان و مُخالفان را "جنگ با تروریسم" جلوه داده و آقای اوباما را قانع کند که بین بد و بدتر، جانب او را نگه دارد.

پس رژیم مُلاها نیز روی همین ریل کاشته شده به حرکت درآمد تا "عقبه استراتژیک" را جایگُزین پروژه اتُمی سازد. داعش ضامن بقای مُتحد آنها بر صدارت دمشق گردید و مسیر راه اندازی "حشد الشعبی" در عراق را هموار کرد. این هیچکس کمتر از خلیفه بغدادی نبود که صندلی را برای نشستن خلیفه خامنه ای و پاسدارانش بر خوان یغمای "امنیت تهران و کرمانشاه و همدان" پیش کشید.  

بنابراین "نظام" به مُرده یا زنده داعش برای ادامه بازی در سوریه، عراق، لُبنان و یمن نیاز دارد. شبح داعش یا خود آن برای ایجاد پایگاه نظامی و مراکز دایمی تولید بُحران در سوریه، برای تثبیت حشد الشعبی در ساختار سیاسی و نظامی عراق چشم پوشی ناپذیر است. برنامه موشکی و ریخت و پاشهای فلاکت زای تسلیحاتی و پرسنلی از جُمله از آخور داعش یا همزادهای آن تغذیه می شود.

داعش از "دستور کار" حاکمان ایران حذف نمی شود. حتی اگر داعش وجود نمی داشت، آنها آن را اختراع می کردند، چه آنکه هم اکنون چونان برگ برنده ای در مُشت اش دارند.               

 

 

بازگشت به صفحه نخست