فراسوی خبر... یکشنبه ۱ اسفند

خامنه ای و علم الهدی سُخنگویان "گله های" مردُم؟

منصور امان

رُل جدیدی که آقای خامنه ای و زیردستانش در میدان کشمکش با باند رقیب در آن فرور فته اند، نه فقط به گونه مُضحکی تماشایی، بلکه همزمان بسا شفافگرانه است. باند حاکم در نقش اپوزیسیون دولت، خود را مُدافع "مردُم محروم" مُعرفی می کند و به وکالت از آنها از "تورُم، گرانی و بیکاری" زبان به شکایت گشوده است.

"مقام مُعظم" روز چهارشنبه جبهه ای که پیش از این دستگاه تبلیغاتی او علیه دولت آقای روحانی گُشوده بود را به طور رسمی افتتاح کرد و همه چراغهای باقیمانده را برای تشدید آن سبز کرد: "مردُم از مسایل مُختلف از جُمله تبعیض و کم کاری و بی اعتنایی به مُشکلات گلایه مندند و احساس ناراحتی و رنج می کنند."

روز آدینه نیز امام جُمعه های در خدمت وی یکی از پس دیگری در تایید سُخنان ارباب شان با همین آهنگ به حال مردُم ناله سوزناک سر دادند.

آیت الله علم اُلهُدی گفت: "پیش هرکس می نشینی گله مند است. هر کس می نشیند از معیشتش گله دارد، از بیکاری گله دارد، از این که جوانهاشان کار ندارند گله دارند. از اینکه روز به روز اجناس گران تر می شود گله دارند. از اینکه بعضی خانواده ها حتی به اولیات زندگی دسترسی ندارند، گله مندند."

حُجت الاسلام کاظم صدیقی، امام جُمعه مُوقت تهران، حتی از همریش مشهدی اش نیز فراتر رفت و پس از انتقاد از "رکود، گرانی، بیکاری، شیوع اعتیاد و تبعیض"، افزود: "بعضی موارد دیگر نیز وجود دارد که بنده خجالت می کشم در تریبون نماز جُمعه بیان کنم"

هدفی که آقای خامنه ای و بُلندگوهایش از روضه خوانی به حال جامعه پی گرفته اند، آشکار تر از آن است که اشک مُخاطبان شان را در بیاورد. آنها تلاش می کنند باند رقیب را در اجرای توافُق هسته ای و مُعامله با طرفهای خارجی نامُوفق مُعرفی کنند و بُحران اقتصادی را که جمهوری اسلامی در پنجه آن دست وپا می زند، ناشی از بی کفایتی دولت جلوه دهند. این در حالی است که باند حاکم خود هیچ طرحی برای مُعامله بهتر با گُروه شش کشور ندارد و تا بُن دندان به ادامه "تعامُل خارجی" کارگُزاران هسته ای خویش وابسته است.

با این همه، گذشته از رونمای دُروغین ترفند آقای خامنه ای، زیربنای این نقد به راستی حقیقی است. تمامی عوارضی که بُحران اقتصادی دست ساخته حُکومت بر سر جامعه خراب کرده است و او و بُلندگوهای تبلیغاتی اش بدانها اشاره می کنند، واقعیت جاری و روزمره زندگی اکثریت مردُم ایران را تشکیل می دهد. همزمان این نیز حقیقتی دیگر است که در هر کنار گوشه، فریاد اعتراض علیه این شرایط، مُستقل از نزاع باندهای حُکومتی با یکدیگر، بُلند است و هر روز طنین نیرومندتری از پیش می یابد. باند حاکم در حالی که در "پایین" به شدت از اعتراضها هراس دارد و با تمام نیرو در حال سرکوبی "گلایه ها"ست، در "بالا" تلاش می کند روی آن موج سواری کند و به واسطه اش از حریف امتیاز بگیرد.   

ژست آقای خامنه ای و همدستانش را می توان با اطوار سنگین روی یخ نازک مُقایسه کرد. باند حاکم نه گُنجایش برآوردن مُطالبات و خواسته هایی را دارد که انتقادهایش روی سطح می آورد، و نه از توان پایش نمود علنی و اجتماعی آنها در شکل اعتصابها و تظاهُرات برخوردار است. تنها در دی ماه گذشته، اقشار گوناگون جامعه با بیش از ۲۰۰ حرکت اعتراضی، علیه شرایطی که حُکومت بر آنها تحمیل کرده به خُروش آمده اند. مجموعه دستگاه های نظامی، امنیتی و قضایی آقای خامنه ای با وجود شلاق زدن کارگران، به زندان افکندن فعالان صنفی، بیکارسازی مُعترضان، آزارهای قضایی، پیگرد امنیتی و جُز آن نه تنها قادر به خاموش کردن یا مُنحرف ساختن اعتراضها به سود خویش نشده، بلکه شُمار انسانی و دامنه جُغرافیایی برآشوبی به گونه رُشد یابنده در حال افزایش است.

آقایان علی خامنه ای، احمد علم الهدی یا کاظم صدیقی سُخنگویان اعتراض جامعه به شرایط وخیم زیست و معیشت خویش نیستند، آنها فقط زیر تازیانه آن به گونه خودغرضانه ای به جست و خیز درآمده اند. 

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست