فراسوی خبر... سه شنبه ۴ خرداد

خُرمشهر در اسارت جنگ و جمهوری اسلامی

منصور امان

رهبران و نهادهای رژیم ولایت فقیه، سالروز آزادی خُرمشهر از چنگ اشغالگران خارجی را به بهانه ای برای تبلیغ مُداخله گری خارجی و جنگ افروزی بدل ساخته اند. این در حالی است که خُرمشهر ۳۴ سال پس از آزادی، به نماد فاجعه ای فرا رُسته که جنگ، سیاستهای نابخردانه حاکمان کشور و بی اعتنایی غیرانسانی و تبهکارانه آنها به پیامدهایش می تواند به بار بیاورد.

رژیم جمهوری اسلامی که سالروز آزادی خُرمشهر را در تقویم خویش به عُنوان مُناسبتی برای کوفتن هیستریک بر طبل نظامی گری و تقدیس جنگ ثبت کرده، در سال جاری همساز با تشدید بُحران مُداخله گری مُستقیم نظامی در سوریه و عراق، به تبلیغات سُنتی خود دامنه مُخرب تری بخشیده است.

در این راستا، سپاه پاسداران، بازوی نظامی – امنیتی حُکومت، با انتشار بیانیه ای اصرار ورزیده که "راهبُرد مُقاومت و نُفوذ تفکُر بسیجی در فراسوی مرزهای ایران نهادینه شده است".

تُفنگچیهای ولایت فقیه بر مدار تنش آفرین مزبور به تهدید "دُشمنان" و "در راس آنها شیطان اکبر" پرداخته اند و "پاکسازی سرزمینهای اشغالی" را لاف زده اند.

همزمان، مُعاون اول دولت "اعتدال" نیز با اشاره به "فتح خُرمشهر" تاکید کرده است که رژیم جمهوری اسلامی "به برکت دفاع مُقدس قُدرت اول منطقه شده است". آقای اسحاق جهانگیری با این مُقدمه به دفاع و توجیه ماجراجوییهای نظامی حُکومت برخاسته و مُدعی شده است: "حُضور نظامی در کشورهای منطقه برای حراست از ارزشهای دینی است."

با این حال، مُعرفی موهن و بی ربط ترین جار تبلیغاتی به این مُناسبت را "مقام مُعظم" به شخصه به عُهده گرفته است. او به مردُم ایران و به ویژه به جنگ زدگان خُرمشهری و خوزستانی مُژده داده است: "بدانید در آینده خُرمشهرها در پیش است، نه در میدان جنگ نظامی، در میدان جهاد کبیر."

توضیحی که آقای خامنه ای در مورد اختراع جدید ادبی خود ارایه کرده، به شتاب روشن می کند که در اینجا نیز موضوع به "دُشمن بازی" درمان ناپذیر وی برمی گردد که به طور معمول دستاویزی برای پیگیری هدفهایی خسارت آفرین در محدوده قُدرت و ثروت است.

حاکمان کشور در سالروز آزادی خُرمشهر منبرهای جنگی و توسعه طلبی صلیبی خود را در حالی برپا کرده اند که سرنوشت تلخ این شهر و مردُمان آن پس از خاتمه اشغال خارجی، هر چیزی به جُز یک مُشوق برای راه انداختن جنگهای دیگر و تخریب بیشتر به حساب می آید.

بیش از سه دهه پس از خروج آخرین سربازان عراقی و ۲۸ سال بعد از پایان جنگ، خُرمشهر همچنان یک منطقه جنگ زده با تمام ویژگیهای نکبت بار آن است. ویرانه ها بر جای خود باقی و حفره هایی که زمانی کاشانه کسانی بود، دهان گشوده مانده است. تاسیسات شهری وجود ندارد؛ آب آشامیدنی به گُذشته پیوسته، خیابان آسفالته به سختی دیده می شود و سیستم فاضلاب به گونه بی بازگشت نابود شده است. مدرسه های بی مُعلم، بی میز و نیمکت همه ی بضاعت نظام آموزشی را تشکیل می دهد.

جنگ و جمهوری اسلامی اکثریت مردُمان شهر را آواره شهرهای دیگر کرده و آنها که از سر اجبار باقی مانده اند، در اسارت فقر، بیکاری و بی آیندگی دست و پا می زنند. سوگ خُرمشهر آنچنان عزایی است که حتی اشک یک مُردشور حُکومتی، آقای موسوی، نماینده مجلس را هم اینگونه درآورده است: "هنوز زمانی که وارد خُرمشهر می شوید، برداشت تان این است که وارد شهرهای جنگ زده شده اید."

خُرمشهر از بودجه های کلانی که گاه دولتها و گاه آقای خامنه ای به اسم اش از خزانه برداشت کرده اند، نصیبی نبرده و هیچگاه نیز روشن نگردیده اعتباراتی که اختصاص آن به این شهر با بوق کرنا اعلام گردیده، به چه مصرفی رسیده و به کجا سرازیر شده است. از این زاویه، ویرانه های خُرمشهر و خوزستان به صنعتی پُرسود برای "نظام" بدل گردیده که نه فقط با اعتبارات ناپدید شده، بلکه با تورهای پیدای گردشگری سپاه پاسداران در خرابه های جنوب رونق می یابد؛ سیاحتی مُشمئز کننده که زیر علامت تجاری "راهیان نور" راه اندازی شده و با اخاذی از اداره ها، مدارس، دانشگاه ها و جُز آن تامین می شود.

ویرانی، فساد و آدمیان و زمین سوخته پُشتوانه و حُجت حُکومتی است که وقیحانه جنگ و توسعه طلبی فرقه ای را به جامعه نوید می دهد.

 

 

بازگشت به صفحه نخست