کنکور، آینه شکاف طبقاتی در ایران

اسد طاهری

 

 اگرچه نظام جمهوری اسلامی در گفتمان رسمی خود شعارهای «عدالت اجتماعی» و «مستضعفین» سر می‌دهد، اما از اواخر دهه‌ی ۱۳۶۰ به‌ویژه با «سیاست تعدیل اقتصادی» و به زبان ساده تر «اقتصاد بازار»، به‌طور واقعی به منطق نولیبرالی جهانی پیوست. از آثار بی واسطه این جهتگیری در حوزه آموزش، خصوصی‌سازی گسترده‌، کاهش بودجه‌های عمومی، گسترش مدارس غیرانتفاعی، سمپاد* و شکل گرفتن موسسات کنکوری است که آموزش را به کالایی گرانبها بدل کرده است.

کنکور سراسری در ایران به‌ظاهر ابزاری برای «رقابت عادلانه» و «گزینش بر مبنای شایستگی علمی» است. اما در واقعیت، این سازوکار بیش از آنکه معیار سنجش دانش باشد، بازتولیدکننده‌ی نابرابریهای اقتصادی، اجتماعی و طبقاتی است. داده‌ها نشان می‌دهد که دسترسی به رتبه‌های برتر، نه به تلاش فردی، بلکه به سرمایه‌ی مالی و تعلق طبقاتی بستگی دارد.

از دهه‌ی ۱۳۷۰ به بعد، با رشد مدارس غیردولتی، موسسات کنکوری و کلاسهای خصوصی، آموزش عالی به بازاری سودآور بدل شد. قبولی در رشته‌ها و دانشگاه‌های معتبر در عمل وابسته به قدرت خرید خانواده گردید. به این ترتیب مسیر ورود فرزندان لایه های اجتماعی کم درآمد یا فقیر به آموزش عالی مسدود گردید، چرا که شهریه‌ی مدارس غیرانتفاعی و کلاسهای کنکور چند برابر درآمد ماهانه‌ی آنها است و شهریه های گران مدارس خصوصی برایشان پرداخت نشدنی.

 

آمارهای نجومی و تکان‌دهنده**

شکل و نتیجه طبقاتی شدن آموزش در ایران را در آمارهایی که منابع دولتی یا رسانه های حکومتی منتشر می کنند، به خوبی پیداست. در حالیکه تنها ۱۴ درصد دانش آموزان در مدارس خصوصی درس می خوانند، اما همین درصد کوچک، اکثریت راه یافتگان به رشته های محبوب دانشگاهی را تشکیل می دهند. به این ترتیب که:

- حدود ۸۵درصد دانش‌آموزان در مدارس دولتی درس می‌خوانند، اما تنها ۲درصد رتبه‌های ۳ هزار کنکور از این مدارس می آیند. در مقابل، مدارس پولی (سمپاد، نمونه دولتی، غیرانتفاعی) که تنها ۱۵درصد دانش‌آموزان را شامل می‌شوند، بیش از ۷۸درصد رتبه‌های برتر را به خود اختصاص داده‌اند. - دهک دهم جامعه (ثروتمندترین اقشار) تقریباً نصف رتبه‌های برتر را در اختیار دارد، درحالی‌که سهم سه دهک پایین جامعه، تنها ۲درصد است.

- آمار قبول‌شدگان کنکور امسال حاکی از آن است که حدود ۸۰درصد رشته‌های برتر در مدارس سمپاد، ۱۱درصد در مدارس غیرانتفاعی و تنها حدود ۸درصد در مدارس نمونه دولتی مشغول تحصیل بوده‌اند.

- از بین ۱۰ برگزیده بخش ریاضی، ۷ نفر از سمپاد، ۳ نفر در مدارس خصوصی تحصیل کرده اند. در این جمع از دانش آموزان مدارس نمونه دولتی و معمولی دولتی هیچکس وجود ندارد.

- در رشته تجربی از ۱۰ نفر برتر تنها یک نفر از مدرسه نمونه دولتی و بقیه همه ار سمپاد بوده اند. - در رشته علوم انسانی از ۱۰ نفر برتر ۷ نفراز سمپاد یک نفر از مدارس خصوصی و ۲ نفر از مدارس نمونه ‌دولتی می آیند تنها یکنفر که رتبه سوم هنر را کسب کرده، در مدرسه دولتی تحصیل کرده است.

همانگونه که دیده می شود، امروزه مدارس سمپاد که بیشترین سهم را در رشته‌های پرتقاضا و ممتاز دانشگاهی به خود اختصاص داده‌اند، در عمل به ایستگاه دوم یک مسیر طبقاتی بدل شده‌اند. طبق آمار، بیش از ۹۰ درصد پذیرفته‌شدگان سمپاد، دوره‌ی ابتدایی را در مدارس خصوصی/غیردولتی گذرانده‌اند. یکی از شرایط غیر رسمی اما تعیین‌کننده برای ورود به این مدارس، پرداخت شهریهای کلان و امکان بهره‌گیری از کلاسهای آمادگی و معلم خصوصی است. این مدارس نه بر پایه‌ی «استعداد ذاتی»، بلکه بطور عمده بر قدرت مالی والدین استوارند.

 

یک رقابت نابرابر

آمارهای بالا به‌خوبی نشان می‌دهد که مسیر «موفقیت در کنکور» برای اکثریت فرزندان طبقه‌ی کارگر و فرودست بسته است. کنکور دیگر میدان «رقابت بر سر دانش» نیست، بلکه صحنه‌ای است که در آن سرمایه‌ی مالی تعیین می‌کند چه کسی آینده‌ای روشن‌تر داشته باشد. دسترسی به مدارس باکیفیت، کلاس خصوصی چند ده میلیونی، کتابها و مشاوره‌های تخصصی، همه کالاهایی هستند که فقط طبقات مرفه توان خریدشان را دارند. به این ترتیب کنکور دیگر انتخابی علمی نیست، بلکه میدان رقابت بین فرزندان ثروتمندان برای تقسیم صندلیهای محدود دانشگاه‌های برتر. در این میان، اکثریت فرزندان زحمتکشان حتی فرصت حضور در این رقابت نابرابر را هم ندارند.

کنکور سراسری، به ‌عنوان مهم‌ترین مسیر ورود به دانشگاه، در حقیقت بازتاب عینی شکافهای طبقاتی و ابزاری برای بازتولید قدرت طبقه حاکم است. داده‌های کنکور ۱۴۰۴ به ‌روشنی نشان می‌دهد که چگونه نظام آموزشی طبقاتی، سلطه طبقه حاکم را حفظ و باز تولید می‌کند.

تا زمانی که نظام آموزشی بر محور «پولی‌سازی» و «تجاری‌سازی» بنا شده باشد، سخن گفتن از عدالت آموزشی بی‌معناست. دانش‌آموزی که در یک روستای محروم بدون معلم تخصصی و با کمترین امکانات درس می‌خواند، از همان ابتدا محکوم به شکست در رقابتی نابرابر است.

تنها با برچیدن مناسبات سرمایه‌دارانه در آموزش و تضمین آموزش رایگان و باکیفیت برای همه می‌توان امید داشت که «دانش» معیار واقعی سنجش آینده‌ی جوانان باشد نه «سرمایه‌ی طبقاتی». پیش شرط چنین تحولی سرنگونی نظام جمهوری اسلامی به عنوان نیروی محرک این مناسبات و عامل محروم کردن میلیونها فرزند کارورزان و تهیدستان از حق بنیادین آموزش است.  

 

 

پانویس:

*سمپاد- یا تیزهوشان که در اصل جزو مدارس دولتی است اما در واقع ویژه پولدارهاست

** آمارها از: اقتصاددانان، فرارو، ساعد نیوز، فردای کرمان، هم‌میهن، رادیو زمانه

 

نبرد خلق شماره  ۴۹۴  - سه شنبه اول مهر ۱۴۰۴ برابر با ۲۳ سپتامبر ۲۰۲۵

 https://t.me/nabard_khalgh

بازگشت به صفحه اول